English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tenantry U اجاره داری کلیه مستاجرین یک ملک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tenantary U کلیه مستاجرین یک ملک
waste of manor U اراضی کشت نشده اطراف ملک مورد اجاره یا تصرف که مستاجرین و متصرفین در ان حق علف چر دارند
leasing U اجاره داری
leasehold U اجاره داری
tenure U اجاره داری
tenancy U اجاره داری
tenancies U اجاره داری
land tenure U اجاره داری زمین
joint tenancy U اجاره داری مشترک
joint tenancy U شرکت در اجاره داری
explicit rent U اجاره داری کردن
attorn U اجاره داری کردن
holding U متصرفی اجاره داری
subtenancy U اجاره داری دست دوم
jointure U اجاره داری مشترک و مشاعی
severalty U مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
nephrogenic U ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه
hotter U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hottest U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hot U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
chartered U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartering U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charters U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charter U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
dude ranch U گله داری واسب سواری وحشم داری
chater party U اجاره نامه یا قرارداد اجاره کشتی تجاری
Lease (rental) agreement. U اجاره نامه (قرار داد اجاره )
farmed U اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farms U اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farm U اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
statecraft U کشور داری ملک داری
You deserve it. U حق داری ( استحقاق آنرا داری )
under lease U وقتی مستاجر اصلی ملک برای مدتی کمتر از مدت باقیمانده اجاره خودش ملک را اجاره دهد
letting U اجاره دادن اجاره رفتن
let U اجاره دادن اجاره رفتن
leases U اجاره نامه اجاره دادن
lease U اجاره نامه اجاره دادن
lets U اجاره دادن اجاره رفتن
leasing U اجاره کردن اجاره
rental U اجاره بها اجاره
collapse capitalism U فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
time charter U اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
reins U کلیه ها
kidneys U کلیه
all U کلیه
all- U کلیه
kidney U کلیه
all men U کلیه مردم
nephralgia U قولنج کلیه
nephroptosis U کلیه متحرک
renal gravel U حصات کلیه
renal gravel U ریک کلیه
entireforce U کلیه قوا
renal U وابسته به کلیه ها
paranephric U مجاور کلیه
reniform U شبیه کلیه
renal calculus U ریگ کلیه
floating kidney U کلیه متحرک
all hands U کلیه پرسنل
entireforce U کلیه نیرو
reniform U کلیه مانند
all arms U کلیه نیروها
ornis U کلیه مرغان یک سرزمین
against all risks U در براب کلیه خطرات
azoth U علاج کلیه دردها
reins U محل کلیه در بدن
paranephros U غده روی کلیه
capitalism U کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
the t. population U کلیه جمعیت همه مردم
all available U کلیه توپخانه حاضر به تیر
kidney stone [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
syngraph U سندی که به مهر و امضا کلیه
the total population U تمامی نفوس کلیه جمعیت
The ship and all its crew were lost . U کشتی با کلیه سر نشینانش گه ( مفقود ) شد
nephrolith U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
renal calculus [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
demesne U کلیه زمین مایملک یک شخص
disclaim all liability U کلیه بدهیها را انکار کردن
chronic kidney failure [CKF] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
Chronic kidney disease [CKD] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
chronic renal disease [CRD] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
chronic renal failure [CRF] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
nephrosis U بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
adrenal U مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
fauna U کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
avifauna U کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
flora U کلیه گیاهان یک سرزمین گیاه نامه
adrenocortical U وابسته به قشر غدهء فوق کلیه
To sweep the board . U کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
sublease U اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
Cicim U جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
All thing considered. U باتوجه به کلیه مسایل (تمام جوانب امر )
showdown U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
showdowns U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
suet U چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
troop test U ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
All wages were scaled up to 15 per cent . U کلیه دستمزدها به میزان 15درصد افزایش یا فتند
To pool resources to gether . U کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
cortin U ماده فعاله قشر غده فوق کلیه
corporative state U حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
gentelmen's agreement U کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
We ought to (should)examineit in all itsaspects. U باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
banc U جلسهای که با حضور کلیه قضات یک دادگاه تشکیل شود
formalism U اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
comprehensive job U کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود
farraginous U تلفیق کننده کلیه شرایط واخلاقهای متفاوت وجنسهای مخالف
This is contray to all moral principles ( codes ) . U این کار مخالف کلیه اصول وضوابط اخلاقی است
identity matrix U ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
garrison forces U قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
watershed management U کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
we underwrite the company U ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
pure interest U سود ویژه منافعی که پس از کسر کلیه استهلاکات به سرمایه گذارپرداخت میشود
rio treaty U پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
grand slam U علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
grand slams U علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
legalism U اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
executed contract U قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
blind man's buff U از من داری
wet storage U تر داری
tensility U کش داری
grittiness U شن داری
bigamy U دو زن داری
historcicism U فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
adrenaline هورمون قسمت مرکز غده فوق کلیه که بالا برندهء خون و فشارخون است
ideology U روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ideologies U روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ejectment U باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
household art U هنرخانه داری
bulkiness U جثه داری
quartermasters U سررشته داری
continenece U خود داری
quartermaster U سررشته داری
incumbency U عهده داری
menage U خانه داری
self restraint U خود داری
patchiness U وصله داری
bulkiness U تنه داری
thrift U خانه داری
cellarge U حق انبار داری
pernoctation U شب زنده داری
conchiferous U داری صدف
blind mans buff U ازمن داری
bean caper U پیرسن داری
notbility U خانه داری
retenv U خود داری
anti capitalist U ضد سرمایه داری
angulation U زاویه داری
angularity U زاویه داری
rhythmicity U نواخت داری
dry storage U خشک داری
angularity U گوشه داری
abstinence;or abstinency U خود داری
non commital U خود داری
serrulation U دندانه داری
house work U خانه داری
bank protection U ساحل داری
creaminess U خامه داری
stigmatism U خال داری
lucubration U شب زنده داری
spinosity U سیخ داری
slaveholding U برده داری
fisk U خزانه داری
treasury general U خرانه داری کل
bursary U خزانه داری
Exchequer U خزانه داری
vigilance U شب زنده داری
capitalism U سرمایه داری
night waking U شب زنده داری
wakefulness U شب زنده داری
fasting U روزه داری
refusals U خود داری رد
bursaries U خزانه داری
altruism U همگونه داری
treasurership U خزانه داری
tresury general U خزانه داری کل
trusteedhip U امانت داری
trusteeship U امانت داری
viscosity U شیره داری
farming U مزرعه داری
housekeeping U خانه داری
slavery U برده داری
sang froid U خود داری
sang-froid U خود داری
refusal U خود داری رد
treasury U خزانه داری
wake U شب زنده داری
waked U شب زنده داری
vigils U شب زنده داری
vigil U شب زنده داری
wakes U شب زنده داری
charges U عهده داری
charge U عهده داری
communism U مردم داری
member banks U در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
lease U اجاره
hiring U اجاره
on lease U در اجاره
rent free U بی اجاره
locatio U اجاره
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com