English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
program proving U اثبات برنامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
program verification U عمل اثبات صحت کار یک برنامه داده شده
Other Matches
affirmatory U کلمه اثبات عبارت اثبات
api U مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
source U برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
object oriented U روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
newest U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new- U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
landing schedule U برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
jobs U دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swopping U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
job U دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swap U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
dynamic data exchange U در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
modular U بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Send To command U دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
preemptive multitasking U حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
assembly U 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
applet U 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
demonstration U اثبات
shows U اثبات
proving U اثبات
demonstrations U اثبات
proof U اثبات
showed U اثبات
subantiation U اثبات
show U اثبات
verification U اثبات
positivity U اثبات
positiveness U اثبات
assertion U اثبات
agument U اثبات
substantiation U اثبات
proofs U اثبات
ascertainment U اثبات
vindication U اثبات
asserted U اثبات کردن
asserting U اثبات کردن
substantiates U اثبات کردن
asserts U اثبات کردن
justificatory U اثبات کننده
assert U اثبات کردن
ascertainable U اثبات پذیر
demonstratively U ازراه اثبات
burden of proof U وفیفه اثبات
deraign U اثبات کردن
corroborating U اثبات کردن
burden of proof U بار اثبات
demonstrators U اثبات کننده
demonstrator U اثبات کننده
verifiability U اثبات پذیری
positivism U اثبات گرایی
substantiating U اثبات کردن
demonstrative U اثبات کننده
substantiate U اثبات کردن
prove U اثبات کردن
corroborates U اثبات کردن
corroborated U اثبات کردن
proved U اثبات کردن
corroborate U اثبات کردن
proves U اثبات کردن
onus of proof U بار اثبات
affirm اثبات کردن
proof U اثبات [ریاضی]
substantiated U اثبات کردن
demonstrating U اثبات کردن
demonstrations U اثبات تجربی
provability U قابلیت اثبات
proven U اثبات شده
prover U اثبات کردن
indemonstrable U اثبات نا پذیر
provable U قابل اثبات
demonstration U اثبات تجربی
hold up <idiom> U اثبات حقیقت
demonstrate U اثبات کردن
in proof of U برای اثبات
proving U اثبات کردن
in order to prove U برای اثبات
demonstrated U اثبات کردن
manifestative U اثبات کننده
theorem proving U اثبات نظریه
affirmations U تصدیق اثبات
affirmation U تصدیق اثبات
onus probandi U بار اثبات
self-evident U بی نیاز از اثبات
supporting U اثبات کردن
documentation U اثبات بامدرک
predication U اثبات موعظه
demonstrates U اثبات کردن
ontology probandi U بار اثبات
positivist U اثبات گرا
self evidence U بی نیازی از اثبات بدیهیت
bear record to U تصدیق یا اثبات کردن
vindicating U اثبات بیگناهی کردن
come in handy <idiom> U اثبات مفید بودن
to demonstrate a proposition U قضیهای را اثبات کردن
burden of proof U مسئوولیت اثبات ادعا
vindicates U اثبات بیگناهی کردن
mend one's ways <idiom> U اثبات عادت شخصی
vindicate U اثبات بیگناهی کردن
vindication U اثبات بیگناهی توجیه
probatory U دال بر اثبات مشروط
probative U دال بر اثبات مشروط
provably U بطور اثبات پذیر
evidance in substanttiation of claims U ادله اثبات دعوی
demonstrably U قابل شرح یا اثبات
demonstrable U قابل شرح یا اثبات
vindicated U اثبات بیگناهی کردن
proving a will U اثبات صحت وصیتنامه
logical positivism U اثبات گرایی منطقی
veritable U قابل اثبات حقیقت
disproved U اثبات کذب چیزی راکردن
disprove U اثبات کذب چیزی راکردن
premised U قضیه ثابت یا اثبات شده
refutes U اشتباه کسی را اثبات کردن
in proof of his statement U برای اثبات گفته خود
evincibly U بطوریکه بتوان اثبات کردن
in p of my statement U برای اثبات گفته خودم
make out <idiom> U باعث اعتماد،اثبات شخص
disproves U اثبات کذب چیزی راکردن
prove U استدلال کردن به اثبات رسانیدن
refuted U اشتباه کسی را اثبات کردن
refute U اشتباه کسی را اثبات کردن
refuting U اشتباه کسی را اثبات کردن
premisses U قضیه ثابت یا اثبات شده
premise U قضیه ثابت یا اثبات شده
proves U استدلال کردن به اثبات رسانیدن
substantiating U با دلیل ومدرک اثبات کردن
proved U استدلال کردن به اثبات رسانیدن
substantiated U با دلیل ومدرک اثبات کردن
substantiate U با دلیل ومدرک اثبات کردن
disproving U اثبات کذب چیزی راکردن
substantiates U با دلیل ومدرک اثبات کردن
parameters U استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
executive U برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
business U مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
executives U برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
businesses U مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
parameter U استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
goto U دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد
source computer U کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
iterate U حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
iterative routine U حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
scheduled wave U امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
supervisory U برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند
sequential U حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
compiler U نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند
stopped U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
developments U مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
synthetic address U زبان برنامه نویسی که برنامه اصلی به آن نوشته شده است
stop U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
subprogram U 1-زیر تابع در یک برنامه . 2-برنامهای که با برنامه اصلی فراخوانی شود
stopping U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
calling U مجموعهای از دستورات برنامه برای اجرای مستقیم از زیر برنامه
development U مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
diagnostics U تابعی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکندخطاهای کد برنامه را بیابد
stops U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
main line program U بخشی از یک برنامه که ترتیب اجرای سایر واحدهای موجوددر برنامه را کنترل میکند
coding U صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
chapter U بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
source language U 1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
drop U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropped U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropping U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
object oriented U زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
pl/m U زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
drops U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
chapters U بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
functions U مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
function U مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
compiled U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
dynamic link library U در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
statements U دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
compile U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
statement U دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
c U زبان برنامه نویسی سطح بالا برای برنامه نویس ساخت یافته
compiles U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
conditional U دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
compiling U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
debugger U نرم افزاری که به برنامه نویس کمک میکند خطاهای برنامه را پیدا کند
functioned U مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
concurrent U اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت
toolkit U مجموعه توابعی که به برنامه نویس درنوشتن و رفع اشکال برنامه کمک میکند
drag U به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
dragged U به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
optimum schedule U مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
drags U به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
realia U وسایل تعلیم و اثبات دروس کلاسی
hold down U برای اثبات مالکیت در تصرف داشتن
the burden of proof rests with U اثبات ادعا بر عهده مدعی است
ordeal U امتحان سخت برای اثبات بیگناهای
substantiative U بادلیل اثبات شده تجسم یافته
ordeals U امتحان سخت برای اثبات بیگناهای
in duly substantiated cases U در موارد طبق مقررات اثبات شده
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com