English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
security service U اداره امنیت
security force U اداره امنیت
security U اداره امنیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
yamen U اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
scotland yard U اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
safety U امنیت
security U امنیت
peacefulness U امنیت
safety fork U دوشاخه امنیت
internal security U امنیت داخلی
job security U امنیت شغلی
angle of safety U زاویه امنیت
security council U شورای امنیت
external security U امنیت خارجی
data security U امنیت داده ها
physical security U امنیت فیزیکی
computer security U امنیت کامپیوتر
buffer distance U حاشیه امنیت
national security U امنیت ملی
safety U امنیت محفوفیت
buffer distance U محوطه امنیت
headquarters U اداره کل اداره مرکزی
pacific security pact U پیمان امنیت پاسفیک
area of uncertainity U محوطه عدم امنیت
healt and safety commision U کمیسیون سلامت و امنیت
flight clearance U تعیین امنیت پرواز
to hunker down U در پی امنیت و آسایش بودن
Department of Homeland Security [DHS] U وزارتخانه امنیت کشور
software security U امنیت نرم افزاری
displacement U امنیت در آدرس اندیس دار
stability U امنیت داخلی ثبات سیاسی
internal security U امنیت داخلی عملیات ضد شورشی
elevation of security U بالا بردن حاشیه امنیت
personnel U کارمندان مجموعه کارمندان یک اداره اداره کارگزینی
minimum clearance U حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
security council U شورای امنیت سازمان ملل متحد
police action U عملیات انتظامی محلی برای حفظ امنیت
margins U فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
margin U فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
security specialist U فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
crest clearing graph U نمودار تعیین کمترین درجه مربوط به حاشیه امنیت مانع
protecting U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
trust territory U ناحیه تحت قیمومت شورای امنیت سازمان ملل متحد
protect U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
share U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shared U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
British Standards Institute U سازمان انگلیسی که طراحی و امنیت استاندارهای انگلیس را بررسی میکند
shares U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
protects U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
protect U یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protecting U یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protects U یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
DES U استاندارد دولت آمریکا برای سیستم رمز بلاک داده با امنیت بالا. مقایسه با # Public Key #
unlawful assembly U در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
security council U یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل که 11 عضودارد و وفیفه عمده ان حفظ صلح و امنیت جهانی است
pans U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan- U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
yalta conference U م تشکیل یک سازمان جهانی برای صلح و امنیت جهان تاکید و بر پارهای تصمیمات دیگر که قبلا" در منشوراتلانتیک به ان اشاره شده بودتاکید شد
junk U اطلاعات یا سخت افزاری که بی استفاده است یا از تاریخ گذشته است یا کار امنیت
inflight reliability U تامین هواپیما در حین پرواز امنیت پرواز
overhead clearance U حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
service U اداره
maladmidistration U سو اداره
gestion U اداره
directorates U اداره
department U اداره
prefecture U اداره
departments U اداره
directorate U اداره
handling U اداره
serviced U اداره
cutchery U اداره
helm U اداره
cutcherry U اداره
managements U اداره
office U اداره
management U اداره
helms U اداره
offices U اداره
workplace U اداره
operation U اداره
workplaces U اداره
bureaus U اداره
bureau U اداره
mismanagement U سوء اداره
service bureau U اداره خدماتی
intelligence department U اداره اطلاعات
labouroffice U اداره کارگزینی
malpractices U سوء اداره
officiated U اداره کردن
india office U اداره امورهندوستان
malpractice U سوء اداره
legal department U اداره حقوقی
household art U فن اداره خانه
intelligence service U اداره اطلاعات
steerage U اداره تربیت
headquarters U اداره کل شهربانی
wieldy U اداره شدنی
weather bureau U اداره هواشناسی
labour office U اداره کارگزینی
administer اداره کردن
administered U :اداره کردن
administering U :اداره کردن
administers U :اداره کردن
Near our office . U نزدیک اداره ما
officiates U اداره کردن
officiating U اداره کردن
tobacco department U اداره دخانیات
the police headquaters U اداره کل شهربانی
deparment of trusteeship U اداره قیمومت
head office U اداره مرکزی
office manager U رئیس اداره
bureaus of census U اداره امار
department of trusteeship U اداره سرپرستی
department of trusteeship U اداره قیمومت
dipartment of publications U اداره نگارش
dipartment of publications U اداره مطبوعات
misgovernment U سوء اداره
police headquarters U اداره کل شهربانی
porotocol department U اداره تشریفات
audit office U اداره حسابرسی
audit departmant U اداره حسابرسی
audit departmant U اداره ممیزی
bureaus of census U اداره سرشماری
department of publications U اداره انطباعات
customs house U اداره گمرک
customhouse U اداره گمرک
custom house U اداره گمرک
depaartment of accounts U اداره محاسبات
paperless office U اداره بی کاغذ
the d. poliee U اداره اگاهی
criminal i. department U اداره اگاهی
deparment of trusteeship U اداره سرپرستی
department of publications U اداره نگارش
penology U اداره زندان
claimant agency U اداره کارپردازی
prefecture U اداره ریاست
proconsulate U سمت یا اداره
manageability U قابلیت اداره
administrant U اداره کننده
record office U اداره بایگانی کل
maladministration U سوء اداره
misconduct U سوء اداره
departments U بخش اداره
department U بخش اداره
gerent U اداره کننده
gestion U اداره کردن
maladminister U بد اداره کردن
full command U اداره کامل
administration of estate U اداره ترکه
misgovern U بد اداره کردن
labor service U اداره کار
ministration U اداره خدمت
aminister U اداره کردن
medical department U اداره بهداری
finance office U اداره دارایی
financial a U اداره مالیه
financial agency U اداره دارایی
financial agency U اداره مالیه
management system U سیستم اداره
public health pepartment U اداره بهداری
government house U اداره حکومتی
housekeeping U اداره منزل
helms U اداره کردن
helm U اداره کردن
criminal investigation department U اداره اگاهی
rule U اداره کردن
operate U اداره کردن
conducts U اداره کردن
conducting U اداره کردن
conducted U اداره کردن
conduct U اداره کردن
managing U اداره کردن
manages U اداره کردن
managed U اداره کردن
manage U اداره کردن
strategy U فن اداره جنگ
strategies U فن اداره جنگ
customs U اداره گمرک
operates U اداره کردن
operated U اداره کردن
mans U اداره کردن
man U اداره کردن
directs U اداره کردن
maintain U اداره کردن
directed U اداره کردن
manage U اداره کردن
direct U اداره کردن
plays U اداره مسابقه
playing U اداره مسابقه
played U اداره مسابقه
play U اداره مسابقه
directors U اداره کننده
director U اداره کننده
registry office U اداره ثبت
administrations U اداره کردن
administration U اداره کردن
registry offices U اداره ثبت
mismanage U بد اداره کردن
government office U اداره دولتی
police U اداره شهربانی
wields U اداره کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com