Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
follow-through
U
ادامه حرکت پس از ضربه
follow-throughs
U
ادامه حرکت پس از ضربه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
topspin
U
ادامه حرکت چرخش توپ
sway away
U
رد کردن ضربه با حرکت بدن
vital point
U
حرکت غیرمجاز ضربه به نقاط حساس بدن
back lift
U
حرکت چوب کریکت به عقب پیش از ضربه
pull shot
U
ضربه با اوردن پای عقب جلومیله و حرکت افقی چوب کریکت
pulls
U
ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
pull
U
ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
wave kick
U
حرکت روی جلوی تخته موج با ضربه زدن یا کشیدن یک پادر موج
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hold over
U
به تصرف ملک ادامه دادن ادامه دادن
punted
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
impluse response
U
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
energy absorber
U
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
crossest
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff
U
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
shank
U
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
continuation line
U
خط ادامه
continuance
U
ادامه
going on
U
ادامه
resumption
U
ادامه
continuation
U
ادامه
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
further
U
ادامه دادن
keep on
U
ادامه دادن
to keep on
U
ادامه دادن
discontinuance
U
عدم ادامه
discontinuation
U
عدم ادامه
to carry on
U
ادامه دادن
to drag on or out
U
ادامه دادن
to take up
U
ادامه دادن
to run on
U
ادامه داشتن
extends
U
ادامه دادن
extending
U
ادامه دادن
extend
U
ادامه دادن
furthers
U
ادامه دادن
go along
<idiom>
U
ادامه دادن
furthered
U
ادامه دادن
to continue
U
ادامه دادن
run on
U
ادامه دادن
for a continuance
U
برای ادامه
take up
U
ادامه دادن
hold on
U
ادامه دادن
keep up
<idiom>
U
ادامه دادن
go on
<idiom>
U
ادامه دادن
to follow
U
ادامه دادن
hold good
<idiom>
U
ادامه دادن
hang on
<idiom>
U
ادامه دادن
bring on
U
ادامه دادن
furthering
U
ادامه دادن
reopened
U
ادامه دادن
discontinues
U
ادامه ندادن
duration
U
مدت ادامه
reopens
U
ادامه دادن
continue statement
U
حکم ادامه
continuative
U
ادامه دهنده
discontinued
U
ادامه ندادن
continues
U
ادامه دادن
reopening
U
ادامه دادن
keeps
U
ادامه دادن
keep
U
ادامه دادن
continue
U
ادامه دادن
discontinue
U
ادامه ندادن
discontinuing
U
ادامه ندادن
carry on
U
ادامه دادن
continuable
U
قابل ادامه
continuation card
U
کارت ادامه
continuant
U
ادامه دهنده
over run
U
ادامه به کاردادن
reopen
U
ادامه دادن
carry-on
U
ادامه دادن
transattack period
U
مدت ادامه تک اتمی
track
U
ادامه گوی در مسیربولینگ
contd
U
مخفف ادامه یافته
tracked
U
ادامه گوی در مسیربولینگ
tracks
U
ادامه گوی در مسیربولینگ
time in
U
ادامه بازی پس از توقف
continuator
U
ادامه دهنده مستمر
bide
U
بکاری ادامه دادن
sustaining
U
نگهدارنده ادامه دهنده
viability
U
امکان ادامه حیات
fall behind
<idiom>
U
درمانده از ادامه راه
go head
U
ادامه بدهید بفرماید
shorthanded
U
ادامه با بازیگر کمتر
keep the home fires burning
<idiom>
U
اجازه ادامه دادن
dwell at
U
به تیراندازی ادامه دادن
dwell at
U
اتش را ادامه دادن
inability to box
U
ناتوان از ادامه دادن
thwart
U
ادامه دادن یا کشیدن
to press ahead with
U
با زور ادامه دادن
live on
U
بزندگی ادامه دادن
thwarted
U
ادامه دادن یا کشیدن
dashes
U
مسیری را ادامه دادن
dashed
U
مسیری را ادامه دادن
dash
U
مسیری را ادامه دادن
to set on
U
با زور ادامه دادن
continuation
U
عمل ادامه دادن
detainer
U
حکم ادامه توقیف
placekick
U
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
hang on
U
ادامه دادن دوام داشتن
maintain
U
ابقا کردن ادامه دادن
maintrain
U
ادامه دادن عقیده داشتن
stick it out
<idiom>
U
طاقت آوردن ،ادامه دادن
go on
U
سخن خود را ادامه دهید
robustly
U
که کار را پس از خطا ادامه میدهد
give someone the green light
<idiom>
U
اجازه ادامه به کار رادادن
i took up where he left
U
از جایی که او ول کرد من ادامه دادم
resuming
U
چکیده کلام ادامه یافتن
resumes
U
چکیده کلام ادامه یافتن
robust
U
که کار را پس از خطا ادامه میدهد
resumed
U
چکیده کلام ادامه یافتن
Keep moving!
U
ادامه بده
[بدهید ]
به راه!
resume
U
چکیده کلام ادامه یافتن
Gothic Survival
U
[ادامه عنصر سبک گوتیک]
border break
U
ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
viability
U
قدرت ادامه زندگی پس از تولد
extrapolation
U
ادامه روند تعمیم دهی
keep up with
<idiom>
U
به شکل قبل ادامه دادن
extrapolations
U
ادامه روند تعمیم دهی
maintains
U
ابقا کردن ادامه دادن
runs
U
دوام یافتن ادامه دادن
run
U
دوام یافتن ادامه دادن
touch in goal line
U
ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
maintained
U
ابقا کردن ادامه دادن
discounting match
U
ادامه ندادن به مسابقه کشتی
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
U
سرعت حرکت شتاب حرکت
border break
U
ادامه دادن اطلاعات نقشه تا حاشیه ان
run on
U
ادامه دادن متن بدون توقف
pick up
<idiom>
U
ادامه دادن ،دوباره شروع کردن
resumptive
U
ادامه دهنده دوباره بدست اورنده
to rumble on
[British E]
U
ادامه دادن به شکایت پر سرو صدا
I can't go on any longer.
U
من دیگر نمی توانم ادامه بدهم.
pull off
U
باوجود مشکلات بکارخود ادامه دادن
to keep the field
U
جنگ یاعملیات جنگی را ادامه دادن
There's more to come.
<idiom>
U
باز هم هست.
[هنوز ادامه داره]
continue port/starboard
U
چرخش به سمت چپ یا راست را ادامه دهید
continuous
U
آنچه بدون توقف ادامه یابد
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
let (something) ride
<idiom>
U
ادامه دادن بدون عوض شدن شرایط
There's no need to elaborate.
U
لازم نیست که شما در ادامه چیزی بگید.
head pole
U
تیری که از پشت اسب تاکنارسرش ادامه دارد
long haul
<idiom>
U
مدت درازی بین کاری که ادامه داد
inviable
U
عاجز از ادامه بقا در اثرساختمان نژادی و ارثی
moving havens
U
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skulls
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
carry one's bat
U
تا پایان بازی ادامه دادن کارتوپزن بدون سوختن
play out one's option
U
ادامه بازی در تیم پس ازپایان قرارداد بدون قراردادجدید
extend
U
ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
extending
U
ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
set in
<idiom>
U
تغییرات آب وهوا شروع وممکنه ادامه داشته باشد
extends
U
ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
to continue one's progress
U
پیشرفت خودرا ادامه دادن همواره جلو رفتن
supersedeas
U
دستور موقت دادگاه در موردخودداری از انجام یا ادامه کاری
travelling overwatch
U
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
recoverable error
U
نوع خطا که امکان ادامه اجرای برنامه پس ازرویدادن ان میدهد
down
U
توپ اسکواش دو بار به زمین خورده ناتوان از ادامه مبارزه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com