English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
steering column gear change U اتصال چرخ دنده فرمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
steering gear U دنده فرمان
steering gear U جعبه دنده فرمان
worm and sector sleering U چرخ دنده ی حلزونی و قطاع فرمان
steering worm sector U چرخ دنده حلزونی قطاعی فرمان
male connector U ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
ungear U از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
pinions U دنده پینیون دنده لایتناهی
pinioning U دنده پینیون دنده لایتناهی
spur gear U دنده مهمیزی دنده خاردار
pinion U دنده پینیون دنده لایتناهی
epicyclic transmission U یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
ctrl break U در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna charta U فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna carta U فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
sound off U فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
controlled stick steering U دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
stand fast U فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
steering U فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
rougher U دنده دنده کننده
forward march U فرمان قدم رو فرمان پیش
patches U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layer U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
PPP U پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
connector U وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fibre U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contacting U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings U سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
guide on me U فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
DB connector U اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
oil gear U جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
swivelled U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkage U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkages U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar U بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivel U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
RJ connector U نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
sprocket U دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده
leads U قطب اتصال سیم اتصال
terminals U محل اتصال پیچ اتصال
slip road U سینه کش اتصال فراز اتصال
terminal U محل اتصال پیچ اتصال
lead U قطب اتصال سیم اتصال
cascade connection U اتصال کاسکاد اتصال پلهای
ramps U سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp U سینه کش اتصال فراز اتصال
close interval U فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
close ranks U فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
computer controlled machine U دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
guide left U فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
T connector U اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
cancel check firing U فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
interfaces U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line U اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
geared U دنده
spare ribs U سر دنده
hard-nosed U یک دنده
slat U دنده ها
costa U دنده
gears U دنده
rib U دنده
slats U دنده ها
stricter U یک دنده
drive U دنده
gear دنده
dependum U ته دنده
drives U دنده
geap U دنده
strictest U یک دنده
strict U یک دنده
top radius U گردی سر دنده
bendix U دنده بندیکس
worm gear U دنده مورب
wheelwork U چرخ دنده
stave U دنده بشکه
high speed U دنده سریع
bendix U دنده استارت
worm gear U دنده مارپیچی
bevel gear U دنده کرامویل
cogwheel U چرخ دنده
dependum angle U زاویه ته دنده
transmission case U جعبه دنده
toothed wheel U چرخ دنده
gears U جعبه دنده
low gear U دنده کندکن
sheaths U تیزی دنده
sheath U تیزی دنده
gearshift U میله دنده
spur gear U دنده ملخی
pinions U جرخ دنده
pinion U جرخ دنده
sprocket U دنده زنجیر
bevel gear U دنده مورب
pinioning U جرخ دنده
shifting lever U دسته دنده
reverse gears U دنده معکوس
gearshifts U میله دنده
steering gear U دنده سکان
gearshifts U دنده عوض کن
gearshift U دنده عوض کن
longitudinal U دنده طولی
gearbox U جعبه دنده
gearboxes U جعبه دنده
gearing U جعبه دنده
planetary gear U دنده خورشیدی
jackshaft U دنده عقب
jackshaft U دنده دو در اتومبیل
laticostate U دنده پهن
pinwheel U چرخ دنده
frame U دنده عرضی
reverse gear U دنده معکوس
gears U چرخ دنده
external thread U دنده خارجی
cog U دنده چرخ
cogged wheel U چرخ دنده
cogs U دنده چرخ
cog wheel U چرخ دنده
gear U جعبه دنده
cog [cogwheel] U چرخ دنده
transmissions U جعبه دنده
ratchet U دنده جغجغه ای
transmission U جعبه دنده
threads U دنده پیچ
gear box U جعبه دنده
rib U دنده میله
gear case U جعبه دنده
french chop U گوشت دنده
geared U چرخ دنده
drive mechanism U جعبه دنده
rib U گوشت دنده
gear cutter U دنده تراش
thread U دنده پیچ
gearwheel U چرخ دنده
gear wheels U چرخ دنده ها
cross-rib U دنده ی قوس
cogwheels U چرخ دنده ها
gear چرخ دنده
gear wheel U چرخ دنده
timber U دنده عرضی
cramwheel U دنده مخروطی
cramwheel U دنده کرامویل
stick shift U دسته دنده
gear level U دسته دنده
spareribs U گوشت دنده
chop U گوشت دنده
geared U جعبه دنده
cogged wheels U چرخ دنده ها
cog wheels U چرخ دنده ها
ribbed U دنده دار
grooved U دنده دار
gearwheels U چرخ دنده ها
pinioning U دنده هرزه گرد
four gear drive U گیربکس چهار دنده
magnetic gear shift U دسته دنده مغناطیسی
gear lever U دسته دنده اتومبیل
pinion U دنده هرزه گرد
gear stick U دسته دنده اتومبیل
gear U پوشش دنده دار
gear shift U دسته دنده اتومبیل
short ribs U گوشت با استخوان دنده
bevel gearing U گیربکس دنده مخروطی
quick change gearbox U جعبه دنده نورتون
reduction gear U چرخ دنده کاهنده
planetary gear U جعبه دنده خورشیدی
planetary gear U چرخ دنده سیارهای
rachet U ضامن چرخ دنده
controlled stick steering U دسته دنده خودکار
bevel gear drive U جعبه دنده مخروطی
bevel gear U چرخ دنده مخروطی
riblet U انتهای دنده گوسفند
pair of gears U زوج چرخ دنده
differential gear U دنده عقب اتومبیل
pinioning U چرخ دنده جناحی
eight speed gear drive U گیربکس هشت دنده
driving gear U چرخ دنده محرک
compasition gear U چرخ دنده مرکب
crown gear U چرخ دنده محدب
pinions U چرخ دنده جناحی
contact backlash U دنده کور تماس
pinions U دنده هرزه گرد
sawtooth wave U موج دنده ارهای
gearbox position U وضعیت جعبه دنده
spare ribs U گوشت دنده با استخوان
gear friction U اصطکاک چرخ دنده
get up on the wrong side of the bed <idiom> U از دنده چپ بلند شدن
tumble gear U چرخ دنده واسطه
tricostate U سه دندهای دارای سه دنده
he broke his rib or something U دنده منده اش شکست
helical gear U چرخ دنده حلزونی
transmission oil U روغن جعبه دنده
transmission grease U گریس جعبه دنده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com