English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7299 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
farm out U اجاره دادن زمین مزروعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
arrendare U اجاره دادن ملک یا زمین به طور سالانه
farms U زمین مزروعی
tilth U زمین مزروعی
farmed U زمین مزروعی
farm U زمین مزروعی
arable U قابل زرع زمین مزروعی
farmed U اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farms U اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farm U اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
letting U اجاره دادن اجاره رفتن
lease U اجاره نامه اجاره دادن
lets U اجاره دادن اجاره رفتن
let U اجاره دادن اجاره رفتن
leases U اجاره نامه اجاره دادن
land tenure U اجاره داری زمین
explees U اجاره بها یا منافع زمین
socage U سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
soccage U سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
sublease U اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
severalty U مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
lends U عاریه دادن اجاره دادن
lend U عاریه دادن اجاره دادن
stand for <idiom> U اجاره دادن
farmed U اجاره دادن به
farm U اجاره دادن به
get out U اجاره دادن
to put out to lease U اجاره دادن
to let out U اجاره دادن
leases U اجاره دادن
hiring U اجاره دادن
lease U اجاره دادن
hires U اجاره دادن
rent U اجاره دادن
hire U اجاره دادن
let out U اجاره دادن
put out on lease U اجاره دادن
let U اجاره دادن
letting U اجاره دادن
farms U اجاره دادن به
lets U اجاره دادن
to take in lodgers U اجاره فرعی دادن
sublet U اجاره فرعی دادن
to let something on a lease U اجاره دادن چیزی
to underlease U اجاره فرعی دادن
to underlet U اجاره فرعی دادن
to hire out something U اجاره دادن چیزی
to rent out something U اجاره دادن چیزی
to underlet U حق اجاره به مستاجرفرعی دادن
sublet U حق اجاره بمستاجرفرعی دادن
to let a house U خانهای را اجاره دادن
to let something [British E] [Real Estate] U اجاره دادن چیزی
to take in lodgers U حق اجاره به مستاجرفرعی دادن
to underlease U حق اجاره به مستاجرفرعی دادن
sublets U اجاره فرعی دادن
sublets U حق اجاره بمستاجرفرعی دادن
charters U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartered U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charter U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartering U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
sublease U به مستاجر دیگری اجاره دادن
charter U دربست اجاره کردن یا دادن
rent U کرایه اجاره کردن یا دادن
charters U دربست اجاره کردن یا دادن
chartered U دربست اجاره کردن یا دادن
chartering U دربست اجاره کردن یا دادن
underlet U کمتر از ارزش واقعی اجاره دادن
chater party U اجاره نامه یا قرارداد اجاره کشتی تجاری
arability U مزروعی
landholder U اجاره دار زمین دار
organization of the ground U سازمان دادن یا ارایش دادن زمین
Lease (rental) agreement. U اجاره نامه (قرار داد اجاره )
cultivated areas U مناطق مزروعی
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
cadastral U مربوط به املاک مزروعی
iceland poppy U انواع خشخاش مزروعی چندساله
emblements U منافع حاصله اززمین مزروعی
rurban U وابسته بناحیه مسکونی مزروعی
under lease U وقتی مستاجر اصلی ملک برای مدتی کمتر از مدت باقیمانده اجاره خودش ملک را اجاره دهد
cadastre U مامور ثبت وممیزی املاک مزروعی وغیر منقول
hire U اجیر کردن اجاره کردن کرایه دادن
hiring U اجیر کردن اجاره کردن کرایه دادن
hires U اجیر کردن اجاره کردن کرایه دادن
earth U به زمین اتصال دادن
land forming U شکل دادن زمین
earths U به زمین اتصال دادن
ground U تماس دادن توپ با زمین
kow-tow U زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-tows U زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-towed U زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
reclaim U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaimed U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
kow-towing U زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
reclaiming U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaims U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
rental U اجاره بها اجاره
leasing U اجاره کردن اجاره
tries U کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
try U کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
ground U تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
marker U علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
markers U علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
time charter U اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
development U رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
developments U رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
fumbles U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbled U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumble U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
on lease U در اجاره
tenanted by U در اجاره
to hold by lease U در اجاره
let U اجاره
factor payments U اجاره
locatio U اجاره
rent-free U بی اجاره
rent free U بی اجاره
hire U اجاره
hiring U اجاره
lets U اجاره
leases U اجاره
letting U اجاره
hired U در اجاره
leasing U اجاره
rent U اجاره
lease U اجاره
hires U اجاره
renter U اجاره دهنده
hire out <idiom> U اجاره شخصی
cash rent U اجاره نقدی
to charter U اجاره کردن
chartering U اجاره کشتی
farmer U اجاره کار
charters U اجاره کشتی
charter U اجاره کشتی
pepper corn rent U اجاره فاهری
chartered U اجاره کشتی
pepper corn rent U اجاره اعتباری
bailor U اجاره دهنده
rental U اجاره نامه
revenue farmer U اجاره کار
cotenancy U هم اجاره نشینی
cotenancy U اجاره اشتراکی
cotenant U هم اجاره نشین
rentable U قابل اجاره
rent U اجاره بها
rent U اجاره کردن
crop rent U اجاره محصول
leasing U اجاره داری
charterer U اجاره کننده
bareboat charter U اجاره دربست
barehull charter U اجاره دربست
barepole charter U اجاره دربست
bailer U اجاره دهنده
tenancies U اجاره داری
quasi rent U شبه اجاره
tenancy U اجاره داری
back rent U اجاره پس افتاده
Recent search history Forum search
1To be capable of quoting
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
1to take a spell at whell
1Poked back
4express, overexpression
1چندمین
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com