Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
summoner
U
احضار کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
citation
U
احضار احضار به بازپرسی
citations
U
احضار احضار به بازپرسی
repeal
U
احضار کردن احضار
repeals
U
احضار کردن احضار
vocations
U
احضار
vocation
U
احضار
summons
U
احضار
summonsed
U
احضار
citation
U
احضار
summonsing
U
احضار
citations
U
احضار
recalling
U
احضار
summoning
U
احضار
calling
U
احضار
convocations
U
احضار
convocation
U
احضار
summonses
U
احضار
evokes
U
احضار کردن
evoking
U
احضار کردن
recalls
U
فراخوانی احضار
recalls
U
احضار کردن
recalled
U
فراخوانی احضار
vouch
U
احضار کردن
evoke
U
احضار کردن
countermand
U
احضار کردن
recalled
U
احضار کردن
drop annunciator
U
زنگ احضار
ouija board
U
لوح احضار
impeachment
U
احضار بدادگاه
function invocation
U
احضار تابع
annunciator
U
زنگ احضار
countermanding
U
احضار کردن
recall
U
فراخوانی احضار
countermands
U
احضار کردن
evocable
U
قابل احضار
countermanded
U
احضار کردن
phantasmagoria
U
احضار روح
process
U
احضار کردن
processes
U
احضار کردن
phantasmagorias
U
احضار روح
impeaching
U
احضار نمودن
impeaches
U
احضار نمودن
impeached
U
احضار نمودن
impeach
U
احضار نمودن
summoned
U
احضار کردن
summoned
U
احضار فراخواستن
summon
U
احضار کردن
summon
U
احضار فراخواستن
recall
U
احضار کردن
arraign
U
احضار نمودن
bans
U
اگهی احضار
invoked
U
احضار کردن
invocations
U
حکم احضار
invoking
U
احضار کردن
invokes
U
احضار کردن
ban
U
اگهی احضار
invocation
U
حکم احضار
call to quarters
U
شیپور احضار
warning sign
U
علامت احضار
invoke
U
احضار کردن
banning
U
اگهی احضار
spiritism
U
احضار روح
gravity drop
U
زنگ احضار وزنی
subpoena
U
احضاریه حکم احضار
subpoenaing
U
احضاریه حکم احضار
subpoenas
U
احضاریه حکم احضار
automatic annunciator
U
زنگ احضار خودکار
venire faciac
U
حکم احضار به محکمه
at his call
U
بر حسب اخطار یا احضار او
to bring somebody back
U
کسی را احضار کردن
annunciator wire
U
سیم زنگ احضار
spiritualism
U
اعتقاد به احضار ارواح
subpoenaed
U
احضاریه حکم احضار
seance
U
جلسه احضار روح
arraignment
U
احضار به محکمه تعقیب
to call somebody back
U
کسی را احضار کردن
to order somebody back
U
کسی را احضار کردن
to summon somebody back
U
کسی را احضار کردن
to recall somebody
U
کسی را احضار کردن
conscripting
U
به خدمت وفیفه احضار کردن
summoned
U
فراخواندن احضار قانونی کردن
summon
U
فراخواندن احضار قانونی کردن
draftee
U
احضار شده به خدمت نظام
call-ups
U
احضار برای فعالیتهای نظامی
call-up
U
شیپور احضار بخاطر اوردن
adduse
U
احضار کردن بگواهی خواستن
call-up
U
احضار برای فعالیتهای نظامی
call up
U
شیپور احضار بخاطر اوردن
call up
U
احضار برای فعالیتهای نظامی
conscripted
U
به خدمت وفیفه احضار کردن
evocation
U
احاله بدادگاه بالاتر احضار
conscript
U
به خدمت وفیفه احضار کردن
evocations
U
احاله بدادگاه بالاتر احضار
remand
U
به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
call-ups
U
شیپور احضار بخاطر اوردن
remands
U
به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
remanding
U
به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
remanded
U
به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
conscripts
U
به خدمت وفیفه احضار کردن
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
recalled
U
فرا خواندن احضار لغو کردن
recall
U
فرا خواندن احضار لغو کردن
recalls
U
فرا خواندن احضار لغو کردن
compellation
U
عمل خطاب یا احضار کردن نام
adjutant's call
U
احضار یکانها به منظور انجام تشریفات
double click
U
احضار یک فرمان توسط دکمه دستگاه OUSE
to call a meeting of the board of directors
U
برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
minuteman
U
داوطلبانی که متعهد بودند بمحض احضار حاضر بخدمت نظام شوند
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
arraign
U
احضار متهم زندانی به دادگاه جهت پاسخگویی به مفاد کیفرخواست تعقیب یا متهم کردن به طور اعم
habeas corpus
U
دستور احضار زندانی دستوری که دادگاه به زندان محل توقیف زندانی یی که توقیفش را غیر قانونی می داند
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
mustered
U
احضار کردن جمع اوری کردن
musters
U
احضار کردن جمع اوری کردن
muster
U
احضار کردن جمع اوری کردن
mustering
U
احضار کردن جمع اوری کردن
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
citing
U
احضار کردن استشهاد کردن
cites
U
احضار کردن استشهاد کردن
cited
U
احضار کردن استشهاد کردن
cite
U
احضار کردن استشهاد کردن
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com