Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
guard
U
احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guarding
U
احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guards
U
احتیاط نرده روی عرشه کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
breastwork
U
استحکام یاسنگر موقتی نرده بندی عرشه جلو کشتی
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
deck cargo
U
بار روی عرشه کشتی بارگیری برروی عرشه
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
decks
U
عرشه کشتی
decked
U
عرشه کشتی
deck
U
عرشه کشتی
roundhouse
U
عرشه فوقانی کشتی
scuttlebutt
U
بشکه اب عرشه کشتی
deckhand
U
کارگر عرشه کشتی
weather deck
U
عرشه بدون سقف کشتی
topmast
U
دومین دکل کشتی از عرشه
deckhouse
U
اتاق روی عرشه کشتی
the deck was a
U
عرشه کشتی را اب فراگرفته بود
orlop
U
عرشه زیرین کشتی جنگی
forecastle
U
قسمت جلو عرشه کشتی
sun deck
U
عرشه افتاب گیر کشتی
orlop deck
U
عرشه زیرین کشتی جنگی
hurricane deck
U
عرشه سبک فوقانی کشتی
foredeck
U
قسمت جلو عرشه کشتی
free board
U
فاصله بین اب و عرشه کشتی
poop deck
U
عرشه کوچک فوقانی کشتی
deck house
U
اتاقهای بالای عرشه اصلی کشتی
hull down
U
از مسافتی که فقط عرشه کشتی پیداست
holystone
U
سنگ شنی نرمی که با ان عرشه کشتی را میشویند
shroud
U
طناب اتصال بادبان بنوک عرشه کشتی
shrouded
U
طناب اتصال بادبان بنوک عرشه کشتی
prows
U
کشتی عرشه کشتی
prow
U
کشتی عرشه کشتی
taffrail
U
نرده قسمت عقب کشتی
razee
U
کشتی ای که عرشه بالای انرابرداشته باشندکه کوتاه شود
hatch way
U
روزنه عرشه کشتی مخصوص پایین فرستادن بار
wet storage
U
بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
picketed
U
ناو گشتی نرده کشیدن دستک یا نرده
pickets
U
ناو گشتی نرده کشیدن دستک یا نرده
picket
U
ناو گشتی نرده کشیدن دستک یا نرده
army reserve command
U
فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
decked
U
عرشه
decks
U
: عرشه
decks
U
عرشه
elevated d.
U
عرشه
decked
U
: عرشه
shipboard
U
عرشه
deck
U
عرشه
baldachin
U
عرشه
deck
U
: عرشه
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
on deck
U
روی عرشه
topside
U
در عرشه در راس
topside
U
روی عرشه
under deck
U
زیر عرشه
main stage
U
عرشه اصلی
flight decks
U
عرشه پرواز
deck load
U
فرفیت عرشه
weather deck
U
عرشه باز
shipboard
U
عرشه ناو
on the deck
U
در روی عرشه
flight deck
U
عرشه پرواز
decked
U
عرشه ناو
deck
U
عرشه ناو
topsides
U
در عرشه در راس
well deck
U
عرشه بارگیری
decks
U
عرشه ناو
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
deck
U
عرشه دار کردن
deck alert
U
اماده باش عرشه
deck cargo
U
بار روی عرشه
on the deck
U
روی عرشه ناو
gunwale
U
لبه عرشه ناو
decked
U
عرشه دار کردن
below
U
قسمت زیر عرشه
main deck
U
عرشه اصلی ناو
decks
U
عرشه دار کردن
deck pads
U
پادری عرشه ناو
flight decks
U
عرشه ناو هواپیمابر
flight deck
U
عرشه ناو هواپیمابر
officer of the deck
U
افسر نگهبان عرشه ناو
board clamps
U
بست زنجیرهای عرشه ناو
hatched
U
دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
hatches
U
دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
hatch
U
دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
under hatches
U
زیر عرشه دوراز نظر مرده
deck alert
U
حالت اماده باش در روی عرشه
railing
U
نرده
picket lines
U
خط نرده ها
railings
U
نرده
picket line
U
خط نرده ها
rail
U
نرده
lattic-bridge
U
پل نرده ای
banisters
U
نرده
balustrades
U
نرده
fences
U
نرده
fence
U
نرده
fencing
U
نرده
guard-rail
U
نرده
guard-rails
U
نرده
zariba
U
نرده
balustrade
U
نرده
allering
U
نرده
carriages
U
نرده
carriage
U
نرده
palisad
U
نرده
paler
U
نرده
barrier
U
نرده
barriers
U
نرده
pale
U
نرده
palest
U
نرده
parapet
U
نرده
parapets
U
نرده
hand rail
U
نرده
main yard
U
قسمتی از عرشه که بادبان اصلی در ان واقع است
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
balconet
U
نرده ایوان
guarding
U
نرده حفافتی
balustrade
U
نرده پلکان
baluster
U
ستون نرده
list
U
شیار نرده
snake fence
U
نرده مارپیچ
railing post
U
میله نرده
guard
U
نرده حفافتی
hand rail
U
دستگیره نرده
gratling
U
نرده فلزی
handrails
U
نرده ساختمان
handrail
U
نرده ساختمان
balconette
U
نرده ایوان
newels
U
پایه نرده
colomella
U
صراحی نرده
communion-rail
U
نرده محراب
railings
U
نرده کشیدن
companionways
U
نرده پلهای
guards
U
نرده حفافتی
Laudian rails
U
نرده محراب
paling
U
نرده سازی
parclose or per
U
نرده یا تجیر
newel
U
پایه نرده
railing
U
نرده کشیدن
balustrum
U
نرده محراب
bar
U
نرده حائل
fender
U
نرده حفاظ
bars
U
نرده حائل
frieze-rail
U
نرده پیشخوان
handrail bracket
U
پایه نرده
companionway
U
نرده پلهای
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
boom vang
U
طناب کوتاه وصل به پایین تیرتا عرشه قایق
heading select feature
U
عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
incosiderate
U
بی احتیاط
circumspection
U
احتیاط
precautious
U
با احتیاط
cautioning
U
احتیاط
well-advised
U
با احتیاط
cautions
U
احتیاط
for fealty of
U
با احتیاط
discretion
U
احتیاط
guardless
U
بی احتیاط
vigilance
U
احتیاط
cautel
U
احتیاط
ciecumspect
U
با احتیاط
rash
U
بی احتیاط
rashes
U
بی احتیاط
forgetter
U
بی احتیاط
circumspective
U
با احتیاط
closeness
U
احتیاط
injudicious
U
بی احتیاط
precautions
U
احتیاط
prudence
U
احتیاط
cautioned
U
احتیاط
prudish
U
با احتیاط
caution
U
احتیاط
incautious
U
بی احتیاط
indiscreet
U
بی احتیاط
improvident
U
بی احتیاط
precaution
U
احتیاط
canniness
U
احتیاط
incircumspect
U
بی احتیاط
careful
U
با احتیاط
reservation
U
احتیاط
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com