English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inventive U اختراع کننده
forgetive U اختراع کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
specification U اوصاف و مشخصات دقیق یک اختراع که بر مبنای ان اختراع ثبت میشود
patented U حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patents U حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patenting U حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patent U حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patents U حق اختراع
invention U اختراع
excogitation U اختراع
patent right U حق اختراع
mintage U اختراع
patent U حق اختراع
patenting U حق اختراع
patented U حق اختراع
contrivance اختراع
device U اختراع
contraptions U اختراع
contrivances U اختراع
contraption U اختراع
devices U اختراع
minting U اختراع کردن
minted U اختراع کردن
mints U اختراع کردن
invent U اختراع کردن
invented U اختراع کردن
fictions U داستان اختراع
fiction U داستان اختراع
mint U اختراع کردن
drum up <idiom> U اختراع کردن
pull out of a hat <idiom> U اختراع کردن
patented U حق تثبیت اختراع
patented U حق ثبت اختراع
patent U حق تثبیت اختراع
patent U حق ثبت اختراع
patenting U حق تثبیت اختراع
patents U حق ثبت اختراع
patents U حق تثبیت اختراع
artifices U اختراع نیرنگ
artifice U اختراع نیرنگ
make something up <idiom> U اختراع کردن
patenting U حق ثبت اختراع
appliance U تمهید اختراع
inventive power U هوش اختراع
inventiveness U قوه اختراع
inventiveness U هوش اختراع
to patent an invention U ثبت اختراع
inventible U قابل اختراع
appliances U تمهید اختراع
invention of the aeroplane U اختراع هواپیما
inventive power U قوه اختراع
inventing U اختراع کردن
invenit U اختراع کرد
invents U اختراع کردن
patents U حق ثبت اختراع پروانه
patents U اختراع ثبت شده
contrivable U اختراع کردنی اندیشیدنی
patented U حق ثبت اختراع پروانه
ingenuity U امادگی برای اختراع
patenting U حق ثبت اختراع پروانه
patenting U اختراع ثبت شده
patented U اختراع ثبت شده
patent U اختراع ثبت شده
patent U حق ثبت اختراع پروانه
forgetive U دارای هوش اختراع
figment U سخن جعلی اختراع
best thing since sliced bread <idiom> U [یک نوآوری یا اختراع خوب]
coins U اختراع وابداع کردن
coin U اختراع وابداع کردن
figments U سخن جعلی اختراع
patentee U ذینفع اختراع به ثبت رسیده
trump up <idiom> U ساختن ،درمغز اختراع کردن
patentee U صاحب اختراع ثبت شدن
patentee U ذینفع اختراع ثبت شده
patentee U صاحب اختراع ثبت شده
atentee U صاحب اختراع ثبت شده
europatents U حق اختراع قابل قبول دراروپا
CERN U یس که www اولین آنجا اختراع شد
compass U نقشه کشیدن اختراع کردن
daedal U دارای هوش اختراع پیچیده
It sinds into insignificance beside his invention . U این درمقابل اختراع اوهیچ است
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
cook up <idiom> U اختراع کردن ،ساختن وچیزی روباهم گذاشتن
ajeeb U دستگاه شطرنجبازمکانیکی به اختراع چارلزارثر هاپر در 8681
europatents U اختراع ثبت شده که دراروپا معتبر میباشد
newest U وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
nordenfelt U یکجور مسلسل که سوئدی اختراع کرده است
newer U وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
new- U وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
new U وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
contraption U تدبیر [اختراع] [ابتکار] [اسباب عجیب و غریب]
royalty U پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
mauser U یکجور تفنگ که ماوزرنام المانی اختراع کرده است
royalties U پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
morse alphabet or code U الفبای خط و نقطه که شخصی بنام morse برای تلگراف اختراع کرد
caveator U کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
upwards compatible U طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
upward compatible U طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
devise U درست کردن اختراع کردن
concocted U جعل کردن اختراع کردن
concocts U جعل کردن اختراع کردن
think up <idiom> U اختراع کردن،خلق کردن
concoct U جعل کردن اختراع کردن
concocting U جعل کردن اختراع کردن
devising U درست کردن اختراع کردن
devised U درست کردن اختراع کردن
devises U درست کردن اختراع کردن
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com