English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
connecting branch U اتصال یا پیوستگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
connection U پیوستگی اتصال
connexions U پیوستگی اتصال
adhesion U اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
juncture U بحران موقعیت ویژه بهم پیوستگی اتصال
Other Matches
male connector U ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
layer U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
PPP U پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fibre U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector U وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fiber U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contact U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings U سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector U اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
swivels U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar U بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
linkage U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
affinities U پیوستگی
affinity U پیوستگی
incontinuity U نا پیوستگی
concomitance U پیوستگی
steadiness U پیوستگی
coalescence U به هم پیوستگی
coherence U به هم پیوستگی
incessancy U پیوستگی
concrescence U پیوستگی
associations U پیوستگی
conjugation U پیوستگی
cohesiveness U به هم پیوستگی
symphysis U پیوستگی
steadviness U پیوستگی
alliances U پیوستگی
alliance U پیوستگی
association U پیوستگی
joinder U پیوستگی
cohesion U به هم پیوستگی
cohesion U پیوستگی
continuity U پیوستگی
consolidation U به هم پیوستگی
union U پیوستگی
unity U پیوستگی
coalitions U پیوستگی
coalition U پیوستگی
unions U پیوستگی
attachment U پیوستگی
affiliation U پیوستگی
conjunction U پیوستگی
affiliations U پیوستگی
interconnection U به هم پیوستگی
conjunctions U پیوستگی
interosculation U بهم پیوستگی
bond U پیوستگی ضمانت
continuity equation U معادله پیوستگی
inosculation U بهم پیوستگی
bond stress U تنش پیوستگی
magnetic linkage U پیوستگی مغناطیسی
coneatenation U بهم پیوستگی
syndesis U بهم پیوستگی
continuity of flow U پیوستگی جریان
zygosis U ترکیب پیوستگی
juncture U پیوستگی مفصل
incorporation U پیوستگی تلفیق
linkages U به هم پیوستگی پیوندی
linkage U به هم پیوستگی پیوندی
linkages U بهم پیوستگی
accretion U بهم پیوستگی
continuity theory U نظریه پیوستگی
continuous time U با پیوستگی زمانی
linkage U بهم پیوستگی
contiguous U پیوستگی دوام
continuity equation U رابط پیوستگی
RJ connector U نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
slip road U سینه کش اتصال فراز اتصال
terminal U محل اتصال پیچ اتصال
terminals U محل اتصال پیچ اتصال
cascade connection U اتصال کاسکاد اتصال پلهای
ramp U سینه کش اتصال فراز اتصال
leads U قطب اتصال سیم اتصال
lead U قطب اتصال سیم اتصال
ramps U سینه کش اتصال فراز اتصال
electron attachment U پیوستگی یا وابستگی الکترون
adhesion U کشش سطحی پیوستگی
continuity of a function U پیوستگی تابعی [ریاضی]
discontinuity U عدم پیوستگی انفصال
solidarity U بهم پیوستگی [اتحاد]
discontinuities U عدم پیوستگی انفصال
clanship U پیوستگی بخانواده خود
placentation U پیوستگی جفت جنین بدیوارزهدان
reunions U بهم پیوستگی تجدید دیدار
syndactylism U پیوستگی واتصال پنجه ها بیکدیگر
solidarity U بهم پیوستگی مسئولیت مشترک
reunion U بهم پیوستگی تجدید دیدار
fusionist U هواخواه اصول پیوستگی وسازش در سیاست
clannish U دارای تعصب قبیلهای پیوستگی ایلی
adherence to party U هواخواهی یاتبعیت ازحزبی پیوستگی به حزبی
integration U یکی کردن و بهم پیوستن پیوستگی اجزاء
polyene U ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
T connector U اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interface U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line U اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
continuity light U وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد
pretensioning U پیش تنیدگی ناشی از پیوستگی بتن با میل- گردهائی که قبل از بتن ریزی تحت کشش قرار نگرفته اند
interconnection U اتصال
conjunction U اتصال
conjunctions U اتصال
binding U اتصال
inosculation U اتصال
joint U اتصال
unions U اتصال
interconnetion U اتصال
union U اتصال
suspensions U اتصال
fitting U اتصال
hitching U اتصال
nexus U اتصال
continuity U اتصال
hitches U اتصال
hitched U اتصال
hitch U اتصال
bindings U اتصال
abjoint U بی اتصال
abutment U اتصال
colligation U اتصال
coitus U اتصال
attach U اتصال
attaches U اتصال
attaching U اتصال
butt joint riveting U اتصال لب به لب
connector U اتصال
connectivity U اتصال
connection line U خط اتصال
connect node U کد اتصال
conjuncture U اتصال
concatenate U اتصال
scarf U اتصال
scarfs U اتصال
bounding U اتصال
bonding U اتصال
seam U خط اتصال
seams U خط اتصال
fusion U اتصال
fusions U اتصال
butt joint U اتصال لب به لب
juncture U اتصال
jump joint U اتصال لب به لب
network U اتصال
coupling U اتصال
networks U اتصال
clutch dog U فک اتصال
link U اتصال
contacted U اتصال
contacting U اتصال
v joint U اتصال "وی "
wiring U اتصال
cutter link U اتصال
contact U اتصال
incorporation U اتصال
tie down U اتصال
tie line U خط اتصال
connection U اتصال
suspension U اتصال
connexions U اتصال
symphysis U اتصال
single u butt joint U اتصال لب به لب "یو"
junction U اتصال
lap joint U اتصال لب به لب
law of continvity U اتصال
single u butt weld U اتصال لب به لب "یو"
junctions U اتصال
contacts U اتصال
lead wire U خط اتصال
cascade connection U اتصال ابشاری
chain field U فیلد اتصال
tack coat U اندود اتصال
tache U نوار اتصال
capacity ground U اتصال به فرفیت
telephone connection U اتصال تلفنی
telephone area U ناحیه اتصال
connecting rod U میله اتصال
taylor connection U اتصال تیلور
tandom connection U اتصال ابشاری
tandom connection U اتصال دنبال هم
tandem connection U اتصال ابشاری
by pass U اتصال کوتاه
cable joint U موف اتصال
cam control U بادامک اتصال
connecting diagram U دیاگرام اتصال
short circuit U اتصال برق
tach U نوار اتصال
star connection U اتصال ستارهای
short circuit U اتصال کوتاه
collector contact U اتصال کلکتور
conference circuit U اتصال پیشنهادی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com