English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
subscriber's line U اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
coupler U وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
exchange cable U کابل اتصال بین مرکز تلفنی ومشترک تلفنی
insulates U مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulate U مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulating U مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
superconductor U خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductors U خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
card U کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
cards U کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
superconductive U خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی
male connector U ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
cmos U روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos U ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
conductor rail U ریل هادی شمش هادی
shields U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shield U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
telephone connection U اتصال تلفنی
trunk call U اتصال تلفنی بین دومشترک
trunk calls U اتصال تلفنی بین دومشترک
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
line termination circuit U اتصال مشترک
photoconductive U هادی حساس نسبت به نور هادی نور
layer U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layers U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patch U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
PPP U پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fiber U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector U وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
contacts U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings U سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector U اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
swivel U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
drawbar U بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
linkages U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkage U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivelled U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
RJ connector U نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
slip road U سینه کش اتصال فراز اتصال
terminal U محل اتصال پیچ اتصال
lead U قطب اتصال سیم اتصال
terminals U محل اتصال پیچ اتصال
cascade connection U اتصال کاسکاد اتصال پلهای
leads U قطب اتصال سیم اتصال
ramp U سینه کش اتصال فراز اتصال
ramps U سینه کش اتصال فراز اتصال
T connector U اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
leading line U خط هادی
cable U هادی
conductor U هادی
conductors U هادی
leads U هادی
electric conductor U هادی
ductile U هادی
lead U هادی
steerer U هادی
directors U هادی
guided U هادی
directorial U هادی
guides U هادی
guide U هادی
cabled U هادی
director U هادی
telephone subscriber U مشترک تلفنی
directress U هادی خط راهنما
lizard U بند هادی
leads U کابل هادی
director sight U دوربین هادی
leads U غلاف هادی
leads U سبقت هادی
directrix U هادی خط راهنما
twin conductor U هادی دوبل
superconductors U فوق هادی
lead U کابل هادی
lead U غلاف هادی
directing staff U ستاد هادی
single conductor U هادی تک رشتهای
single core U هادی تک رشتهای
conducting staff U ستاد هادی
conductive silver U نقره هادی
conductor current U جریان هادی
solid state U نیمه هادی
conductor resistance U مقاومت هادی
superconductor U فوق هادی
lizards U بند هادی
bus bar U ریل هادی
valve guide U هادی سوپاپ
conductors U سیم هادی
conductors U هادی رسانا
circuit line U هادی جریان
water main U لوله هادی اب
water mains U لوله هادی اب
superconducter U مافوق هادی
lead U سبقت هادی
dredging ladder U هادی سطل
heat conductor U هادی حرارت
noninductive U غیر هادی
ideal conductor U هادی ایده ال
conductor U سیم هادی
internal conductor U سیم هادی
conductor U هادی رسانا
light quide U هادی نور
wireway U سیم هادی
conductor rail U شینه هادی
light guide U هادی نور
guide vane U تیغه هادی
guide flag U پرچم هادی
semi conductor U نیمه هادی
electric conductor U هادی برق
semicinductor U نیمه هادی
light pipe U هادی نور
guide bank U دیوار هادی سد
electric conductor U هادی الکتریسیته
duct U لوله هادی
vascular tissue U بافت هادی
interface U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
line termination circuit U مدار مشترک تلفنی
local subscriber U مشترک تلفنی محلی
p type semiconductor U نیمه هادی نوع "پی "
polestar U هادی مورد توجه
gallium arsenide U قطعه نیمه هادی
ohmage U مقاومت هادی برق
nozzle guide vane U تیغههای هادی یا راهنما
nonconductor U جسم غیر هادی
n type semiconductor U نیمه هادی نوع N
wires U هادی فلزی نازک
wire U هادی فلزی نازک
superconducting computers U کامپیوترهای مافوق هادی
solid state cartridge U کارتریج نیمه هادی
semiconductor memory U حافظه نیمه هادی
semiconductor device U دستگاه نیمه هادی
semiconductor storage U حافظه نیمه هادی
current carring wire U سیم هادی جریان
insulated conductor U هادی عایق شده
port U شیار هادی دهانه
lead in U مدار هادی اشتعال
guides post U نفر هادی مستقر شوید
solid-state U مربوط به وسایل نیمه هادی
metallic oxide semiconductor U نیمه هادی اکسید فلزی
quadrattrix U راهنمای تربیع منحنی هادی
wave guide U هادی برای تابشهای الکترومگنتیک
integrate semiconductor circuit U مدار نیمه هادی مجتمع
photoconductor U هادی حساس نسبت به نور
conductor U وسیله هادی اجرا کننده
conductors U وسیله هادی اجرا کننده
conductor U هادی جریان برق رشته سیم
currents U حرکت قط عات بار دار در یک هادی
electric U حرکت شدید بار الکتریکی در یک هادی
double U تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
doubled U تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
doubled up U تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
current U حرکت قط عات بار دار در یک هادی
complementary metal oxide semiconductor U نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
low gap semiconductor U نیمه هادی با فاصله انرژی کوچک
variable camber U سطوح هادی گاز به داخل توربین
diathermanous U هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
nonsparking U ضد تولید جرقه غیر هادی الکتریسیته
conductors U هادی جریان برق رشته سیم
diathermic U هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
leader U هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
transistor U ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
transistors U ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
wafers U تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
conductors U مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
wafer U تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
conductor U مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
random U حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
leaders U هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
bathyconductograph U وسیله اندازه گیری میزان هادی بودن اب
randomly U حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
cladding U ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
jumper U سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
photoresist U فرایند بکار برده شده در تولیددستگاههای نیمه هادی
jumpers U سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
jumbo chip U مدار مجتمع که از مهر نیمه هادی استفاده میکند
transistor U وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
transistors U وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
diode U دیور نیمه هادی که در صورت اعمال جریان نور منتشرمیکند
light U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
led U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
lighted U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lightest U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
silicon U عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC
silicon U محل پایه تولید کنندگان قط عات نیمه هادی آمریکا در california
multilayer U تخته مدار چاپ شده که چندین لایه یا شیارهای هادی متصل دارد
mark U نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
marks U نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
fet U Transistor Effect Field نیمه هادی که به عنوان یک عنصر حافظه بکار برده میشود
field emission U پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
dtl U Logic Transistor Diod منطق میکروالکترونیکی که براتصالات میان دیودهای نیمه هادی و ترانزیستور استواراست
oxides U روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxide U روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
integrated circuit U مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com