English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 198 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
exhaust bin level U اتمام موجودی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stockades U جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stockade U جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
perpetual inventory U فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
earmarked stock U موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
stock evaluation U بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
plaiting U [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
stocked U موجودی موجودی کالا
stock U موجودی موجودی کالا
accomplishment U اتمام
supplementation U اتمام
completion U اتمام
fulfilment U اتمام
compietion U اتمام
finalization U اتمام
last word U اتمام حجت
completion code U رمز اتمام
phase-out U اتمام یک سری
ultimatums U اتمام حجت
ultimata U اتمام حجت
to phase out something U اتمام یک سری
ultimatum U اتمام حجت
printed U پس از اتمام کار جاری
print U پس از اتمام کار جاری
prints U پس از اتمام کار جاری
sockdolager U اتمام حجت جواب
hole in one U اتمام یک بخش با یک ضربه
sockdologer U اتمام حجت جواب
to be over something U به اتمام رساندن چیزی
elvis has left the building <idiom> U [نمایش به اتمام رسیده]
periodic stock check U کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
drop by the wayside <idiom> U قبل از اتمام کار ،ویران شدن
Is that your final word ? U همین ؟( درمقام اتمام حجت یا تهدید )
engineered performance U زمان لازم برای اتمام یک واحد از کار
return U آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
returned U آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
returning U آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
returns U آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
materials U مادهای که برای استفاده اتمام محصول به کار می رود
material U مادهای که برای استفاده اتمام محصول به کار می رود
permanent structures U به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد
move of pattern U [وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
overhead U مقدار پردازش مورد نیازبرای اتمام یک کار معین بالاسری
stocked U موجودی
storing U موجودی
store U موجودی
repertoire U موجودی
holding U موجودی
minimum stock level U موجودی
balance in hand U موجودی
supplies U موجودی
assets U موجودی
stock U موجودی
end U توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند
ended U توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند
ends U توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند
cleco fastener U وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
idle stock U موجودی بی مصرف
inventory management U مدیریت موجودی
cycle stock U موجودی فعال
excess stock U موجودی مازاد
danger warning level U حداقل موجودی
exhaust bin level U فاقد موجودی
financial assets U موجودی مالی
instruction repertoire U موجودی دستورالعمل
inventory control U کنترل موجودی
stock audit U حسابرسی موجودی
stock check U کنترل موجودی
stock control U کنترل موجودی
warehouse stock U موجودی انبار
stock record U سابقه موجودی
stock taking U رسیدگی به موجودی
stock valuation U ارزیابی موجودی
stocked U به موجودی افزودن
surplus stock U موجودی اضافی
stock adjustment U تطبیق موجودی
stock adjustment U تعدیل موجودی
stock accounting U حسابداری موجودی
valuation of stock U ارزیابی موجودی
inventory discrepancy U اختلاف موجودی
out of stock;ex stock U از موجودی یاذخیره
quick assets U موجودی نقدشو
reserve stock U موجودی ذخیره
safety stock U موجودی تضمینی
stock account U حساب موجودی
surplus stock U موجودی مازاد
continuous inventory U موجودی مستمر
inventories U موجودی کالا
stock U موجودی انبار
supplying U موجودی جایگیرموقتی
active stock U موجودی فعال
supply U موجودی جایگیرموقتی
supplying U موجودی لزوم
stocked U موجودی ذخیره
stocked U موجودی انبار
fund U موجودی دارائی
inventory U موجودی کالا
inventory U لیست موجودی
funded U موجودی سرمایه
inventory U فهرست موجودی
funded U موجودی دارائی
fund U موجودی سرمایه
stock U موجودی ذخیره
capital stock U موجودی سرمایه
stock U به موجودی افزودن
supplied U موجودی لزوم
business inventories U موجودی تجاری
buffer stock U موجودی احتیاطی
supply U موجودی لزوم
consumable stock U موجودی مصرفی
supplied U موجودی جایگیرموقتی
buffer stock U موجودی ذخیره
complete inventory U موجودی کامل
portfolios U موجودی اوراق بهادار
safety stock U موجودی ذخیره انبار
portfolio U موجودی اوراق بهادار
raw stock U موجودی مواد خام
raw material stock U موجودی مواد اولیه
stock talking U سیاهه برداری از موجودی
inventory U صورت دارایی موجودی
to lay in a stock U موجودی تهیه کردن
stock U موجودی کالا ذخیره
stock in trade U موجودی کالای مغازه
stock handling cost U هزینه جابجایی موجودی
stockage U وسایل موجودی در انبار
stocked U موجودی کالا ذخیره
stock control U کنترل موجودی انبار
assets U موجودی شخص ورشکسته
liabilities U تعهد موجودی بانکی
liability U تعهد موجودی بانکی
spares stock U موجودی لوازم یدکی
base stock control U کنترل موجودی مبنا
continuous stock control U کنترل مستمر موجودی
inventory reconciliation U تطبیق اسناد موجودی
wardrobes U اشکاف موجودی لباس
maximum stock U حداکثر موجودی انبار
wardrobe U اشکاف موجودی لباس
cyclical stock check U کنترل موجودی دورهای
inventory U ذخیره موجودی اماد
continuous stock taking U رسیدگی مستمر موجودی
transfer of portfolio U انتقال موجودی اوراق بهادار
supply U تکمیل کردن موجودی ذخیره
fast moving stock U موجودی که به سرعت کاهش می یابد
supply U تامین موجودی عرضه نمودن
supplied U تکمیل کردن موجودی ذخیره
stockholders U صاحب موجودی ذخیره نگهدار
stockholder U صاحب موجودی ذخیره نگهدار
supplied U تامین موجودی عرضه نمودن
dead stock U موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
perpetual stock record U سابقه دائمی موجودی انبار
finish stock U موجودی کالای ساخته شده
out of stock <adj.> U غیر موجودی کالا [در انبار]
inventory reconciliation U تطابق موجودی با دارایی یکان
supplying U تکمیل کردن موجودی ذخیره
appreciation U افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciations U افزایش ارزش دارایی و موجودی
supplying U تامین موجودی عرضه نمودن
intermediate stock U موجودی کالاهای درحال ساخت
finished goods stock U موجودی کالاهای تمام شده
stock control U کنترل وسفارش موجودی انبار
goals U 1-هدف یا آنچه سعی در انجامش دارید.2-موقعیت نهایی پس از اتمام کاری که نتایج موفیت آمیز تولید کرده است
goal U 1-هدف یا آنچه سعی در انجامش دارید.2-موقعیت نهایی پس از اتمام کاری که نتایج موفیت آمیز تولید کرده است
yielded U قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
yields U قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
yield U قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
To take an invevtory. U صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
amphibious vehicle availability table U جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
warehouse refusal U اعلام عدم موجودی کالا درانبار
to take inventory U صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
active stock U موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
demand accommodation U تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
portfolio entry U قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
parent program U در حین اجرا. مراحل اصلی که به برنامه پدر بر می گردد پس از اتمام کار برنامه فرزند
deficits U کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
cycle stock U موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
deficit U کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
storewide U شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
dead stock U موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
eurytherm U موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است
overstock U زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن
danger warning level U مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
turnover U تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
we underwrite the company U ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
selvage U شیرازه فرش [اتمام لبه های طولی فرش با اضافه مخ پود به روش های مختلف جهت محکم شدن و تزئین]
abc analysis U طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
backlog U کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlogs U کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
hippocamp U [تندیس موجودی که نصف بدنش اسب و نصف دیگرش ماهی است.]
stock certificate U گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
filikli U [نوعی فرش با پرز بلند و نسبتا زبر و خشن و بیشتر از جنس پشم بز که در مناطق عشایری ترکیه و آذربایجان شوروی بافته شده، گره ها بدور نخ تار زده شده و کل فرش پس از اتمام بافت رنگرزی می شود.]
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
continuous stock taking U موجودی گیری مستمر انبارگردانی مستمر
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
cord yarn U نخ ضخیم و چند لا که بصورت پود در بعضی از فرش های مشهد جهت اتمام زودتر فرش و یا جهت تفاوت با فرش های دیگر استفاده می شود . گاه در شیرازه بافی تارهای بالا نیز بکار می رود .
loop pile U پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
available cash U موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
post knotting U پشت زنی [تعویض گره ها بعد از اتمام فرش] [گاه جهت تعویض نگاره ها در قسمتی از فرش بافته شده و یا جهت قدیمی جلوه دادن فرش با تعویض گره ها در محل درج تاریخ، گره ها را تعویض می کنند.]
max min system U سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com