Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3867 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
risk avoider
U
اجتناب کننده از خطر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
risk avoider
U
اجتناب کننده از ریسک
Other Matches
evasive steering
U
اجتناب از زیردریایی دشمن حرکت اجتناب امیز ناو
evasions
U
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasion
U
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
elusion
U
اجتناب
shirk
U
اجتناب
shirked
U
اجتناب
shirking
U
اجتناب
shirks
U
اجتناب
avoidance
U
اجتناب
eschewal
U
اجتناب
to shuffle throuch shun
U
اجتناب کردن از
passed
U
اجتناب کردن
pass
U
اجتناب کردن
aviod
U
اجتناب کردن از
avoidancae training
U
اجتناب اموزی
avoidance gradient
U
شیب اجتناب
eluding
U
اجتناب کردن از
steer clear
U
اجتناب کردن
absolute
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
elude
U
اجتناب کردن از
eluded
U
اجتناب کردن از
eludes
U
اجتناب کردن از
passes
U
اجتناب کردن
evitable
U
اجتناب پذیر
avoidable
U
اجتناب پذیر
unavoidable
U
اجتناب ناپذیر
inalienable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
indispensable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
inevitable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
unalienable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
unalterable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
inevitable
U
اجتناب ناپذیر
active avoidance
U
اجتناب فعال
stay away from
<idiom>
U
اجتناب کردن
eschewing
U
اجتناب کردن
eschews
U
اجتناب کردن
eschewed
U
اجتناب کردن
steer clear of someone
<idiom>
U
اجتناب کردن
forbears
U
اجتناب کردن از
eschew
U
اجتناب کردن
inescapable
U
غیرقابل اجتناب
forbear
U
اجتناب کردن از
avoidable costs
U
هزینههای قابل اجتناب
inevitable
U
غیر قابل اجتناب
refrainment
U
خود داری اجتناب
unavoidable
U
غیر قابل اجتناب
to stay away from something
U
اجتناب کردن از چیزی یا جایی
emergency risk
U
خطرات غیرقابل اجتناب اتمی
tax avoidance
U
اجتناب از پرداخت مالیات کاهش بدهی مالیاتی
last chance rule
U
مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
stagnation thesis
U
ایجاد رکود اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود
terrain avoidance
U
اجتناب خودکار هواپیما از برخورد باموانع زمینی هنگام فرود
evading
U
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evades
U
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evaded
U
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evade
U
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
lay up
U
ضربه زدن به مسافت کوتاهتر از عادی برای اجتناب از افتادن ان در مانع
chop
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chopped
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
shunned
U
پرهیز کردن اجتناب کردن از
avoids
U
احتراز کردن اجتناب کردن
avoiding
U
احتراز کردن اجتناب کردن
avoided
U
احتراز کردن اجتناب کردن
shun
U
پرهیز کردن اجتناب کردن از
shunning
U
پرهیز کردن اجتناب کردن از
shuns
U
پرهیز کردن اجتناب کردن از
avoid
U
احتراز کردن اجتناب کردن
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms
U
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic
U
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
U
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff
U
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater
U
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
U
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
puffer
U
پف کننده
jaberer
U
پچ پچ کننده
mauler
U
له کننده
ear-splitting
U
کر کننده
refutative
U
رد کننده
commulator
U
یک سو کننده
whisperer
U
پچ پچ کننده
mitigatory
U
کم کننده
noncommittal
U
رد کننده
doers
U
کننده
renunciant
U
کننده
renunciant
U
رد کننده
repudiationist
U
رد کننده
prattfall
U
پچ پچ کننده
prater
U
پچ پچ کننده
skittish
U
رم کننده
solver
U
حل کننده
doer
U
کننده
Recent search history
Forum search
2
Some of my translations are missing !
1
WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1
confinement factor
1
معنی lead lag compensator
4
express, overexpression
1
The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2
پن مرطوب کننده
2
پن مرطوب کننده
1
Oem
1
روشنی خیره کننده صنعت
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com