English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 46 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
jactation U ادعای پوچ
jactitation U ادعای پوچ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
claim U طلب ادعای خسارت کردن
claimed U طلب ادعای خسارت کردن
claiming U طلب ادعای خسارت کردن
claims U طلب ادعای خسارت کردن
demur U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurred U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurring U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurs U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
insolence U ادعای بیخود
objection U ادعای خطا در مسابقه
objections U ادعای خطا در مسابقه
waive U رد ادعای باشگاه
waived U رد ادعای باشگاه
waives U رد ادعای باشگاه
plea U دفاع خوانده در برابر ادعای خواهان
pleas U دفاع خوانده در برابر ادعای خواهان
sue U ادعای خسارت کردن
sued U ادعای خسارت کردن
sues U ادعای خسارت کردن
suing U ادعای خسارت کردن
arrogate U ادعای بیجا کردن
arrogation U ادعای بیجا
assumpsit U ادعای خسارت
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
claim of compensation U ادعای خسارت
claim of insurance U ادعای اخذ بیمه
counterclaim U ادعای متقابل
counterclaim U جواب به ادعای شاکی
defense U دفاع مدعی علیه در مقابل ادعای مدعی
freeboard U حق ادعای مالکیت درمورد زمینهای خالصه
frozen assets U دارائی که بعلت ادعای فرد یا افرادی قابل فروش نمیباشد
garnishment U میشود دائر براینکه حق تحویل اشیا یا نقودوی را به نامبرده ندارد وباید در محضر دادگاه حاضرشود و به ادعای خواهان پاسخ دهد
pretentiously U با ادعای زیاد
professed love U ادعای عشق یا محبت
protestation of frienship U ادعای دوستی
to pretend to wisdom U ادعای خرد کردن
waive one's claim U از ادعای خود صرفنظر کردن
who claims the succession ? U چه کسی ادعای جانشینی
wise acre U کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
wiseacre U کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
To claim against (sue) someone. U از کسی ادعای خسارت کردن
He lays claim to learning. U ادعای علم وفضل می کند
leg to stand on <idiom> U (گفتهای)حقیقتی که ادعای کسی را ثابت کند
aeolist U انسانی غلط انداز که ادعای روشن فکری دارد
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com