English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
guarantee a contract U اجرای قراردادی را ضمانت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to guarantee a contract U اجرای قراردادی راضمانت کردن
to give somebody an ultimatum U به کسی آخرین مدت را دادن [برای اجرای قراردادی]
frustrated contract U قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
consideration U وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
considerations U وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
discharge of contract U انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
pecuniary liability U ضمانت ضمانت جبران خسارت
enter into an agreement U قراردادی را منعقد کردن
award a contract U قراردادی را واگذار کردن
To annul [abrogate] a contract قراردادی را باطل کردن
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
quick count U کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to enter into an agreement U پیمان یا قراردادی منعقد کردن
to sign up U قراردادی را امضا کردن [اسم نویسی کردن]
answer U ضمانت کردن
guarantee U ضمانت کردن
sponsors U ضمانت کردن
guaranteed U ضمانت کردن
sponsor U ضمانت کردن
answering U ضمانت کردن
answers U ضمانت کردن
answered U ضمانت کردن
guarantees U ضمانت کردن
vouch U ضمانت کردن
sponsoring U ضمانت کردن
vouch for U ضمانت کردن
insure U ضمانت کردن
chaining U اجرای یک برنامه خیلی بزرگ که با اجرای بخشهای کوچکتر در یک زمان
warrants U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranting U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrant U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranted U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
real time U اجرای چندین کار بلا درنگ همزمان بدون کاهش سرعت اجرای فرایندی
act as surety U کفالت یا ضمانت کردن
to stand surety for any one U ضمانت کسیرا کردن
warrant U ضمانت کردن مجوز
warranting U ضمانت کردن مجوز
warrants U ضمانت کردن مجوز
warranted U ضمانت کردن مجوز
stand surety for a person U ضمانت کسی را کردن
warrent U ضمانت یاتعهد کردن
bail U تضمین ضمانت کردن
to vouch for any one's honesty U ضمانت درستی کسی را کردن
guaranty U تضمین ضمانت یا تعهد کردن
guarantee U ضمانت نامه تضمین کردن
sanction U ضمانت اجرایی معین کردن
guarantees U ضمانت نامه تضمین کردن
guaranteed U ضمانت نامه تضمین کردن
sanctions U ضمانت اجرایی معین کردن
sanctioned U ضمانت اجرایی معین کردن
sanctioning U ضمانت اجرایی معین کردن
vouch U ضمانت کردن مسئول واقع شدن
Sound Recorder U امکانی در ویندوز ماکروسافت که به کاربر امکان اجرای فایلهای صورت ای دیجیتالی یا ضبط صوت روی دیسک و اجرای ویرایش ابتدایی میدهد
run duration U خطایی که هنگام اجرای برنامه یا وقوع خطا در حین اجرای برنامه تشخیص داده شود
pipelines U اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipeline U اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
feasibility study U مطالعه قابلیت اجرای کار بررسی امکان اجرای کار
application of fire U اجرای اتش روی هدفهای مورد نظر اجرای اتش
enterprise U اقدام به اجرای قوانین کردن
enterprises U اقدام به اجرای قوانین کردن
possession money U حق الحفظ دستمزدی که در برای اجرای حکم تملیک یا صیانت ملک تملیک شده از طریق اجرای حکم به مامور اجراداده میشود
interdict U ممانعت کردن اجرای عملیات ممانعتی
compile and go U بار کردن و اجرای یک برنامه کامپایل
attentions U توجه کافی کردن به اجرای بخشی از برنامه
multi tasking U همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
attention U توجه کافی کردن به اجرای بخشی از برنامه
multitasking U همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
cancel U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
cold U روشن کردن کامپیوتر یا اجرای برنامه از نقط ه شروع آن
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
cancelling U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
cancels U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
colds U روشن کردن کامپیوتر یا اجرای برنامه از نقط ه شروع آن
coldest U روشن کردن کامپیوتر یا اجرای برنامه از نقط ه شروع آن
colder U روشن کردن کامپیوتر یا اجرای برنامه از نقط ه شروع آن
to pass one's word for another U از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
armstrong U سیستم اجرای فرامین مربوط به مسلح کردن ماسوره موشکها
contractual U قراردادی
defaults U قراردادی
arbitrary U قراردادی
defaulting U قراردادی
defoult U قراردادی
advice code U کد قراردادی
default U قراردادی
bespoken U قراردادی
bespoke U قراردادی
defaulted U قراردادی
contracted U قراردادی
based on a contract U قراردادی
conventional U قراردادی
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
withholding U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withhold U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
mode U وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
modes U وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
withholds U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withheld U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
contracted weaver U بافنده قراردادی
convectional current U جریان قراردادی
arbitrary U دلبخواه قراردادی
agreed point U نقطه قراردادی
contractual liability U مسئوولیت قراردادی
conventional current U جریان قراردادی
contractual relationship U رابطه قراردادی
To conclude an agreement (contract). U قراردادی بستن
agreement water rate U نرخ قراردادی اب
prosign U علامت قراردادی
arbitrarily U بطور قراردادی
formal charge U بار قراردادی
unconventional U غیر قراردادی
convention U ائین قراردادی
conventions U ائین قراردادی
code U نشانه قراردادی
hit and miss <idiom> U ناخوشآیند ،غیر قراردادی
base symbol U علایم قراردادی مبنا
phonetic alphabet U کلمات قراردادی مخابراتی
legal assistance U علایم قراردادی نقشه
conventional programming U برنامه نویسی قراردادی
military symbols U علایم قراردادی نظامی
taxi squadder U بازیگر عضو گروه قراردادی
advice code U کد قراردادی مخصوص ارسال اماد
creation of contractual tie U انشاء ایجاد رابطه قراردادی
default font U فونت پیش فرض یا قراردادی
taxiing U عضو گروه بازیگران قراردادی
taxies U عضو گروه بازیگران قراردادی
conventionality U مطابقت با ایین ورسوم قراردادی
taxied U عضو گروه بازیگران قراردادی
taxi U عضو گروه بازیگران قراردادی
all in contract U قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
default setting U تنظیم پیش فرض یا قراردادی
language U نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
languages U نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
job to job transition U فرایند جستجوی یک برنامه وفایلهای مربوط به ان واماده کردن کامپیوتر جهت اجرای یک کار خاص
robustness U توانایی سیستم برای ادامه کار کردن حتی با وجود خطا در حین اجرای برنامه
taxi squad U گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
conventionalist U کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
performance standard U معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
executory contract U قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
conventionally U برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
overlaying U نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند
overlay U نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند
overlays U نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند
to off an agreement U قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
yellow dog contract U قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
deal U قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
deals U قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
guaranteed U ضمانت
sponsion U ضمانت
sponsored by U به ضمانت
guarantee U ضمانت
guaranty U ضمانت
warranting U ضمانت
warrants U ضمانت
bail U ضمانت
sponsorship U ضمانت
suretyship U ضمانت
guarantee U ضمانت
bond U ضمانت
mainprise U ضمانت
pledge [archaic] [guaranty] U ضمانت
warranty U ضمانت
warranties U ضمانت
guaranty U ضمانت
guarantees U ضمانت
gurantee U ضمانت
warrant U ضمانت
warranty U ضمانت
warranted U ضمانت
contra proferentem U قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین
concurrent U اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت
to suspend [stay] a ruling [proceedings] [the execution] U تعلیق کردن حکمی [دعوایی ] [ اجرای حکمی] [قانون]
modes U وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
mode U وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
registration fire U اجرای تیر دقیق برای ثبت تیر کردن
free on quay U قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
signals U علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
bail bond U ضمانت نامه
express warranty U ضمانت صریح
responsibilities U ضمانت جوابگویی
bond U پیوستگی ضمانت
fiduciary bond U ضمانت شرافتی
suretyship U عقد ضمانت
pledge U وثیقه ضمانت
assurances U ضمانت وثیقه
bank bond U ضمانت بانکی
upon bail U بقیه ضمانت
bailable U قابل ضمانت
irrepleviable U ضمانت برندار
bank guarantee U ضمانت بانکی
responsibility U ضمانت جوابگویی
irreplevisable U ضمانت برندار
sanctioning U ضمانت اجرا
joint and several guarantee U ضمانت تضامنی
bilable U ضمانت بردار
sanction U ضمانت اجرا
warranty U ضمانت نامه
guarantors U ضمانت کننده
pledging U وثیقه ضمانت
pledges U وثیقه ضمانت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com