Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lincense
U
اجازه یا پروانه یا امتیاز دادن به
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
handicap
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
indult
U
اجازه نامه امتیاز
granted
U
امتیاز اجازه واگذاری رسمی
grants
U
امتیاز اجازه واگذاری رسمی
grant
U
امتیاز اجازه واگذاری رسمی
billeting
U
پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billet
U
پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billets
U
پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billeted
U
پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
consented
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
lincense or cence
U
مجاز کردن پروانه دادن
licenses
U
پروانه دادن مرخص کردن
licence
U
پروانه دادن مرخص کردن
licensing
U
پروانه دادن مرخص کردن
licences
U
پروانه دادن مرخص کردن
license
U
پروانه دادن مرخص کردن
chartering
U
پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
chartered
U
پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
charters
U
پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
charter
U
پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
awarding of points
U
امتیاز دادن
odder
U
امتیاز دادن
oddest
U
امتیاز دادن
odd
U
امتیاز دادن
handicaps
U
امتیاز دادن اشکال
handicap
U
امتیاز دادن اشکال
investitures
U
سرمایه گذاری دادن امتیاز
investiture
U
سرمایه گذاری دادن امتیاز
wipe out
U
شکست دادن حریف با امتیاز زیاد
lodd of down
U
از دست دادن امتیاز فرود به علت پنالتی
allowance
U
اجازه دادن
allowances
U
اجازه دادن
authorize
U
اجازه دادن
suffered
U
اجازه دادن
lincense or cence
U
اجازه دادن
suffer
U
اجازه دادن
have it
<idiom>
U
اجازه دادن
authorizing
U
اجازه دادن
to allow
U
اجازه دادن
authorises
U
اجازه دادن
authorising
U
اجازه دادن
authorizes
U
اجازه دادن
grants
U
اجازه دادن
to admit of
U
اجازه دادن
suffers
U
اجازه دادن
grant
U
اجازه دادن
permits
U
اجازه دادن
lets
U
اجازه دادن
granted
U
اجازه دادن
permit
U
اجازه دادن
letting
U
اجازه دادن
take in
<idiom>
U
اجازه دادن
go through
<idiom>
U
اجازه دادن
permitting
U
اجازه دادن
let
U
اجازه دادن
allow
U
اجازه دادن
grant
U
اجازه دادن
entered
U
اجازه دخول دادن
license
U
اجازه رفتن دادن
enter
U
اجازه دخول دادن
keep someone on
<idiom>
U
اجازه همکاری دادن
licensing
U
اجازه رفتن دادن
licenses
U
اجازه رفتن دادن
give out
<idiom>
U
اجازه فرار دادن
licence
U
اجازه رفتن دادن
authorisations
U
اختیاردادن اجازه دادن
to permit oneself
U
بخود اجازه دادن
to let in
U
اجازه دخول دادن
enters
U
اجازه دخول دادن
keep the home fires burning
<idiom>
U
اجازه ادامه دادن
allow
U
اجازه دادن ستودن
allowing
U
اجازه دادن ستودن
allows
U
اجازه دادن ستودن
keep the ball rolling
<idiom>
U
اجازه فعالیت دادن
thole
U
گذاردن اجازه دادن
authorization
U
اختیاردادن اجازه دادن
licences
U
اجازه رفتن دادن
let someone through
U
اجازه ورود دادن
let by
U
اجازه رد شدن دادن
let in
U
اجازه دخول دادن
try
U
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
tries
U
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
point after touchdown
[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime
U
وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
butterfly saddle rug
U
قالیچه نقش پروانه ای
[این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
par in
U
پایان دادن بازی گلف با کسب امتیاز استاندارد در بخشهای باقیمانده
to license a book
U
اجازه چاپ کتابی را دادن
give oneself up to
<idiom>
U
اجازه خوشی را به کسی دادن
to license a play
U
اجازه نمایش داستانی را دادن
take on
<idiom>
U
استخدام کردن،اجازه دادن
to permit somebody something
U
به کسی اجازه چیزی را دادن
to give a
U
اجازه حضوردادن گوش دادن
let out
U
اجازه بیرون امدن دادن
handicaps
U
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap
U
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
goal light
U
چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
franking
U
اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
authorizing
U
اجازه دادن برای انجام کاری
to let it get to that point
U
اجازه دادن که به آنجا
[موقعیتی]
برسد
franked
U
اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
to let out
U
اجازه برون امدن دادن اشکارساختن
frankest
U
اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
frank
U
اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
authorises
U
اجازه دادن برای انجام کاری
authorizes
U
اجازه دادن برای انجام کاری
franker
U
اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
to empower somebody to participate
U
به کسی اجازه شرکت کردن دادن
authorize
U
اجازه دادن برای انجام کاری
give free rein to
<idiom>
U
اجازه حرکت یا انجام کاری را دادن
franks
U
اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
authorising
U
اجازه دادن برای انجام کاری
pace
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
authorize
U
اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
authorises
U
اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
authorising
U
اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
authorizes
U
اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
authorizing
U
اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
graceful degradation
U
اجازه دادن به بخشهایی از سیستم برای کار کردن پس از خرابی یک بخش
flow diagram
U
صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند
finder
U
واسط کاربر گرافیکی به Macintosh اجازه دادن به کابر به مشاهده فایل ها و شروع برنامههای کاربردی با استفاده از Mouse
flowchart
U
صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند
rugby point
U
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
conferencing
U
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
electronic cottage
U
مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
flat
U
برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
flattest
U
برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
exquatur
U
اجازه اقدام دادن به کنسول منظور اجازهای است که به کنسول داده میشود تا به وفایف خود عمل کند
clearance
U
اجازه ترخیص اجازه نامه
emulation
U
رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
torsionmeter
U
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
c
U
استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران
prior admission
U
اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
moths
U
پروانه
moth
U
پروانه
fanning
U
پروانه
pass
U
پروانه
fanned
U
پروانه
fans
U
پروانه
passed
U
پروانه
licensure
U
پروانه
purple emperor
U
پروانه
passes
U
پروانه
micro
U
پروانه
micros
U
پروانه
licensing
U
پروانه
butterfly
پروانه
fan
U
پروانه
licences
U
پروانه
indult
U
پروانه
license
U
پروانه
licence
U
پروانه
licenses
U
پروانه
butterflies
U
پروانه
propeller
U
پروانه
butterflyer
U
شناگر پروانه
fan belt
U
تسمه پروانه
hawk moth
U
پروانه بید
licensee
U
دارنده پروانه
licensee
U
پروانه دار
papers
U
جواز پروانه
permit
U
پروانه جواز
papering
U
جواز پروانه
papered
U
جواز پروانه
paper
U
جواز پروانه
licensees
U
پروانه دار
licensees
U
دارنده پروانه
permit
U
پروانه پته
permits
U
پروانه جواز
butterfly knot
U
گره پروانه
laissez passer
U
پروانه عبور
butterfly
U
شنای پروانه
butterflies
U
شنای پروانه
permitting
U
پروانه پته
butterfly plan
U
طرح پروانه ای
impeller
U
پروانه موتور
propeller
U
پروانه کشتی
butterflies
U
بشکل پروانه
fan belts
U
تسمه پروانه
permitting
U
پروانه جواز
permits
U
پروانه پته
tetrapod
U
پروانه چهار پا
building permit
U
پروانه ساختمان
butterfly
U
بشکل پروانه
fanned
U
پروانه اتومبیل
fliers
U
پروانه موتور
papilionidae
U
تبره پروانه
licensing
U
پروانه جواز
screwpropeller
U
پروانه کشتی
propeller fan
U
پروانه گردان
propeller blade
U
تیغه پروانه
breaststroke
U
شنای پروانه
licence
U
پروانه جواز
fanning
U
پروانه اتومبیل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com