Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
polyandry
U
اختیار چندشوهر توسط زن دران واحد تعدد ازدواج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
polytonality
U
ایجاد چندلحن دران واحد
polytony
U
ایجادچند لحن دران واحد
totaliarian state
U
دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
pluralist
U
معتقد به تعدد تعدد حزبی
pluralists
U
معتقد به تعدد تعدد حزبی
cyclotron
U
دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
absolute system of units
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
machined
U
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machines
U
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machine
U
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
tacit collusion
U
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
cpu time
U
مقدار زمانی که توسط پردازش مرکزی به اجرای دستورالعملهای برنامه اختصاص داده میشود زمان واحد پردازشگر مرکزی
weapons free
U
جنگ افزار اتش به اختیار فرمان اتش به اختیار درپدافند هوایی
source
U
مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
marriages
U
ازدواج پیمان ازدواج
marriage
U
ازدواج پیمان ازدواج
multiplicity
U
تعدد
pluralism
U
تعدد
pluralities
U
تعدد
numerousness
U
تعدد
plurality
U
تعدد
polygamy
U
تعدد زوجات
polygyny
U
تعدد زوجات
polygenesis
U
تعدد مبادی
bigamy
U
تعدد ازواج
bigamy
U
تعدد زوجات
plurality of crimes
U
تعدد جرائم
mormon marriage
U
تعدد زوجات
polysemous
U
دارای تعدد معانی
plurality
U
حالت تعدد تعددحزبی
polygamize
U
تعدد زوجات کردن
pluralism
U
حالت تعدد تعددحزبی
pluralities
U
حالت تعدد تعددحزبی
polygamic
U
مبنی بر تعدد ازواج
powers
U
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering
U
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered
U
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power
U
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
polygamy
U
تعدد زوجات چند زن گیری
pluralists
U
وابسته به تعدد یاائتلاف حزبی
pluralist
U
وابسته به تعدد یاائتلاف حزبی
knot
U
نات
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
cpu
U
واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
morpheme
U
واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
processor
U
وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
functional unit
U
واحد در حال کار واحد تابعی
readable
U
آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
digital read out
U
نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
air turbine starter
U
استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
pull down menu
U
فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
gas plasma display
U
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge display
U
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
environments
U
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment
U
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
menu
U
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
menus
U
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
knot
U
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
U
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
virtual
U
که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
self propulsion
U
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
therein
U
دران
therabout
U
دران حدود
offing
U
دران نزدیکی ها
slideway
U
راهی که دران سر
thereabout
U
دران حدود
marriage
U
ازدواج
spousal
U
ازدواج
marriages
U
ازدواج
hymen
U
ازدواج
marriageable age
U
ازدواج
hymens
U
ازدواج
matrimony
U
ازدواج
nautch
U
که دران رقاص میرقصند
therewith
U
دران هنگام بدانوسیله
it is not subject to review
U
دران روا نیست
then
U
انگاه دران هنگام
termination of marriage
U
فسخ ازدواج
civil marriages
U
ازدواج محضری
civil marriage
U
ازدواج محضری
wive
U
ازدواج کردن
wedder
U
ازدواج کننده
affiance
U
پیمان ازدواج
intermarriage
U
ازدواج با خویشاوندان
marriage line
U
گواهینامه ازدواج
marriage bed
U
قباله ازدواج
single
U
ازدواج نکرده
wedded
U
ازدواج کرده
A marriage of convenience .
U
ازدواج مصلحتی
pop the question
<idiom>
U
تقاضای ازدواج
registration of marriage
U
ثبت ازدواج
to take to wife
U
ازدواج کردن با
gamophobia
U
ازدواج هراسی
marries
U
ازدواج کردن
marry
U
ازدواج کردن
tie the knot
<idiom>
U
ازدواج کردن
wedded
U
وابسته به ازدواج
nullity of marriage
U
بطلان ازدواج
mismatch
U
ازدواج ناجور
matrimony
U
ازدواج نکاح
marriages of convenience
U
ازدواج مصلحتی
marriage of convenience
U
ازدواج مصلحتی
sole
U
ازدواج نکرده
soles
U
ازدواج نکرده
post nuptial
U
بعد از ازدواج
misogamist
U
بیزار از ازدواج
misogamy
U
بیزاری از ازدواج
premarital
U
پیش از ازدواج
matches
U
ازدواج زورازمایی
match
U
ازدواج زورازمایی
remarriage
U
ازدواج مجدد
remarriages
U
ازدواج مجدد
mesalliance
U
ازدواج با زیردستان
misogamy
U
ازدواج ستیزی
joins
U
ازدواج کردن
matrimonial
U
مربوط به ازدواج
married under a contract unlimited perio
U
ازدواج کردن
marriage registry
U
دفتر ازدواج
temporary marriage
U
ازدواج موقت
dissolution of marriage
U
انحلال ازدواج
joined
U
ازدواج کردن
join
U
ازدواج کردن
thereis not a p of truth init
U
ذرهای راستی دران نیست
i had no voice in that matter
U
من دران قضیه رایی نداشتم
swimming bath
U
تن شو یاحوضی که دران شناتوان کرد
pot liquor
U
اب ته دیگ پس از پختن سبزیجات دران
errors slipped in
U
اشتباهاتی دران راه یافت
thumbhole
U
حفرهای که شست دران جابگیرد
scrinium
U
لوله یاصندوقی که دران طوماربگذارند
banning
U
اعلان ازدواج در کلیسا
bans
U
اعلان ازدواج در کلیسا
marriage line
U
عقدنامه سند ازدواج
matchmaker
U
دلال یا دلاله ازدواج
endogamy
U
رسم ازدواج قبیلهای
break up of the a proposed marriage
U
به هم خوردن ازدواج احتمالی
breach of promise
U
شکستن پیمان ازدواج
exogamy
U
ازدواج با افرادخارج از قبیله
common law marriage
U
ازدواج غیر رسمی
nubile
U
قابل ازدواج و همسری
celibacy
U
بی شوهری امتناع از ازدواج
matchmakers
U
دلال یا دلاله ازدواج
newlywed
U
تازه ازدواج کرده
adultery
U
بی دینی ازدواج غیرشرعی
ban
U
اعلان ازدواج در کلیسا
dish wash
U
ابی که دران فرف شسته باشند
oast
U
کورهای که رازک را دران خشک می کنند
flashingpoint
U
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
flashpoints
U
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
flashpoint
U
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
impressibly
U
بطوریکه بتوان دران تاثیر کرد
deadfall
U
دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
dripping pan
U
فرفی که چکیده کباب دران میریزد
crate
U
صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
mainstream
U
مسیر جویباری که دران اب جریان دارد
gill net
U
دامی که چون ماهی دران بیافتد
dish water
U
ابی که دران فرف شسته باشند
cellaret
U
گنجهای که شیشههای باده دران میگذارند
crates
U
صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
actinology
U
دانشی که دران از خواص نورگفتگو میکند
physical capacity for marriage
U
قابلیت صحی برای ازدواج
ask for a lady's hand
U
تقاضای ازدواج با بانویی کردن
hetaerism
U
ازدواج اشتراکی درقبایل نخستین
annul a marriage
U
عقد ازدواج را فسخ کردن
medical fitness for marriage
U
قابلیت صحی برای ازدواج
in law
U
خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
levirate
U
ازدواج مرد با زن برادرمتوفای خود
Nothing is further from my mind than marriage .
U
اصلا" فکر ازدواج نیستم
extra-curricular
U
فعالیت جنسی خارج از ازدواج
groupware
U
نرم افزاری که توسط گروهی از افراد استفاده میشود که به شبکه وصل اند و به آنها کمک میکند تا کار خاصی را انجام دهند. حاوی توابع مفید مثل پست الکترونیکی است که توسط تمام کاربران قابل دستیابی است
tested
U
اختیار
willed
U
اختیار
option
U
اختیار
unconsciously
U
بی اختیار
authority
U
اختیار
control
U
اختیار
free will
U
اختیار
tests
U
اختیار
test
U
اختیار
unconscious
U
بی اختیار
authorisations
U
اختیار
authorization
U
اختیار
spontaneous generation
U
بی اختیار
controlling
U
اختیار
controls
U
اختیار
credential
U
اختیار
freedom of the will
U
اختیار
mandate
U
اختیار
mandated
U
اختیار
mandates
U
اختیار
wills
U
اختیار
warrant
U
اختیار
warranted
U
اختیار
vetoing
U
حق و اختیار
clearance
U
اختیار
warranting
U
اختیار
options
U
اختیار
vetoes
U
حق و اختیار
warrants
U
اختیار
mandating
U
اختیار
voluntariness
U
اختیار
at the d. of
U
به اختیار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com