English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
electronic components U اجزاء الکترونیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
solid-state U وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
electronic office U محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
ebam U Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
electronic element U بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
components U اجزاء
component U اجزاء
ingredients U اجزاء
ingredient U اجزاء
whiter U پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
white U پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whitest U پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
mechanisms U اجزاء مکانیکی
mechanism U اجزاء مکانیکی
part list U فهرست اجزاء
parts list U لیست اجزاء
idle component U اجزاء کور
shuttering U اجزاء قالببندی
parts programmer U برنامه نویس اجزاء
composition U نسبت اجزاء سازنده
soil separates U اجزاء بافت خاک
compositions U نسبت اجزاء سازنده
mechanisms U اجزاء متشکله چیزی
features of project U اجزاء اصلی یک طرح
mechanism U اجزاء متشکله چیزی
e mail U علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی
electrosensitive printer U چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
anti drag wire U اجزاء بست کاری ساختمانی
lunulate U دارای اجزاء هلالی شکل
configurations U ترتیب فضایی کلی اجزاء اصلی
parses U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
configuration U ترتیب فضایی کلی اجزاء اصلی
parsed U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
parse U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
piecemeal U به اجزاء ریز تقسیم کردن خردخرد
integration U یکی کردن و بهم پیوستن پیوستگی اجزاء
steric U وابسته بطرز استقرار اجزاء اتم در فضا
contrasts U اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
contrast U اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
design load U حداکثر بار یا نیرویی که اجزاء سازهای توانایی ان را دارند
contrasting U اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
contrasted U اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
decouple U جدا کردن یا قطع ارتباط بین اجزاء یک سیستم
take to pieces U پیاده کردن اجزاء ماشین یاکارخانه و مانند اینها
particularism U اعطا استقلال سیاسی به کشورها و اجزاء متشکله یک امپراطوری
allowances U اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
allowance U اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
electro optics U وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
beef up U افزایش استحکام اجزاء ساختمانی با طراحی مجدد یااصلاح مواد انها
compensator U ابزاری برای اندازه گیری اختلاف فار بین اجزاء یک نورپلاریزه
brace U گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
braced U گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
gestalt U معین بطوریکه اجزاء ان خواص مختصه خودراازطرح و یاشکلی که از این ترکیب بدست اید
blended U شکل ایرودینامیکی که در ان اجزاء اصلی بدون هیچ خط یاحد و مرز مشخصی به یکدیگرمتصل میشوند
simulations U روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulation U روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
leontief matrix U اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند .
hybrid U چیزی که از چندجزء ناجورساخته شده باشدکلمهای که اجزاء ان اززبانهای مختلف تشکیل شده باشد
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
joggled U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggle U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggling U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggles U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
monocoque U ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
electronic U الکترونیکی
cannibalised U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
electronic deception U فریب الکترونیکی
electronic countermea sures U اقدامات ضد الکترونیکی
electronic counter measure U جنگهای الکترونیکی
electronic counter counter measures U اقدامات ضد ضد الکترونیکی
electrical communications U ارتباطات الکترونیکی
electrical interception U رهگیری الکترونیکی
pos U قط ه فروش الکترونیکی
adapter U وسیله الکترونیکی
electronic calculator U حسابگر الکترونیکی
electronic computer U کامپیوتر الکترونیکی
electronic beam U اشعه ی الکترونیکی
electronic brain U مغز الکترونیکی
electronic control U تنظیم الکترونیکی
electronic control U کنترل الکترونیکی
electronic control U فرمان الکترونیکی
elctron tube U لامپ الکترونیکی
strobe U ا ز یک مدار الکترونیکی
computer U ماشین الکترونیکی
e-mail [short for electronic mail] U پست الکترونیکی
electronic printer U چاپگر الکترونیکی
electronic publishing U انتشارات الکترونیکی
electronic security U تامین الکترونیکی
snail mail U و نه پست الکترونیکی
computers U ماشین الکترونیکی
graphics U وسیله الکترونیکی
electronic navigation U ناوبری الکترونیکی
electronic music U موسیقی الکترونیکی
electronic interfrence U تداخل الکترونیکی
electronic mail U پست الکترونیکی
electronic magazine U مجله الکترونیکی
email [short for electronic mail] U پست الکترونیکی
electronic filling U پر کردن الکترونیکی
electronic element U عنصر الکترونیکی
electronic pen U قلم الکترونیکی
amusement arcade U سالن بازیهای الکترونیکی
electronic fund transfer U ارسال الکترونیکی دارائی
integrate electronic component U قطعه الکترونیکی مجتمع
eft U انتقال الکترونیکی سرمایه
electronic modulation U مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
eft U انتقال الکترونیکی دارائی
edp manager U مدیرداده پردازی الکترونیکی
electrosensitive paper U کاغذ حساس الکترونیکی
electronic warfare U میدان جنگ الکترونیکی
electronic camputer U ماشین حساب الکترونیکی
electronic data processing U پردازش الکترونیکی داده
electronic countermea sures U پیش گیریهای ضد الکترونیکی
electronic spreadsheet U صفحه گسترده الکترونیکی
electronic transfer of data U انتقال الکترونیکی اطلاعات
electronic power supply U منبع تغذیه الکترونیکی
bin U بلوک سه بعدی الکترونیکی
electronic U الکترونیکی مربوط به الکترونیک
electronic voltmeter U ولت سنج الکترونیکی
bins U بلوک سه بعدی الکترونیکی
OR function U پیاده سازی الکترونیکی تابع OR
microsoft U برنامهای در ویندوز که پست الکترونیکی
trunk exchange U مرکز تلفن با سیستم الکترونیکی
industrial electronic computer U ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
videos U فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
videoing U فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
electronic security U رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
video U فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
electronic data processing system U سیستم پردازش الکترونیکی داده
electronically programmable U برنامه پذیر به صورت الکترونیکی
EXOR U پیاده سازی الکترونیکی تابع EX OR
videoed U فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
balloon reflector U بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
gate U مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
reply U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
gate U مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
exclusive U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gates U مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gates U مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gates U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate U پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
replied U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
gates U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
replies U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
gates U پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
replying U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
responsor U دستگاه گیرنده و جواب دهنده الکترونیکی
non equivalence function U پیاده سازی الکترونیکی تابع NEQ
NEQ U پیاده سازی الکترونیکی تابع NER
motorola U سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
sense U آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
sensed U آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
senses U آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
EXNOR U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
electronically U مراجعه به دستورات بااستفاده از روشهای الکترونیکی
electronic navigation U هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
an system U سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
facsimile transceiver U واحدی برای انتقال و دریافت الکترونیکی
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
electroluminescing U که نور را طبق روشنایی الکترونیکی انتشار میدهد
new U وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
new- U وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
newer U وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
newest U وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
shoran U نوعی وسیله ناوبری الکترونیکی برد کوتاه
equipment bay U محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
pursuit navigation U ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
processor U سیستم کامپیوتری یا الکترونیکی برای پردازش تصویر
NOR function = U مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد
NOT function U مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد
shouted U نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
edp U پردازش داده بااستفاده از قط عات کامپیوتری و الکترونیکی
NAND function U مدار الکترونیکی که دارای تابع NAND است
electrically erasable read only memory U حافظه الکترونیکی پاک شدنی فقط خواندنی
electroluminescent U قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
Videotex U تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری
proms U وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
shout U نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
electronic U پردازش داده با استفاده از وسایل الکترونیکی و کامپیوتر
electronic U داده ارسال شده به صورت باسهای الکترونیکی
proms U حاقظه الکترونیکی که داده روی آن ذخیره میشود
amplifier U مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
amplifiers U مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
peripheral U و تنها محدود به سرعت مدار الکترونیکی است
prom U حاقظه الکترونیکی که داده روی آن ذخیره میشود
prom U وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
shouts U نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
shouting U نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
technology U قط عات الکترونیکی که تازه ساخته شده اند
charges U وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
calculator U ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com