Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pratique
U
اجازه مقامات بندری جهت ورود کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
keels
U
کشتی زغال کش عوارض بندری
keel
U
کشتی زغال کش عوارض بندری
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
free ports
U
بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free port
U
بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
tokens
U
اجازه ورود
token
U
اجازه ورود
let someone through
U
اجازه ورود دادن
visas
U
اجازه ورود به کشوربیگانه
visa
U
اجازه ورود به کشوربیگانه
entrance
U
ورودیه اجازه ورود
entranced
U
ورودیه اجازه ورود
entrances
U
ورودیه اجازه ورود
ingress
U
حق دخول اجازه ورود
entrancing
U
ورودیه اجازه ورود
to refuse somebody entry
[admission]
U
اجازه ندادن ورود کسی
[به کشوری]
open general license
U
اجازه ورود کالاهایی که دارای محدودیتی نمیباشند
The passenger was admitted into the USA.
U
به مسافر اجازه ورود به ایالات متحده آمریکا را دادند.
clearance inwards
U
مجوز ورود کشتی
clearance inwards
U
اعلامیه ورود کشتی به گمرک
clearance inwards
U
ورود کشتی به محوطه گمرک
calendar program
U
ابزار نرم افزاری که به کاربر اجازه ورود و بررسی به قرار ملاقات ها میدهد
to take off one
U
رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
keelage
U
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
docking plan
U
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
quayage
U
حقوق بندری
port complex
U
مجتمع بندری
port installations
U
تاسیسات بندری
keelage
U
حقوق بندری
port auxiliary service
U
یگان خدمات بندری
Makri
[Fethiye]
U
شهر بندری فتیه در جنوب ترکیه
competent authorities
U
مقامات صلاحیتدار
monetary authorities
U
مقامات پولی
The competent authorities.
U
مقامات صلاحیتد ار
officials
U
مقامات رسمی
competent authorities
U
مقامات صالحه
juries
U
مقامات رسمی نافر
competent judicial authorities
U
مقامات صالحه قانونی
jury
U
مقامات رسمی نافر
The health authorities .
U
مقامات اداره بهداشت
competant judicial authority
U
مقامات صلاحیت دار قضائی
Do you move in high circles ?
U
آیا مقامات عالی رامی شناسید ؟
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
advowee
U
کسیکه حق دارد اشخاصی رابرای تصدی مقامات وقفی کلیسامعرفی کند
batting order
U
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
flattest
U
برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
flat
U
برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
captain a protest
U
افهار نامه صادره از طرف مقامات بندر در مورد شرح کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده
clearance
U
اجازه ترخیص اجازه نامه
emulation
U
رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
general grant
U
کمک دولت مرکزی به مقامات محلی به عنوان مثال کمک به اموزش و پرورش استان
certificate of damage
U
تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
prior admission
U
اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prows
U
کشتی عرشه کشتی
prow
U
کشتی عرشه کشتی
entree
U
ورود
inductions
U
ورود
induction
U
ورود
air inclusion
U
ورود هوا
accession
U
ورود
import
U
ورود
entranced
U
ورود
imported
U
ورود
entrances
U
ورود
ingress
U
ورود
right of entry
U
حق ورود
entrance
U
ورود
infare
U
ورود
ingression
U
ورود
arr
U
ورود
entry
U
ورود
introgression
U
ورود
inning
U
ورود
importation
U
ورود
introit
U
ورود
entrancing
U
ورود
arrival
U
ورود
entrance fees
U
حق ورود
entrance fee
U
حق ورود
re-entry
U
ورود
re entry
U
ورود
importing
U
ورود
appulse
U
ورود
arrivals
U
ورود
admitance
U
ورود
imported
U
مفهوم ورود
landding
U
ورود بخشکی
landfall n
U
ورود بخشکی
fifo
U
به ترتیب ورود
input of current
U
ورود جریان
on arrival
U
هنگام ورود
when entering
U
هنگام ورود
intrant
U
ورود رسمی
initation
U
ورود بعضویت
inlet
U
ورود دخول
inlets
U
ورود دخول
entry
U
ورود راهرو
admissions
U
اجازهء ورود
log in sequrity
U
ایمنی ورود
tardiness
U
تاخیر ورود
landings
U
ورود بخشکی
import
U
مفهوم ورود
influxes
U
ورود هجوم
landings
U
ورود به خشکی
landing
U
ورود به خشکی
landing
U
ورود بخشکی
influx
U
ورود هجوم
admission
U
اجازهء ورود
free entrance
U
ورود مجانی
first in first out
U
به ترتیب ورود
inlet time
U
زمان ورود
importing
U
مفهوم ورود
first in first out
U
بترتیب ورود
forcible entry
U
ورود عدوانی
arrival hall
U
سالن ورود
tokens
U
بلیط ورود
data import
U
ورود داده
energy intake
U
ورود انرژی
data insertion
U
ورود داده ها
admittance
U
ورود دخول
token
U
بلیط ورود
house warming
U
جشن ورود
capital inflow
U
ورود سرمایه
house-warmings
U
جشن ورود
arrival rate
U
نرخ ورود
house-warming
U
جشن ورود
homecomings
U
ورود بخانه
cost to entry
U
هزینه ورود
approach ramp
U
فرازای ورود
acetylation
U
ورود ریشهء
due in
U
در شرف ورود
homecoming
U
ورود بخانه
entering angle
U
زاویه ورود
entree
U
اجازهء ورود
arrival hall
U
سالن ورود
entry point
U
نقطه ورود
entry side
U
جهت ورود
port of entry
U
بندرمحل ورود
landfalls
U
ورود بخشکی
ease of entry
U
سهولت ورود
landfall
U
ورود بخشکی
intervance of third party
U
ورود ثالث
reebtry
U
ورود مجدد
advent
ظهور و ورود
receipt statement
U
اعلامیه ورود
raiding
U
ورود ناگهانی پلیس
law of prior entry
U
قانون تقدم ورود
entrance
U
حق ورود دروازهء دخول
entranced
U
حق ورود دروازهء دخول
gold import point
U
نقطه ورود طلا
bust
[colloquial]
U
ورود ناگهانی پلیس
infare
U
مهمانی بمناسبت ورود
gates
U
وسایل ورود ورودیه
gate
U
وسایل ورود ورودیه
hails
U
اعلام ورود کردن
hailing
U
اعلام ورود کردن
last in first out
U
بترتیب عکس ورود
hailed
U
اعلام ورود کردن
hail
U
اعلام ورود کردن
raid
U
ورود ناگهانی پلیس
last in first out
U
به ترتیب عکس ورود
raided
U
ورود ناگهانی پلیس
inflow of labor
U
جریان ورود کارگر
inflow of foreign funds
U
ورود وجوه خارجی
exhaust gas admission
اگزوز ورود گاز
round-up
U
ورود ناگهانی پلیس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com