Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
phase difference
U
اختلاف مراحل عملیات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
phasing
U
مراحل عملیات
cycles
U
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycled
U
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycle
U
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
incremental computer
U
وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
concentration cell corrosion
U
نوعی برخورد که در ان اختلاف پتانسیل الکترودها دراثر اختلاف غلظت یونهاالکترولیت میباشد
azimuth deviation
U
اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
free air anomaly
U
اختلاف نیروی جاذبه زمین اختلاف جاذبه ازاد
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air
U
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
statements
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
sequences
U
مراحل
sequence
U
مراحل
phasing
U
مراحل
propagating
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
U
عملیات کنترل زمین عملیات
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
sequence
U
مراحل کار
phasess of development
U
مراحل توسعه
budget process
U
مراحل بودجه
the four last things
U
مراحل چهارگانه
sequences
U
مراحل کار
incunabula
U
مراحل اولیه
budget cycle
U
مراحل بودجه
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
stages
U
مراحل مختلف یک موشک
incipient stages
U
مراحل نخستین یا ابتدائی
stage
U
مراحل مختلف یک موشک
processes
U
مراحل مختلف چیزی
phases of life
U
مراحل یاشئون زندگی
logic
U
مراحل و تصمیمات و ارتباطات
stages of economic growth
U
مراحل رشد اقتصادی
process
U
مراحل مختلف چیزی
difference in northing
U
اختلاف عرض جغرافیایی اختلاف عرض
logical
U
مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها
macro
U
نمایش گرافیکی مراحل منط قی
metaphse
U
یکی از مراحل تقسیم پس گاه
military planning process
U
مراحل طرح ریزی نظامی
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
outlining
U
مراحل و تصمیمات اصلی در برنامه یا سیستم
outlines
U
مراحل و تصمیمات اصلی در برنامه یا سیستم
outlined
U
مراحل و تصمیمات اصلی در برنامه یا سیستم
outline
U
مراحل و تصمیمات اصلی در برنامه یا سیستم
phase of smoke
U
مراحل تولید پرده دود یاتشکیل ان
slow-wave sleep
[SWS]
U
مراحل سوم و چهارم خواب
[روانشناسی]
deep sleep
U
مراحل سوم و چهارم خواب
[روانشناسی]
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
U
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
executing
U
سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
executed
U
سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
executes
U
سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
execute
U
سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
geometry and rendering
U
مراحل اصلی برای ایجاد و نمایش شی سه بعدی
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
exempt player
U
بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
flow diagram
U
نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد
take off
U
خیز . یکی از مراحل توسعه اقتصادی در نظریه روستو
flowchart
U
نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد
fetches
U
سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
fetched
U
سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
instar
U
حشره پروانه یابندپایی در مراحل مختلف رشد خود
fetch
U
سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
blade tracking
U
مراحل تعیین موقعیت سر تیغههای ملخ نسبت به یکدیگر
charting
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charted
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
refan
U
جایگزین کردن فن اصلی بافنی با قطر بزرگتر و مراحل کمتر
sort effort
U
تعداد مراحل لازم جهت مرتب نمودن یک رکورد نامرتب
charts
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
chart
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
mesne process
U
مراحل مختلفه و احکام وقرارهای مختلف دادگاه تاپیش از دستور اجرا
instructional computing
U
فرایند اموزشی تدریس مراحل گوناگون علم کامپیوتر وپردازش داده به افراد
pipeline
U
UPC یا ALU که در بلاکهایی ساخته شده است و دستورات را در مراحل اجرا میکند
approved data
U
سوابق و اطلاعاتی که میتوانندبرای تعیین مراحل تعمیرات یاتغییرات هواپیمای ویژهای بکارروند
pipelines
U
UPC یا ALU که در بلاکهایی ساخته شده است و دستورات را در مراحل اجرا میکند
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
cleco fastener
U
وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
emitter coupled logic
U
طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
staple
U
[الیاف کوتاه مانند پنبه و پشم که طی مراحل نخ ریسی تبدیل به نخ مناسب جهت تار و پود فرش می گردند.]
ecl
U
طراحی مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از منتشر کننده ترانزیستورها به عنوان اتصالات خروجی به مراحل دیگر
discord
U
اختلاف
divarication
U
اختلاف
quarrelled
U
اختلاف
quarrelling
U
اختلاف
quarrels
U
اختلاف
variance
U
اختلاف
variation
U
اختلاف
disparities
U
اختلاف
misalignment
U
اختلاف
quarreling
U
اختلاف
quarrel
U
اختلاف
quarreled
U
اختلاف
mean square deviation
U
اختلاف
schism
U
اختلاف
diversion
U
اختلاف
variations
U
اختلاف
dispute
U
اختلاف
disputed
U
اختلاف
diversions
U
اختلاف
disputes
U
اختلاف
settlement of disputes
U
حل اختلاف
schismatism
U
اختلاف
disputing
U
اختلاف
stour
U
اختلاف
disparity
U
اختلاف
versatility
U
اختلاف
defferential
U
اختلاف
discrepancy
U
اختلاف
divided
<adj.>
U
در اختلاف
disagreement
U
اختلاف
compromis
U
حل اختلاف
schisms
U
اختلاف
difference
U
اختلاف
disagreements
U
اختلاف
differences
U
اختلاف
charting
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charts
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
work in progress
U
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in process
U
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
terminal guidance
U
هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
multisession compatible
U
که میتواند دیسکهای photo CD یا دیسکهای دگر را بخواند که در مراحل مختلف ایجاد شده اند
parent program
U
در حین اجرا. مراحل اصلی که به برنامه پدر بر می گردد پس از اتمام کار برنامه فرزند
operation
U
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
crosses
U
اختلاف مرافعه
crossest
U
اختلاف مرافعه
wage differentials
U
اختلاف در دستمزد
inventory discrepancy
U
اختلاف دفتردارایی
differences
U
اختلاف دو چیز
scissor
U
پراکندگی اختلاف
disputed
U
اختلاف نظر
crosser
U
اختلاف مرافعه
phase displacement
U
اختلاف فاز
diversity of opinions
U
اختلاف ارا
parallax
U
اختلاف منظر
phase difference
U
اختلاف فاز
phase shift
U
اختلاف فاز
angular displacement
U
اختلاف زاویهای
parallaxe
U
اختلاف منظر
parallax distortion
U
اختلاف منظر
dispute
U
اختلاف نظر
class distinctions
U
اختلاف طبقاتی
friction
U
مالش اختلاف
cross
U
اختلاف مرافعه
hetermorphism
U
اختلاف شکل
heteromorphism
U
اختلاف شکل
product differentiation
U
اختلاف محصول
inventory discrepancy
U
اختلاف موجودی
parallactic
U
اختلاف منظری
potential difference
U
اختلاف پتانسیل
frictions
U
مالش اختلاف
reconcilement
U
رفع اختلاف
frequency drift
U
اختلاف فرکانس
magnetic variation
U
اختلاف مغناطیسی
deviation
U
اختلاف سمت
divarication
U
اختلاف عقیده
disputes
U
اختلاف نظر
deviations
U
اختلاف سمت
judicial settlement
U
حل اختلاف قضایی
disputing
U
اختلاف نظر
disagreement
U
اختلاف ناسازگاری
diversity of citizenship
U
اختلاف تابعیت
dissension
U
اختلاف عقیده
dissension
U
اختلاف شقاق
dissidence
U
اختلاف رای
disagreements
U
اختلاف ناسازگاری
deflection correction
U
اختلاف انحراف
divisions
U
اختلاف تفرقه
difference of opinions
U
اختلاف نظر
division
U
اختلاف تفرقه
vertical interval
U
اختلاف ارتفاع
shading
U
اختلاف جزئی
difference in easting
U
اختلاف طول
variegation
U
اختلاف رنگ
difference
U
اختلاف دو چیز
settlement of a dispute
U
رفع اختلاف
divergence of opinions
U
اختلاف نظر
difference of potential
U
اختلاف پتانسیل
efficiency variance
U
اختلاف بازدهی
stages theory of economic growth
U
نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
color difference signal
U
پیام اختلاف رنگ
magnetic potential difference
U
اختلاف پتانسیل مغناطیسی
parallax-free
<adj.>
U
بدون اختلاف در رویت
to instigate disturbances
U
تحریک اختلاف کردن
differences of opinion
U
اختلاف عقیده
[نظر]
diurnal
U
اختلاف سطح 42 ساعته اب
ionization potential
U
اختلاف پتانسیل یونش
electric potential difference
U
اختلاف پتانسیل الکتریکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com