English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
arrogation U ادعای بیجا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
arrogate U ادعای بیجا کردن
Other Matches
inapt U بیجا
out of place U بیجا
out of time U بیجا
inopportune U بیجا
unwarrantable U بیجا
pointless U بیجا
inappropriate U بیجا
impolitic U بیجا
intempestive U بیجا
inapposite U بیجا
unwarranted U بیجا
not to point U پرت بیجا
meddling U دخالت بیجا
meddlesomeness U دخالت بیجا
an a remark U سخن بیجا
misapplication U استعمال بیجا
comeuppance U توبیخ بیجا
simpers U بیجا خندیدن
simpering U بیجا خندیدن
simpered U بیجا خندیدن
simper U بیجا خندیدن
an inappropriate remark U نکته ای بیجا
ineptly U بطور مزخرف یا بیجا
improper U بیجا خارج از نزاکت
facetious U اهل شوخی بیجا
tizzy U سرو صدای بیجا
Irrelevent. I nappropriate. Out of place. U بیجا ( بی مورد ؟نامناسب )
intempestive laughter U خنده بیجا یا نا بهنگام
phobic U وابسته به ترس بیجا تشویشی
self confidence U اعتماد بنفس غرور بیجا
phobics U وابسته به ترس بیجا تشویشی
step in U مداخله بیجا در کاری کردن
insolence U ادعای بیخود
jactation U ادعای پوچ
counterclaim U ادعای متقابل
jactitation U ادعای پوچ
claim of compensation U ادعای خسارت
protestation of frienship U ادعای دوستی
waives U رد ادعای باشگاه
waived U رد ادعای باشگاه
waive U رد ادعای باشگاه
assumpsit U ادعای خسارت
pretentiously U با ادعای زیاد
to pretend to wisdom U ادعای خرد کردن
professed love U ادعای عشق یا محبت
who claims the succession ? U چه کسی ادعای جانشینی
suing U ادعای خسارت کردن
objection U ادعای خطا در مسابقه
objections U ادعای خطا در مسابقه
sue U ادعای خسارت کردن
sued U ادعای خسارت کردن
sues U ادعای خسارت کردن
claim of insurance U ادعای اخذ بیمه
counterclaim U جواب به ادعای شاکی
claims U طلب ادعای خسارت کردن
He lays claim to learning. U ادعای علم وفضل می کند
claiming U طلب ادعای خسارت کردن
waive one's claim U از ادعای خود صرفنظر کردن
claimed U طلب ادعای خسارت کردن
claim U طلب ادعای خسارت کردن
To claim against (sue) someone. U از کسی ادعای خسارت کردن
plea U دفاع خوانده در برابر ادعای خواهان
pleas U دفاع خوانده در برابر ادعای خواهان
freeboard U حق ادعای مالکیت درمورد زمینهای خالصه
leg to stand on <idiom> U (گفتهای)حقیقتی که ادعای کسی را ثابت کند
aeolist U انسانی غلط انداز که ادعای روشن فکری دارد
wiseacre U کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
wise acre U کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
frozen assets U دارائی که بعلت ادعای فرد یا افرادی قابل فروش نمیباشد
garnishment U میشود دائر براینکه حق تحویل اشیا یا نقودوی را به نامبرده ندارد وباید در محضر دادگاه حاضرشود و به ادعای خواهان پاسخ دهد
defense U دفاع مدعی علیه در مقابل ادعای مدعی
demur U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurred U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurring U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurs U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com