English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6383 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hidden U اثری که در حین آزمایش برنامه دیده نشده بود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
uninspected <adj.> U آزمایش نشده
untested <adj.> U آزمایش نشده
unchecked <adj.> U آزمایش نشده
unaudited <adj.> U آزمایش نشده
unexamined <adj.> U آزمایش نشده
unverified <adj.> U آزمایش نشده
unevaluated <adj.> U آزمایش نشده
hook U نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
hooks U نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
sightless U دیده نشده
unsight U دیده نشده
unobserved fire U تیر دیده بانی نشده
test U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
tests U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
tested U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
unintended saving U پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
captain a protest U افهار نامه صادره از طرف مقامات بندر در مورد شرح کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده
debugged U آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
cases U رجوع به بخشی از برنامه که وابسته به نتیجه آزمایش است
case U رجوع به بخشی از برنامه که وابسته به نتیجه آزمایش است
debugs U آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
debug U آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
operation U آزمایش هایی برای برنامه و آمادگی داده را بررسی می کنند
test U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
tests U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
tested U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
parity U سیگنال وقفه از تابع بررسی خطا که بیان میکند داده دریافتی در برسی پریتی پذیرفته نشده و آسیب دیده است
certificate of damage U تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود
test U اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
tested U اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
tests U اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
test U داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
tested U داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
tests U داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
prototypes U اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
prototype U اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
nonprogrammed halt U توقف برنامه ریزی نشده
acceptance test آزمایش کوچک شدگی آزمایش برداشت
library U زیر تابع آزمایش شده و ذخیره شده در کتابخانه که در صورت نیاز وارد برنامه کاربر میشود
libraries U زیر تابع آزمایش شده و ذخیره شده در کتابخانه که در صورت نیاز وارد برنامه کاربر میشود
greige carpet U فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
inefficacity U بی اثری
ineffectualness U بی اثری
ineffectiveness U بی اثری
inefficacy U بی اثری
neutrality U بی اثری
inaction U بی اثری
He left no trace (mark,evidence). U اثری بجا نگذاشت
ineffectively U بی انکه اثری داشته باشد
The thief left no cluse. U دزد از خود اثری بجا نگذاشت
api U مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
hit-and-run <idiom> U حادثهای که راننده ماشین به بیراهه براند بدون اثری
dictionary U 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionaries U 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
unpremediated U پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
pipelines U اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipeline U اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
unbaoked U سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
undisciplined U تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unbroke U رام نشده سوقان گیری نشده
unobligated U اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unresolved U تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
uncommitted U غیر متعهد نشده تعهد نشده
unpicked U نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unborn U هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
untried U امتحان نشده محاکمه نشده
unasked U خواسته نشده پرسیده نشده
inconsummate U تکمیل نشده انجام نشده
uncharged U محسوب نشده رسمامتهم نشده
unsifted U الک نشده رسیدگی نشده
unset U جایگزین نشده جاانداخته نشده
unredeemed U جبران نشده سبک نشده
irredenta U انجام نشده جبران نشده
unsought U جستجو نشده کشف نشده
undirected U رهبری نشده راهنمایی نشده
source U برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
object oriented U روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
new- U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
landing schedule U برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
swaps U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
job U دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swops U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
jobs U دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swapped U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
dynamic data exchange U در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
modular U بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Send To command U دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
incomplete U انجام نشده پر نشده
preemptive multitasking U حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
examination U آزمایش
quiz [American] U آزمایش
test U آزمایش
trials U آزمایش ها
tests U آزمایش ها
examinations U آزمایش ها
trial U آزمایش
assembly U 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
blood test U آزمایش خون
blood work U آزمایش خون
proven U آزمایش شده
pass muster <idiom> U آزمایش را با موفقیت
applet U 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
Hewlett Packard U قط عات آزمایش و چاپگرها
leap frog test U آزمایش پرسش قورباغه
exerciser U آزمایش کننده یک وسیله
oil drop experiment U آزمایش قطره روغن [فیزیک]
a priori U بدون بررسی یا آزمایش قبلی
acceptance trial آزمایش قبول وسایل وتجهیزات
final acceptance آزمایش قبولی نهایی ناو
run the gauntlet <idiom> U درمعرفی آزمایش سخت قرارگرفتن
controlling U اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
senses U آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
controls U اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
control U اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
sense U آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
sensed U آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
acid test آزمایش قدرت پرداخت آزمون درجه نقدینگی
eying U دیده
eyes U دیده
eyeing U دیده
eye U دیده
eye water U اب دیده
rules U روش آزمایش پیام ورودی برای وضعیتهای خاص
scouting U دیده وری
hardened steel U فولاد اب دیده
imperceptible U دیده نشدنی
scouted U دیده وری
indiscernible U دیده نشدنی
lost U زیان دیده
scouts U دیده وری
monitoring U دیده بانی
eyeless U بی بصیرت بی دیده
scout U دیده وری
invisible U دیده نشدنی
worldly-wise U جهان دیده
visible U دیده شدنی
lookouts U دیده بان
feeler U دیده بان
observer U دیده بان
observers U دیده بان
light of one's eyes U نور دیده
light struck U نور دیده
vedette U دیده ورسوار
pitched U تهیه دیده
in sight U دیده شدنی
scout car U خودرو دیده ور
enntinel U دیده بان
damaged U خسارت دیده
lookout U دیده بان
worldly wise U جهان دیده
feeder U دیده بان
feeders U دیده بان
feelers U دیده بان
logic U قطعه آزمایش که وضعیت منط قی قط عات یا مدارها را نشان میدهد
analyzer U وسیله آزمایش الکترونیکی که الگوهای مختلف سیگنال را نمایش میدهد
goto U دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد
parameter U استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
parameters U استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
executives U برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
executive U برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
iterate U حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
iterative routine U حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
scheduled wave U امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
supervisory U برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند
compiler U نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند
sequential U حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
business U مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
source computer U کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
businesses U مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
stops U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
developments U مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
diagnostics U تابعی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکندخطاهای کد برنامه را بیابد
calling U مجموعهای از دستورات برنامه برای اجرای مستقیم از زیر برنامه
subprogram U 1-زیر تابع در یک برنامه . 2-برنامهای که با برنامه اصلی فراخوانی شود
development U مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
stopped U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stop U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stopping U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
synthetic address U زبان برنامه نویسی که برنامه اصلی به آن نوشته شده است
debugger U نرم افزاری که به برنامه نویس کمک میکند خطاهای برنامه را پیدا کند
source language U 1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
functions U مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
conditional U دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
drag U به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
dragged U به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
coding U صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
concurrent U اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت
pl/m U زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
Recent search history Forum search
1some services are not in full force
1set the record straight
1etaye namayandegi اعطای نمایندگی
2purchase off the registry
2برنامه استخر
2برنامه استخر
1ترجمه whats App
1A program is the ordered set of instructions to solve a particular problem.
1Newton's Original Experiment to test the Universality of Gravity (1680's) a) Used a large (normal) pendulum with different substances as the weight. b) If the E.P. is correct, then the period of oscil
1An evaluation is an assessment, as systematic and impartial as possible, of a project, program or policy. It focuses on expected and achieved accomplishments
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com