Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
continuant
U
ادامه دهنده
continuative
U
ادامه دهنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sustaining
U
نگهدارنده ادامه دهنده
continuator
U
ادامه دهنده مستمر
extender
U
توسعه دهنده ادامه دهنده
resumptive
U
ادامه دهنده دوباره بدست اورنده
Other Matches
hold over
U
به تصرف ملک ادامه دادن ادامه دادن
trimmer
U
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
exhibitor
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
bailor
U
امانت دهنده کفیل دهنده
exhibitors
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
catalysts
U
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
bailer
U
امانت دهنده کفیل دهنده
catalyst
U
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibiter
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
conglutinative
U
التیام دهنده جوش دهنده
going on
U
ادامه
continuation
U
ادامه
continuation line
U
خط ادامه
resumption
U
ادامه
continuance
U
ادامه
furthers
U
ادامه دادن
continues
U
ادامه دادن
over run
U
ادامه به کاردادن
further
U
ادامه دادن
furthered
U
ادامه دادن
hold on
U
ادامه دادن
keep on
U
ادامه دادن
furthering
U
ادامه دادن
keep up
<idiom>
U
ادامه دادن
hold good
<idiom>
U
ادامه دادن
for a continuance
U
برای ادامه
hang on
<idiom>
U
ادامه دادن
to follow
U
ادامه دادن
go on
<idiom>
U
ادامه دادن
extends
U
ادامه دادن
continue
U
ادامه دادن
extending
U
ادامه دادن
go along
<idiom>
U
ادامه دادن
extend
U
ادامه دادن
to continue
U
ادامه دادن
duration
U
مدت ادامه
run on
U
ادامه دادن
continuation card
U
کارت ادامه
continuable
U
قابل ادامه
bring on
U
ادامه دادن
discontinuation
U
عدم ادامه
discontinuing
U
ادامه ندادن
discontinues
U
ادامه ندادن
discontinued
U
ادامه ندادن
discontinue
U
ادامه ندادن
reopens
U
ادامه دادن
reopening
U
ادامه دادن
reopened
U
ادامه دادن
reopen
U
ادامه دادن
keeps
U
ادامه دادن
keep
U
ادامه دادن
carry on
U
ادامه دادن
take up
U
ادامه دادن
carry-on
U
ادامه دادن
to take up
U
ادامه دادن
to run on
U
ادامه داشتن
to keep on
U
ادامه دادن
to drag on or out
U
ادامه دادن
to carry on
U
ادامه دادن
discontinuance
U
عدم ادامه
continue statement
U
حکم ادامه
dash
U
مسیری را ادامه دادن
transattack period
U
مدت ادامه تک اتمی
shorthanded
U
ادامه با بازیگر کمتر
follow-through
U
ادامه حرکت پس از ضربه
time in
U
ادامه بازی پس از توقف
follow-throughs
U
ادامه حرکت پس از ضربه
contd
U
مخفف ادامه یافته
keep the home fires burning
<idiom>
U
اجازه ادامه دادن
continuation
U
عمل ادامه دادن
bide
U
بکاری ادامه دادن
live on
U
بزندگی ادامه دادن
dashes
U
مسیری را ادامه دادن
dashed
U
مسیری را ادامه دادن
fall behind
<idiom>
U
درمانده از ادامه راه
thwart
U
ادامه دادن یا کشیدن
track
U
ادامه گوی در مسیربولینگ
thwarted
U
ادامه دادن یا کشیدن
to set on
U
با زور ادامه دادن
to press ahead with
U
با زور ادامه دادن
detainer
U
حکم ادامه توقیف
tracked
U
ادامه گوی در مسیربولینگ
dwell at
U
به تیراندازی ادامه دادن
tracks
U
ادامه گوی در مسیربولینگ
dwell at
U
اتش را ادامه دادن
inability to box
U
ناتوان از ادامه دادن
viability
U
امکان ادامه حیات
go head
U
ادامه بدهید بفرماید
touch in goal line
U
ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
resumes
U
چکیده کلام ادامه یافتن
i took up where he left
U
از جایی که او ول کرد من ادامه دادم
topspin
U
ادامه حرکت چرخش توپ
resuming
U
چکیده کلام ادامه یافتن
Gothic Survival
U
[ادامه عنصر سبک گوتیک]
discounting match
U
ادامه ندادن به مسابقه کشتی
viability
U
قدرت ادامه زندگی پس از تولد
Keep moving!
U
ادامه بده
[بدهید ]
به راه!
maintrain
U
ادامه دادن عقیده داشتن
resumed
U
چکیده کلام ادامه یافتن
extrapolations
U
ادامه روند تعمیم دهی
keep up with
<idiom>
U
به شکل قبل ادامه دادن
border break
U
ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
hang on
U
ادامه دادن دوام داشتن
maintains
U
ابقا کردن ادامه دادن
extrapolation
U
ادامه روند تعمیم دهی
stick it out
<idiom>
U
طاقت آوردن ،ادامه دادن
maintained
U
ابقا کردن ادامه دادن
robust
U
که کار را پس از خطا ادامه میدهد
robustly
U
که کار را پس از خطا ادامه میدهد
maintain
U
ابقا کردن ادامه دادن
go on
U
سخن خود را ادامه دهید
run
U
دوام یافتن ادامه دادن
give someone the green light
<idiom>
U
اجازه ادامه به کار رادادن
resume
U
چکیده کلام ادامه یافتن
runs
U
دوام یافتن ادامه دادن
I can't go on any longer.
U
من دیگر نمی توانم ادامه بدهم.
to keep the field
U
جنگ یاعملیات جنگی را ادامه دادن
continue port/starboard
U
چرخش به سمت چپ یا راست را ادامه دهید
to rumble on
[British E]
U
ادامه دادن به شکایت پر سرو صدا
run on
U
ادامه دادن متن بدون توقف
pull off
U
باوجود مشکلات بکارخود ادامه دادن
border break
U
ادامه دادن اطلاعات نقشه تا حاشیه ان
continuous
U
آنچه بدون توقف ادامه یابد
pick up
<idiom>
U
ادامه دادن ،دوباره شروع کردن
There's more to come.
<idiom>
U
باز هم هست.
[هنوز ادامه داره]
long haul
<idiom>
U
مدت درازی بین کاری که ادامه داد
let (something) ride
<idiom>
U
ادامه دادن بدون عوض شدن شرایط
head pole
U
تیری که از پشت اسب تاکنارسرش ادامه دارد
inviable
U
عاجز از ادامه بقا در اثرساختمان نژادی و ارثی
There's no need to elaborate.
U
لازم نیست که شما در ادامه چیزی بگید.
supersedeas
U
دستور موقت دادگاه در موردخودداری از انجام یا ادامه کاری
extends
U
ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
extending
U
ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
carry one's bat
U
تا پایان بازی ادامه دادن کارتوپزن بدون سوختن
to continue one's progress
U
پیشرفت خودرا ادامه دادن همواره جلو رفتن
extend
U
ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
set in
<idiom>
U
تغییرات آب وهوا شروع وممکنه ادامه داشته باشد
play out one's option
U
ادامه بازی در تیم پس ازپایان قرارداد بدون قراردادجدید
down
U
توپ اسکواش دو بار به زمین خورده ناتوان از ادامه مبارزه
increment
U
افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
recoverable error
U
نوع خطا که امکان ادامه اجرای برنامه پس ازرویدادن ان میدهد
increments
U
افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
heavy and light system
U
روش کاستن وزن با اغاز باوزنه سنگین و ادامه با وزنههای سبکتر
attention code
U
حروف AT در دستور Hayes AT به مودم می گوید که دستوری در ادامه بیان خواهد شد
privileged
U
مجاز به ادامه مسیر و گرفتن سرعت درصورت رسیدن قایق دیگر به ان
indicator
U
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
waiting state
U
وضعیت کامپیوتر که در آن برنامه درخواست ورودی یا سیگنال میکند پیش از ادامه اجرا
enjambment
U
دنبالهء سخنی رادرشعریابیت بعدی ادامه دادن دنباله سطری رابه سطردیگرکشیدن
ionosphere
U
قسمتی از فضای جوزمین که از ارتفاع 52 میل شروع میشود و تا00022میل ادامه دارد
redundancies
U
اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
redundancy
U
اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
tenant by sufference
U
مالک معترض اونشود و تصرفش ادامه پیداکند این عنوان به او اطلاق میشود
recoveries
U
نرم افزاری که به طورخودکارپس ازبروزخطا کارکندبرای اطمینان یافتن ازاینکه سیستم عملیات را ادامه میدهد
robustness
U
توانایی سیستم برای ادامه کار کردن حتی با وجود خطا در حین اجرای برنامه
recovery
U
نرم افزاری که به طورخودکارپس ازبروزخطا کارکندبرای اطمینان یافتن ازاینکه سیستم عملیات را ادامه میدهد
hitch and go
U
نوعی پاس که گیرنده بجلو می دود و به سمت دیگر می چرخد و باز به جلو ادامه میدهد
bench check
U
ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
wheel sucker
U
دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
altitude azimuth
U
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
backward chaining
U
روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
boostrap operation
U
عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
To stay the course .
U
تا آخر ماندن ( به مسابقه و مبارزه وغیره تا آخر ادامه دادن )
lock on
U
قفل کردن توپ روی هدف هنگام تعقیب ادامه مستمرتعقیب هدف
The main road bears to the right.
U
این جاده اصلی به کمی راست
[مورب در سمت راست]
ادامه دارد.
hidden momentum of population growth
U
نیروی محرکه پنهان رشدجمعیت فرایندی پویا ولی غیرفعال ازافزایش جمعیت که حتی پس ازکاهش نرخهای زاد و ولد ادامه مییابد
filed
U
زمینه اصلی فرش
[که عموما تا قسمت حاشیه ادامه یافته و در بعضی از فرش ها کل بافت را در بر می گیرد.]
ascii
U
رشتهای از حروف ASCII که در ادامه کد ASCII صفر را به عنوان بیان کننده انتهای رشته دارا می باشند
There's more to come.
<idiom>
U
هنوز تموم نشده.
[هنوز ادامه داره]
bimestrial
U
هر دوماه یکبار دوماه ادامه یابنده
sustains
U
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustained
U
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustain
U
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
quamdiu bene se gesserit
U
تا زمانیکه تخلفی نکند منظور برقرار کردن حق انتفاع است برای کسی به این شرط که تا از شروط عقدتخلف نکند تصرفش ادامه داشته باشد
joggers
U
هل دهنده
transferor
U
دهنده
donors
U
دهنده
donar
U
دهنده
donor
U
دهنده
jogger
U
هل دهنده
giver
U
دهنده
pusher
U
هل دهنده
trimestr
U
رخ دهنده
pushers
U
هل دهنده
shover
U
هل دهنده
irriguous
U
اب دهنده
drawer of a bill of exchange
U
برات دهنده
drill master
U
مشق دهنده
discriminator
U
تمیز دهنده
decreer
U
حکم دهنده
delegant
U
حواله دهنده
deliverer
U
تحویل دهنده
deluder
U
فریب دهنده
lurer
U
فریب دهنده
decker
U
زینت دهنده
demulcent
U
ت سکین دهنده
deponont
U
شهادت دهنده
depreciative
U
تنزل دهنده
depreciator
U
تنزل دهنده
designator
U
نقش دهنده
dimissory
U
رخصت دهنده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com