English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stand in awe of <idiom> U احترام قائل شدن برای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to hold somebody in esteem U برای کسی احترام قائل شدن
Other Matches
valorize U ارزش قائل شدن برای
to tread on somebody's foot <idiom> U برای کسی تبعیض قائل شدن
euhemerize U اساس تاریخی قائل شدن برای
specifying U جنبه خاصی قائل شدن برای
To set a limit to everything. U برای هر چیزی حدی قائل شدن
specifies U جنبه خاصی قائل شدن برای
specify U جنبه خاصی قائل شدن برای
anthropomorphism U قائل شدن جنبه انسانی برای خدا
anthropomorphize U جنبه انسانی برای خدا قائل شدن
nonmonetarists U ان دسته از اقتصاددانانی هستندکه برای سیاستهای مالی کارائی بیشتری قائل هستند
irreverend U ناشایسته برای احترام گذاری
complimentary mourning U جامه ماتم که کسی برای احترام بمردهای که بااوخویشی ندارد بپوشد
salvo U شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
salvoes U شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
tellers U قائل
teller U قائل
disallow U قائل نشدن
disallowing U قائل نشدن
euhemerism U قائل شدن
disallowed U قائل نشدن
disallows U قائل نشدن
ditheist U قائل بدوخدا
discriminator U قائل به تبعیض
discriminated U تبعیض قائل شدن
forejudge U تبعیض قائل شدن
make an exception U استثناء قائل شدن
i maintain U قائل هستم به اینکه ...
prices U بها قائل شدن
price U بها قائل شدن
discriminates U تبعیض قائل شدن
discriminate U تبعیض قائل شدن
valuers U ارزش قائل شونده
forjudge U تبعیض قائل شدن
to d. a distinction U فرقی قائل شدن
valuer U ارزش قائل شونده
demurs U استثنا قائل شدن تاخیر
externalizes U واقعیت خارجی قائل شدن
externalizing U واقعیت خارجی قائل شدن
overvalued U بیش از حد ارزش قائل شدن
demur U استثنا قائل شدن تاخیر
demurring U استثنا قائل شدن تاخیر
overvaluing U بیش از حد ارزش قائل شدن
demurred U استثنا قائل شدن تاخیر
overvalues U بیش از حد ارزش قائل شدن
externalized U واقعیت خارجی قائل شدن
externalize U واقعیت خارجی قائل شدن
preferentially U با قائل شدن حقوق امتیازی
segregating U تبعیض نژادی قائل شدن
segregates U تبعیض نژادی قائل شدن
deification U قائل به الوهیت شخص یاچیزی
to make an exception U استثنا کردن یا قائل شدن
dualize U دوتاداشتن از اثنویت قائل شدن
segregate U تبعیض نژادی قائل شدن
externalising U واقعیت خارجی قائل شدن
externalises U واقعیت خارجی قائل شدن
externalised U واقعیت خارجی قائل شدن
overvalue U بیش از حد ارزش قائل شدن
deifying U پرستیدن مقام الوهیت قائل شدن
deified U پرستیدن مقام الوهیت قائل شدن
deifies U پرستیدن مقام الوهیت قائل شدن
favoritism U استثناء قائل شدن نسبت بکسی
deify U پرستیدن مقام الوهیت قائل شدن
monolater U قائل بچند خداو پرستنده یکی
prizing U غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
prizes U غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
prized U غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
prize U غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
ritualize U رسمی و تشریفاتی کردن شعائر دینی رابجا اوردن قائل به تشریفات شدن
curtsey U احترام
greetings U احترام
obeisances U احترام
obeisance U احترام
curtseying U احترام
revering U احترام
greeting U احترام
curtsied U احترام
curtsies U احترام
curtsy U احترام
curtsying U احترام
ennoblement U احترام
reverently U با احترام
honor U احترام
honourableness U احترام
reveres U احترام
worshipless U بی احترام
regarded U احترام
regards U احترام
tributes U احترام
respectability U احترام
regard U احترام
reverentially U با احترام
tribute U احترام
revere U احترام
reverence U احترام
revered U احترام
respectfulness U احترام
disrespectable U بی احترام
universal legacy U وصیتی که دران موصی جهت تسلیم موردوصیت به ورثه شرطی قائل نشده باشد
guard of honor U گارد احترام
homage U ادای احترام
honors U احترام کردن به
honours U احترام کردن به
honoring U احترام کردن به
honored U احترام کردن به
reverence U احترام گذاردن
honour U احترام کردن به
hand salute U احترام با دست
honoured U احترام کردن به
irreverence U عدم احترام
honouring U احترام کردن به
respects U مراجعه احترام
hold in respect U احترام گذاشتن به
salutes U احترام گذاشتن
salutes U احترام نظامی
saluted U احترام گذاشتن
saluted U احترام نظامی
salute U احترام گذاشتن
salute U احترام نظامی
saluting U احترام نظامی
saluting U احترام گذاشتن
greeting U احترام کننده
respect U مراجعه احترام
respect U احترام گذاشتن به
respects U احترام گذاشتن به
honor U احترام کردن به
in deference to U به پاس احترام
greetings U احترام کننده
deference U تمکین احترام
piping the side U احترام با سوت
venerability U احترام ارجمندی
look up to <idiom> U احترام گذاشتن به
As a mark of respect ( esteem) . U بعلامت احترام
irrespective U احترام نگذار
respectable U قابل احترام
to hold in respect U احترام کردن
to look up U احترام گذرادن
deferential U از روی احترام
self respect U احترام بخود
worshipful U شایسته احترام
self esteem U احترام بنفس
venerableness U احترام ارجمندی
respectful U پر احترام ابرومند
to hold in respect U احترام گزاردن به
veneration U احترام نیایش
to the color U شیپور احترام
venerator U احترام کننده
violated U هتک احترام کردن
to do make or pay obeisance to U بکسی احترام گزاردن
violate U هتک احترام کردن
to do homage U ادای احترام کردن
In deference to public opinion. U به احترام افکار عمومی
respect [for somebody or something] U احترام [به کسی یا چیزی]
violates U هتک احترام کردن
respect U احترام محترم شمردن
to the color U شیپور احترام پرچم
pipe the side U تجمع گارد احترام
respectfulness U رعایت احترام وادب
venerating U ستایش و احترام کردن
venerates U ستایش و احترام کردن
venerated U ستایش و احترام کردن
venerate U ستایش و احترام کردن
esteemed U فرد مورد احترام
to render homage U ادای احترام کردن
to pay homage U ادای احترام کردن
reveres U احترام گذارندن حرمت
officer of the guard U افسر گارد احترام
national salute U احترام به پرچم ملی
revered U احترام گذارندن حرمت
revere U احترام گذارندن حرمت
estimably U بطور قابل احترام
honorable U لایق احترام شرافتمندانه
interment flag U پرچم احترام شهدا
venerable U قابل احترام ارجمند
revering U احترام گذارندن حرمت
respects U احترام محترم شمردن
a person of high standing U آدمی بالا مقام [پر احترام]
time honored U مورد احترام بعلت قدمت
side boy U گارد احترام میز پاس
pipe the side U فرمان تجمع گارد احترام
defers U تسلیم شدن احترام گذاردن
deferring U تسلیم شدن احترام گذاردن
defer U تسلیم شدن احترام گذاردن
to pay homage to somebody U به کسی ادای احترام کردن
to do homage to somebody U به کسی ادای احترام کردن
side honors U مراسم ادای احترام در میزپاس
to render homage to somebody U به کسی ادای احترام کردن
One must uphold ones dignity. U احترام هر کسی دست خودش است
You must have respect for your promises. U باید بقول خودتان احترام بگذارید
Ferdowsi is held in the greatest respect. U فردوسی مورد احترام فراوان است
national salute U شلیک 12 توپ به احترام پرچم ملی
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
gun salute U سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
minute gun U توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
differentiate U فرق گذاشتن فرق قائل شدن
differentiates U فرق گذاشتن فرق قائل شدن
differentiating U فرق گذاشتن فرق قائل شدن
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com