English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
outer connection U اتصال خارجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
port U مدار یا اتصال که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسایل خارجی دیگر میدهد
port U سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
interrupt U اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
interrupting U اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
interrupts U اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
Other Matches
male connector U ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
positive externalities U صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
exterior angle U زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
impurity U جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
external symbol dictionary U فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
foreign exchange U پول خارجی ارز خارجی
outwork U استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
patch U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP U پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fiber U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector U وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
contact U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings U سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector U اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
wilson U پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies U عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
drawbar U بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivelled U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkage U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkages U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivels U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
RJ connector U نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
ramp U سینه کش اتصال فراز اتصال
ramps U سینه کش اتصال فراز اتصال
terminal U محل اتصال پیچ اتصال
leads U قطب اتصال سیم اتصال
lead U قطب اتصال سیم اتصال
terminals U محل اتصال پیچ اتصال
slip road U سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection U اتصال کاسکاد اتصال پلهای
T connector U اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interfaces U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line U اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
back berm U سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
outsider U خارجی
outsiders U خارجی
external U خارجی
exogenous U خارجی
exosphere U خارجی
international line U خط خارجی
peripheral U خارجی
outsides U خارجی
oversea U خارجی
aliens U خارجی
extras U خارجی
extra- U خارجی
extra U خارجی
outboard U خارجی
extern U خارجی
alien U خارجی
exoteric U خارجی
outside U خارجی
gringos U خارجی
outer U خارجی
extraneous U خارجی
abextra U خارجی
outward U خارجی
gringo U خارجی
exotic U خارجی
foreign U خارجی
exterior U خارجی
exteriors U خارجی
externals U خارجی
foreign exchange U تعویض خارجی
foreign exchange U پول خارجی
externalities U اثرات خارجی
foreign exchange U ارز خارجی
foreign exchange U مبادله خارجی
extrinsic factor U عامل خارجی
foreign national U ملیت خارجی
apophyge U منحنی خارجی
exteroceptive U محرک خارجی
foreign national U تبعه خارجی
extrinsic U بیرونی خارجی
external memory U حافظه خارجی
externalization U خارجی کردن
foreign aid U کمک خارجی
foreign bill U برات خارجی
foreign trade U بازرگانی خارجی
external load U بار خارجی
foreign trade U تجارت خارجی
load U بار خارجی
imbody U صورت خارجی
immission U انتشار خارجی
loads U بار خارجی
slough U پوسته خارجی
guest U انگل خارجی
inflow of foreign funds U ورودسرمایههای خارجی
guests U انگل خارجی
incarnations U صورت خارجی
incarnation U صورت خارجی
foreign currencies U پولهای خارجی
foreign currency U ارز خارجی
strange U خارجی غریبه
foreign deposit U سپرده خارجی
foreign law U حقوق خارجی
foreign loan U وام خارجی
foreign particle U جسم خارجی
foreign policy U سیاست خارجی
foreign reserves U ذخائر خارجی
externalities U پی امدهای خارجی
fanades U نمای خارجی
exterior varnish U جلای خارجی
exterior varnish U لاک خارجی
acrotic U بیرونی خارجی
external armature U ارمیچر خارجی
external benefits U فواید خارجی
external circuit U مدار خارجی
external combustion U احتراق خارجی
external command U فرمان خارجی
external control U کنترل خارجی
actine U قسمت خارجی
exterior ballistics U بالیستیک خارجی
adventitious U خارجی الحاقی
facades U نمای خارجی
facade U نمای خارجی
concrete object U عین خارجی
ectoparasite U انگل خارجی
exosphere U قسمت خارجی جو
arris U زاویه خارجی
strangest U خارجی غریبه
angle of emergence U زاویه خارجی
alien enemy U دشمن خارجی
external cost U هزینه خارجی
external delay U تاخیر خارجی
external docuhentation U مستندات خارجی
landfall U بویه خارجی
external sort U جورکردن خارجی
external storage U انباره خارجی
external storage U حافظه خارجی
external store U انباره خارجی
external symbol U علامت خارجی
external thread U دنده خارجی
external transaction U معاملات خارجی
landfalls U بویه خارجی
external security U امنیت خارجی
impurity U اتم خارجی
external force U نیروی خارجی
external interrupt U وقفه خارجی
external label U برچسب خارجی
external menory U حافظه خارجی
external operation U عملیات خارجی
external pressure U فشار خارجی
external reference U مرجع خارجی
external reference U ارجاع خارجی
external reperence U ارجاع خارجی
external variable U متغیر خارجی
outward opening U دهانه خارجی
outer fix U رمپ خارجی
outboard profile U نیمرخ خارجی
externalised U خارجی کردن
renvoi U تبعیدشخص خارجی
externalises U خارجی کردن
externalize U خارجی کردن
outwork U سنگر خارجی
overseas agent U نماینده خارجی
overseas trade U معاملات خارجی
outside view U منظره خارجی
outside view U نمای خارجی
outside power U جریان خارجی
outside diameter U قطر خارجی
outside caliper U کولیس خارجی
outness U کیفیت خارجی
outer wall U دیوار خارجی
outer planets U سیارات خارجی
spillover benefits U منافع خارجی
spillover costs U هزینههای خارجی
load curve U خم بار خارجی
apothesis U منحنی خارجی
negative externalities U زیانهای خارجی
apophysis U منحنی خارجی
spillover effects U اثرات خارجی
superior planets U سیارههای خارجی
externalizing U خارجی کردن
superior conjunction U مقارنه خارجی
externalizes U خارجی کردن
outside cause U علت خارجی
externalising U خارجی کردن
externalized U خارجی کردن
faces U نمای خارجی
face U نمای خارجی
facade نمای خارجی
adscititious U مشتق از عامل خارجی
extrinsic U دارای مبداء خارجی
ectoclast U پوسته خارجی سلول
dermatome U قسمت خارجی یک موجود
ectoclast U بخش خارجی یاخته
adscititious U دارای منبع خارجی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com