Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
exclusion
U
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از دوبازی اینده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
disqualifications
U
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
disqualification
U
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
red card
U
علامت اخراج اخراج بازیگر
out
U
اخراج بازیگر
out-
U
اخراج بازیگر
outed
U
اخراج بازیگر
send off
U
اخراج بازیگر
send-off
U
اخراج بازیگر
send-offs
U
اخراج بازیگر
major penalty
U
اخراج بازیگر برای 5 دقیقه
man down
U
بازی با یک نفر کمتر از عده معمولی بعلت اخراج یک بازیگر
foul
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouled
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouler
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foulest
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouls
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
future perfect
U
شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
preceptorial
U
استادانه وابسته به اموزگاری یامربی
send in
U
وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
stacks
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
out
U
اخراج کردن اخراج شدن
out-
U
اخراج کردن اخراج شدن
outed
U
اخراج کردن اخراج شدن
undesireable discharge
U
اخراج به علت عدم صلاحیت اخراج به علت فساد اخلاق
double footed
U
بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
dishonorable discharge
U
اخراج از خدمت به علت عدم صلاحیت اخراج از خدمت
bucket
U
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
buckets
U
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
incoming
U
اینده
in the time to come
U
اینده
next
U
اینده
forthcomming
U
اینده
coming
U
اینده
forthcoming
U
اینده
approaching
U
اینده
lavenir
U
اینده
future
U
اینده
following on
U
از پی اینده
comer
U
اینده
to be
U
اینده
at a laterd
U
در اینده
toward
U
اینده
futurity
U
اینده
aftertime
U
اینده
prospect of the future
U
دورنمای اینده
erelong
U
در اینده نزدیک
the future
U
جهان اینده
paulo postfuture
U
اینده نزدیک
offing
U
در اینده نزدیک
the next world
U
جهان اینده
the next world
U
عالم اینده
sup.latest or last
U
دیر اینده
prospectively
U
با عطف به اینده
futures
U
قراردادهای اینده
proximo
U
ماه اینده
proximo
U
درماه اینده
prospects
U
اینده نگری
prospecting
U
اینده نگری
prospected
U
اینده نگری
prospect
U
اینده نگری
by next mail
U
باپست اینده
even tual
U
درنتیجه اینده
the a season
U
فعل اینده
the a season
U
موسم اینده
prospectiveness
U
وابستگی به اینده
catabatic
U
پایین اینده
prospective
U
مربوط به اینده
prospectuses
U
اینده نامه
looking
U
بنظر اینده
futurity
U
اتفاقات اینده
the f. winter
U
زمستان اینده
futures contract
U
قرارداد اینده
upcoming
U
زود اینده
futurism
U
اینده گرایی
providential
U
اینده نگر
nrxt monday
U
دوشنبه اینده
futurity
U
نسل اینده
katabatic
U
پائین اینده
intercurrent
U
در میان اینده
f. tense
U
زمان اینده
odd comeshortly
U
اینده نزدیک
prospectus
U
اینده نامه
nether world
U
جهان اینده
futuristic
U
مربوط به اینده
emergent
U
بیرون اینده
proximo
U
مربوط بماه اینده
latest
U
تازه گذشته اینده
otherworldiness
U
وابستگی بجهان اینده
provident
U
صرفه جو اینده نگر
prospectiveness
U
چشم داشت به اینده
perfect foresight
U
اینده نگری کامل
scouted
U
ارزیابی حریف اینده
long range
U
مربوط به اینده دور
post date
U
تاریخ اینده گذاشتن
scout
U
ارزیابی حریف اینده
emergence
U
ناگه اینده اورژانس
future
U
بعد اینده اتیه
scouts
U
ارزیابی حریف اینده
emergency
U
ناگه اینده اورژانس
the rising generation
U
دوره جوانان اینده
emergencies
U
ناگه اینده اورژانس
tardy
U
دیر اینده کند
the ensving twelve months
U
دوازده ماه اینده
tardiest
U
دیر اینده کند
tardier
U
دیر اینده کند
oncoming
U
پیشامد کننده اینده
without prejudice
U
بدون تاثیر به اینده
prescient
U
عالم به غیب یا اینده
exdividend
U
بدون سود اینده سهام
hunches
U
فن احساس وقوع امری در اینده
providence
U
صرفه جویی اینده نگری
hunching
U
فن احساس وقوع امری در اینده
hunched
U
فن احساس وقوع امری در اینده
forward sales
U
فروش کالاجهت تحویل در اینده
intermediate
U
درمیان اینده مداخله کننده
on the th prox
U
در روز چهارم ماه اینده
hold over
U
برای اینده نگاه داشتن
hunch
U
فن احساس وقوع امری در اینده
hidden momentum of population growth
U
سبب گستردگی والدین اینده میشود
future attacks
U
حملههای اینده را پیش بینی نکردند
the law is prospective
U
اثر قانون مربوط به اینده است
disadvantaged
U
محروم
cold turkey
U
محروم
deprived
U
محروم
blighted
U
محروم
bereaved
U
محروم
sans
U
محروم از
tenors
U
بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
nominate
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
augural
U
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
nominates
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
current liabilities
U
بدهیهایی که باید در اینده نزدیک پرداخت شوند
tenor
U
بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
executory contract
U
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
nominating
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
subclass
U
طبقه محروم
exclusion
U
محروم سازی
deprive
U
محروم کردن
have not nations
U
ملل محروم
bereave
U
محروم کردن
excludable
U
محروم کردنی
exclude
U
محروم کردن
disinherited
U
محروم ازارث
disadvantaged children
U
کودکان محروم
excludes
U
محروم کردن
deprivable
U
محروم کردنی
cut off
U
محروم کردن
devest
U
محروم کردن
underclass
U
طبقه محروم
choiceless
U
محروم از حق انتخاب
lower class
U
طبقه محروم
dis-
U
محروم کردن
deprives
U
محروم کردن
to be defected
U
محروم شدن
strip
U
محروم کردن از
depriving
U
محروم کردن
to cut off
U
محروم کردن
underclass
U
طبقهی محروم
abdicates
U
محروم کردن
abdicating
U
محروم کردن
abdicate
U
محروم کردن
abdicated
U
محروم کردن
ouster
U
اخراج
disqualify
U
اخراج
disqualifying
U
اخراج
ejection
U
اخراج
firing
U
اخراج
deposal
U
اخراج
disqualifies
U
اخراج
disqualified
U
اخراج
out lawry
U
اخراج
eviction
U
اخراج
evacuation
U
اخراج
evictions
U
اخراج
dislodgement
U
اخراج
dismissals
U
اخراج
deportation
U
اخراج
extrusion
U
اخراج
deported
U
اخراج
deporting
U
اخراج
deports
U
اخراج
foul out
U
اخراج
rustication
U
اخراج
exclusion
U
اخراج
lay off
U
اخراج
deport
U
اخراج
expulsion
U
اخراج
dismissal
U
اخراج
the boot
U
اخراج
expulsions
U
اخراج
excomminucation
U
اخراج
banishment
U
اخراج
futures
U
قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
bill time draft
U
برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
dispossesses
U
محروم کردن دورکردن
cut off with a shilling
از ارث محروم کردن
disinheriting
U
از ارث محروم کردن
disinherit
U
از ارث محروم کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com