Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
accidentalism
U
اثرات تابش نورمصنوعی براشیاء
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cloud chamber effect
U
اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
comulative action
U
اثرات کلی
range effects
U
اثرات برد
spillover effects
U
اثرات خارجی
range effects
U
اثرات بردی
secondary effects
U
اثرات ثانوی
shoaling effect
U
اثرات کم عمق
side effects
U
اثرات جنبی
side effects
U
اثرات فرعی
spread effects
U
اثرات نشر
externalities
U
اثرات خارجی
spread effects
U
اثرات پراکندگی
linkage effects
U
اثرات زنجیری
technological spillover
U
اثرات فنی
thermal effects
U
اثرات حرارتی
chain effects
U
اثرات زنجیری
equipotent
U
دارای اثرات برابر
desired effects
U
اثرات مورد نظر
controlled effects
U
اثرات کنترل شده
emergent
U
مضر اثرات ناشیه
wind load
U
سربار ناشی از اثرات باد
contingent effects
U
اثرات احتمالی انفجار هستهای
failures
U
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
posthypnotic
U
ناشی از اثرات بعدی خواب مغناطیسی
controlled effects
U
جنگ افزارهای با اثرات کنترل شده
failure
U
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
troop safety
U
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
bioastronautics
U
مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
stochastic model
U
نمایش ریاضی سیستم که حاوی اثرات اعمال تصادفی است
estrogen
U
ماده که بطورطبیعی درگیاهان وجوددارد ودارای اثرات حیاتی مشابه است
anti-
U
روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
palettes
U
تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
palette
U
تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
information hiding
U
یک مفهوم طراحی نرم افزاری که هدف ان کاهش اثرات متقابل بین قسمتهای یک برنامه است
aliasing
U
اثرات بصری نامطلوب تصاویرتولید شده کامپیوتری درنتیجه استفاده از روشهای نادرست نمونه برداری staircasing
eradiation
U
تابش
fulgency
U
تابش
isodose
U
هم تابش
phosphorogenic
U
تابش زا
glitter
U
تابش
radioactivity
U
تابش
irradiation
U
تابش
effulge
U
تابش
effulgence
U
تابش
coruscation
U
تابش
emission
U
تابش
radiation
U
تابش
erythema
U
تابش
brilliance
U
تابش
shines
U
تابش
radiation of heat
U
تابش
glittered
U
تابش
glow
U
تابش
glint
U
تابش
glinted
U
تابش
glinting
U
تابش
glints
U
تابش
lustre
U
تابش
glitters
U
تابش
glowed
U
تابش
shine
U
تابش
glows
U
تابش
emissions
U
تابش
radiational
U
تابش
total radiation
U
تابش کل
emissivity
U
تابش نسبی
energy radiation
U
تابش انرژی
exciting radiation
U
تابش برانگیزاننده
thermal radiation
U
تابش حرارتی
ultraviolet radiation
U
تابش فرابنفش
visible radiation
U
تابش مرئی
electromagnetic radiation
U
تابش الکترومغناطیسی
solarization
U
تابش افتاب
wave radiation
U
تابش موج
radiation constants
U
ثابتهای تابش
heat radiation
U
تابش گرما
radiation intensity
U
شدت تابش
radiation hazard
U
گزند تابش
radiation pattern
U
الگوی تابش
radiation field
U
میدان تابش
radiation efficiency
U
راندمان تابش
radiation density
U
تراکم تابش
radiant intensity
U
شدت تابش
radiometer
U
تابش سنج
polarized radiation
U
تابش قطبیده
thermal emission
U
تابش حرارتی
lustreer
U
تابش فروزندگی
radiation loss
U
گمگشتگی تابش
irradiancy
U
درخشندگی تابش
irradiance
U
درخشندگی تابش
plane of incidence
U
صفحه تابش
incidence plane
U
صفحه تابش
incidence angle
U
زاویه تابش
radiation laws
U
قوانین تابش
shine
U
فروغ تابش
angle of reflection
U
زاویه تابش
fluorescence
U
تابش ماهتابی
angle of incidence
U
زاویه تابش
flash
U
تابش انی
flashed
U
تابش انی
flashes
U
تابش انی
soaking
U
تابش متعادل
irradiate
U
تابش دادن
irradiated
U
تابش دادن
irradiates
U
تابش دادن
irradiating
U
تابش دادن
sheen
U
تابش برق
irradiation
U
تابش دهی
cosmic rays
U
تابش کیهانی
shines
U
فروغ تابش
anneal
U
پخت تابش
spectrum
U
گستره تابش
annihilation radiation
U
تابش نابودی
black light
U
تابش فرابنفش
primary cosmic rays
U
تابش کیهانی
cosmic radiation
U
تابش کیهانی
soft radiation
U
تابش نرم
candescent
U
تابش یاگرما
sunshine
U
تابش افتاب
bolometri
U
تابش سنجی
background radiation
U
تابش زمینه
electrodynamics
U
شاخهای از علم فیزیک که درباره اثرات جریان برق برمعناطیس یا روی جریانهای الکتریکی دیگر یاروی خودشان بحث میکند
softest
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
soft
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softer
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
continuous background radiation
U
تابش زمینهای پیوسته
flame
U
مشتعل شدن تابش
glow
U
التهاب تابش گداختگی
ionizing radiation
U
تابش یونیزه کننده
radiation of heat
U
انتقال گرمابوسیله تابش
glows
U
التهاب تابش گداختگی
hard radiation
U
تابش یا پرتو سخت
polarized electromagnetic radiation
U
تابش الکترومغناطیسی قطبیده
glowed
U
التهاب تابش گداختگی
blackbody radiation
U
تابش جسم سیاه
kirchhoff radiation law
U
قانون تابش کیرشهف
near ultraviolet radiation
U
تابش فرابنفش نزدیک
net radiation factor
U
ضریب تابش خالص
opalescence
U
تابش قوس و قزحی
bolometric magnitude
U
قدر تابش سنجی
flames
U
مشتعل شدن تابش
ionizing radiation
U
تابش یون ساز
planck's radiation law
U
قانون تابش پلانک
solid-state
U
وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
glare
U
تابش خیره کننده تشعشع
radioactive
U
پرتو افشان تابش دار
glares
U
تابش خیره کننده تشعشع
glared
U
تابش خیره کننده تشعشع
dazzle
U
تابش یا روشنی خیره کننده
photon
U
تنها یک الکترون تابش شود
dazzling
U
تابش یا روشنی خیره کننده
dazzles
U
تابش یا روشنی خیره کننده
dazzled
U
تابش یا روشنی خیره کننده
epistasy
U
اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
epistasis
U
اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
thermionic
U
مربوط به تابش الکترونها ازاجسام داغ
sunlight
U
تابش افتاب انعکاس نور خورشید
isodose
U
دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
roentgen
U
واحد تابش تشعشعات یونیزه کننده
dump
U
نقط های در برنامه که برنامه و داده اش در محل ذخیره سازی حفظ شده اند تا از اثرات خطاها جلوگیری شود
radiation cooling
U
سرد شدن توسط تابش مستقیم از سطح
angle of incidence
U
زاویه بین شعاع تابش و عمود به صفحه
roentgenography
U
عکس برداری بوسیله تابش اشعه مجهول
delayed neutrons
U
نوترونهای تابش شده از یک هسته برانگیخته در یک پروسه رادیواکتیو
footcandle
U
واحد روشنایی برابر تابش نور در یک فوت مربع
luminescence
U
پدیده نورافشانی جسمی پس ازقرار گرفتن درمعرض تابش اشعه
laser
[light amplification by stimulated emission of radiation]
U
لیزر
[تقویت نور به روش گسیل القایی تابش]
[فیزیک]
roentgenogram
U
عکسی که توسط تابش اشعه مجهول درست شده است
photoemissive
U
مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
airglow
U
روشنایی که در هنگام غروب به علت تابش افتاب به جوزمین پدید می اید
exception
U
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exceptions
U
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
phosphor
U
صفحه نمایش پوشیده شده که تصاویر نمایش داده شده در زمان طولانی تر از تنظیم مجدد برمی گرداند و اثرات نور را کم میکند
phototude
U
لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
actinoelectric
U
اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
wein law
U
طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
lasers
U
هر روش تابش نور کوهرنت یا همسان توسط انرژی ذخیره شده در سیستم مولکولی یااتمی هنگام تحریک با سیگنال ورودی
laser
U
هر روش تابش نور کوهرنت یا همسان توسط انرژی ذخیره شده در سیستم مولکولی یااتمی هنگام تحریک با سیگنال ورودی
rem
U
مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت
hill shading
U
سایه زدن ارتفاعات و تپه هاروی نقشه رنگ کردن ارتفاعات در عکس جهت تابش نور خورشید
black body radiation
U
تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com