Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
conduct of fire
U
اجرای تیراندازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
intermittent
U
اجرای تیراندازی بینابین حملات دیگر
methode of fire
U
روش اجرای تیراندازی
Other Matches
firing position
U
موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
rifle clasp
U
نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
firing range
U
برد تیراندازی مسافت تیراندازی
chaining
U
اجرای یک برنامه خیلی بزرگ که با اجرای بخشهای کوچکتر در یک زمان
real time
U
اجرای چندین کار بلا درنگ همزمان بدون کاهش سرعت اجرای فرایندی
fire lane
U
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
Sound Recorder
U
امکانی در ویندوز ماکروسافت که به کاربر امکان اجرای فایلهای صورت ای دیجیتالی یا ضبط صوت روی دیسک و اجرای ویرایش ابتدایی میدهد
run duration
U
خطایی که هنگام اجرای برنامه یا وقوع خطا در حین اجرای برنامه تشخیص داده شود
pipelines
U
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipeline
U
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
live fire
U
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
application of fire
U
اجرای اتش روی هدفهای مورد نظر اجرای اتش
feasibility study
U
مطالعه قابلیت اجرای کار بررسی امکان اجرای کار
possession money
U
حق الحفظ دستمزدی که در برای اجرای حکم تملیک یا صیانت ملک تملیک شده از طریق اجرای حکم به مامور اجراداده میشود
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
shelling report
U
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
performance standard
U
معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
shootings
U
تیراندازی
gunning
U
تیراندازی
gunnery
U
تیراندازی
musketry
U
تیراندازی
pop
U
تیراندازی
archery
U
تیراندازی
pops
U
تیراندازی
shooting
U
تیراندازی
popped
U
تیراندازی
combat firing
U
تیراندازی جنگی
automatic fire
U
تیراندازی خودکار
firing table
U
جدول تیراندازی
riflery
U
تیراندازی تفنگداری
ready position
U
حاضربه تیراندازی
offhand
U
تیراندازی ایستاده
lived
U
تیراندازی جنگی
dry sum
U
مشق تیراندازی
delivery error
U
اشتباه در تیراندازی
conduct of fire
U
هدایت تیراندازی
fire bay
U
دهلیز تیراندازی
live
U
تیراندازی جنگی
fire power
U
قدرت تیراندازی
school shooting
U
تیراندازی در مدرسه
order of fire
U
روش تیراندازی
field archery
U
تیراندازی صحرایی
fire
U
تیراندازی کردن
fired
U
تیراندازی کردن
firing area
U
منطقه تیراندازی
verification fire
U
تیراندازی ازمایشی
firing line
U
خط شروع تیراندازی
shoot
U
تیراندازی کردن
the butts
U
میدان تیراندازی
gunning
U
تمرین تیراندازی
handbow
U
کمان تیراندازی
scheme of fire
U
طرح تیراندازی
horseback archery
U
تیراندازی سواره
methode of fire
U
روش تیراندازی
shoots
U
تیراندازی کردن
guns
U
تیراندازی کردن
gun
U
تیراندازی کردن
gunnery
U
قوانین تیراندازی
fire trench
U
سنگر تیراندازی
fires
U
تیراندازی کردن
post attack
U
بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
firing line
U
خط تیراندازی مدار اتش
dwell at
U
به تیراندازی ادامه دادن
firing data
U
عناصر مربوط به تیراندازی
open fire
U
شروع به تیراندازی کردن
passives
U
دفاع بدون تیراندازی
passive
U
دفاع بدون تیراندازی
main fire
U
سیستم تیراندازی اصلی
gun fire
U
توپ بامدادیاشام تیراندازی
field roving course
U
مسابقه تیراندازی جنگلی
field round
U
یک دور تیراندازی صحرایی
field arrow
U
تیرهای تیراندازی صحرایی
firing battery
U
اتشبار تیراندازی کننده
expert badge
U
نشان مهارت در تیراندازی
pit detail
U
کمک مربی تیراندازی
skeet
U
انداختن تمرین تیراندازی
squatting position
U
وضعیت چمباتمه در تیراندازی
recoils
U
دفع ضربت تیراندازی
recoiling
U
دفع ضربت تیراندازی
recoiled
U
دفع ضربت تیراندازی
recoil
U
دفع ضربت تیراندازی
shooting galleries
U
میدان تیراندازی تمرینی
time fire
U
تیراندازی با گلوله زمانی
trap shoot
U
تیراندازی به هدفهای متحرک
shots
U
تیراندازی تیرانداز ماهر
shooting gallery
U
میدان تیراندازی تمرینی
archery
U
تیراندازی با تیر و کمان
shootoff
U
مسابقه اضافی تیراندازی
absolute error
U
اشتباه مطلق تیراندازی
combat firing
U
تمرین تیراندازی رزمی
shots
U
گلوله تیراندازی شده
shots
U
تیراندازی شده تیرخورده
shot
U
تیراندازی تیرانداز ماهر
shot
U
گلوله تیراندازی شده
shot
U
تیراندازی شده تیرخورده
qualification badge
U
نشان مهارت در تیراندازی
squeeze off
U
تیراندازی با فشار ماشه
set up
U
اماده تیراندازی کردن
target arrow
U
تیر مخصوص تیراندازی
columbia round
U
تیراندازی مخصوص زنان
range correction
U
تصحیح برد تیراندازی
range firing
U
تیراندازی در میدان تیر
port
U
حمل کردن مزغل تیراندازی
firing mechanism
U
چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
air and naval gunfire
U
تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
skeet gun
U
تفنگ مخصوص تیراندازی 8وضعی
power form
U
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
step through method
U
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
toxophily
U
علم تیراندازی باتیر وکمان
x ring
U
دایره مرکزی هدف تیراندازی
wingshooting
U
تیراندازی به پرنده در حال پرواز
natural form
U
وضع بدن هنگام تیراندازی
point bland
U
تیراندازی بدون نشانه روی
plinking
U
تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
power head
U
نوک نیزه تیراندازی به ماهی
shooting position
U
حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
string
U
یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
sector of fire
U
قطاع اتش منطقه تیراندازی
repeat range
U
با همین مسافت تیراندازی کنید
target rifle
U
تفنگ مخصوص تیراندازی به هدف
target round
U
یک دور تیراندازی با تیر وکمان
string walking
U
تمرین تیراندازی با تیر وکمان
gun shy
U
کسی که از صدای تیراندازی می ترسد
plane of fire
U
سطح مبنای مسیر تیراندازی
double barreled shotgun
U
تفنگ دولول برای تیراندازی جداگانه
sleeves
U
هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
shooting
U
تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
shootings
U
تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
preparatory
U
تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
trap gun
U
تفنگ مخصوص تیراندازی به هدفهای متحرک
ready rack
U
قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
slow fire
U
یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
sleeve
U
هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
ground fire
U
تیراندازی باسلاحهای کوچک از زمین به هواپیما
fire restriction
U
محدود کردن اتش یا تیراندازی یکانها
freestyle
U
شنای ازادمسابقه تیراندازی با روش ازاد
lady paramount
U
بانوی سرپرست مسابقه تیراندازی زنان
error
U
خطای تیراندازی انحراف گلوله ازمسیر
errors
U
خطای تیراندازی انحراف گلوله ازمسیر
armpit
U
چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
armpits
U
چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
shoots
U
زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
sniped
U
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
target archery
U
مسابقه تیراندازی از فاصله معین با تیر و کمان
sniping
U
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
springing teal
U
تیراندازی به هدفهایی که بطور عمودی بالا می ایند
battle clout
U
نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری
roving gun
U
توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
snipe
U
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
shoot
U
زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
snipes
U
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
howler
U
بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
olympic trench shooting
U
مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
howlers
U
بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
gunnery
U
توپچی گری تانک تیراندازی با توپ یاتفنگ
outshoot
U
تعداد بیشتر و بهتر تیراندازی نسبت به حریف
hip shoot
U
تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
high pheasant
U
تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
hereford round
U
مسابقه تیراندازی مخصوص زنان در مسافتهای مختلف
flight arrow
U
تیر مخصوص تیراندازی باپرواز منحنی و طویل
time fire
U
مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر
captive firing
U
ازمایش سریع سیستم تیراندازی موشک در روی سکو
freestyle
U
مسابقه تیراندازی بکمک وسیله هدفگیری کشتی ازاد
gun salute
U
سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
first salvo
U
اولین سری تیراندازی روی هدف دیگرانجام میشود
neglects
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglected
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
verification fire
U
تیرازمایشی تیراندازی که برای تشخیص خطای توپ انجام میشود
neglect
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
subcaliber range
U
تیراندازی بالوله جوفی یا تیربار اثرگذارمیدان تیر تنظیم هدف
redeye
U
موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
shooting line
U
خط موازی هدف که پای کمانگیران در تیراندازی روی ان قرارمی گیرد
neglecting
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
clout shooting
U
تیراندازی به هدف بزرگ ازمسافت 021 تا 081 متری باتیر و کمان
fire unit
U
یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
run
U
اجرای
Sound Blaster
U
و پس اجرای آن
runs
U
اجرای
gunner's rule
U
روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
parallel run
U
اجرای موازی
administer justice
U
اجرای عدالت
fulfilment of an obligation
U
اجرای تعهد
ground work
U
اجرای فن در خاک
administration of justice
U
اجرای عدالت
machine run
U
اجرای ماشین
execution of wills
U
اجرای وصایا
execution of judgments
U
اجرای احکام
auto da fe
U
اجرای رای
budget execution
U
اجرای بودجه
carry out the obligations
U
اجرای تعهدات
use
U
اجرای چیزی
test run
U
اجرای ازماینده
test run
U
اجرای ازمایشی
program execution
U
اجرای برنامه
post strike
U
بعد از اجرای تک
concurrent execution
U
اجرای همزمان
conduct of fire
U
اجرای اتش
dry run
U
اجرای ازمایشی
plan implementation
U
اجرای برنامه
performance of a contract
U
اجرای قرارداد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com