Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
finger joint
U
اتصال انگشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
male connector
U
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
finger parted
U
انگشتی
wrist pin
U
انگشتی
tridactylous
U
سه انگشتی
digital
U
انگشتی
knucle pin
U
انگشتی
key
جا انگشتی
monodactylous
U
یک انگشتی
three f.
U
سه انگشتی
piston pin
U
انگشتی
digitated
U
انگشتی
finger board
U
جا انگشتی
polydactyl
U
شش انگشتی یابیشتر
manual alphabet
U
الفبای انگشتی
axle box
U
انگشتی محور
finger painting
U
نقاشی انگشتی
brachydactyly
U
کوتاه انگشتی
breaker arm
U
انگشتی دلکو
tridactyl
U
سه انگشتی سه وتدی
toehold
U
گیره انگشتی
rule of thumb
U
حساب سر انگشتی
toeholds
U
گیره انگشتی
polydactylism
U
بیش انگشتی
polydactyle
U
شش انگشتی یابیشتر
pentadactyl
U
پنج انگشتی
polydactyle
U
چند انگشتی
syndactylism
U
چسبیده انگشتی
rule of thumb
U
قاعده سر انگشتی
phalangeal
U
بند انگشتی
finger alphabet
U
الفبای انگشتی
end mill
U
فرز انگشتی
dactylology
U
زبان انگشتی
interdigital
U
بین انگشتی
distributor finger
U
انگشتی دلکو
finger spelling
U
املاء انگشتی
digitate
U
پنجهای انگشتی
cold finger condenser
U
چگالنده انگشتی
A rough (crude)estimate.
U
حساب سر انگشتی
clavier
U
ردیف جا انگشتی
finger maze
U
ماز انگشتی
foot rule correlation
U
همبستگی سر انگشتی
layers
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layer
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
PPP
U
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
connector
U
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fibre
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contact
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
U
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
string fingers
U
سه انگشتی که زه کمان را می کشند
key bugle
U
شیپورجا انگشتی دار
polydactyl
U
چند انگشتی پر انگشت
fingerprint region
U
ناحیه اثر انگشتی
DB connector
U
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
piano accordion
U
اکوردئون جا انگشتی دارشبیه پیانو
psaltery
U
قانون یاسنتور انگشتی یامضرابی سرود
drawbar
U
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
linkages
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkage
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivelled
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
thimbleberry
U
تمشک امریکایی دارای میوه انگشتی شکل
clavichord
U
یکجورسازسیمی وجا انگشتی دارکه پیشروپیانوی کنونی بوده است
RJ connector
U
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
lead
U
قطب اتصال سیم اتصال
leads
U
قطب اتصال سیم اتصال
ramp
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
terminal
U
محل اتصال پیچ اتصال
terminals
U
محل اتصال پیچ اتصال
slip road
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
ramps
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection
U
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
cam ground piston
U
پیستونی که قطر ان در امتدادموازی با انگشتی کمتر ازقطر ان در امتداد عمود برانگشتی باشد
T connector
U
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line
U
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
pentadactylate
U
پنج انگشتی دارای پنج پنجه
junctions
U
اتصال
junction
U
اتصال
law of continvity
U
اتصال
lap joint
U
اتصال لب به لب
concatenate
U
اتصال
suspension
U
اتصال
lead wire
U
خط اتصال
colligation
U
اتصال
v joint
U
اتصال "وی "
nexus
U
اتصال
contacting
U
اتصال
clutch dog
U
فک اتصال
suspensions
U
اتصال
contacts
U
اتصال
contacted
U
اتصال
fusions
U
اتصال
fitting
U
اتصال
hitches
U
اتصال
hitching
U
اتصال
continuity
U
اتصال
interconnetion
U
اتصال
attaches
U
اتصال
connectivity
U
اتصال
interconnection
U
اتصال
union
U
اتصال
connector
U
اتصال
unions
U
اتصال
inosculation
U
اتصال
hitched
U
اتصال
hitch
U
اتصال
fusion
U
اتصال
connect node
U
کد اتصال
attaching
U
اتصال
seams
U
خط اتصال
joint
U
اتصال
seam
U
خط اتصال
juncture
U
اتصال
attach
U
اتصال
bonding
U
اتصال
connection line
U
خط اتصال
conjuncture
U
اتصال
butt joint
U
اتصال لب به لب
abutment
U
اتصال
coupling
U
اتصال
abjoint
U
بی اتصال
butt joint riveting
U
اتصال لب به لب
jump joint
U
اتصال لب به لب
bindings
U
اتصال
link
U
اتصال
wiring
U
اتصال
single u butt joint
U
اتصال لب به لب "یو"
symphysis
U
اتصال
connection
U
اتصال
connexions
U
اتصال
single u butt weld
U
اتصال لب به لب "یو"
binding
U
اتصال
conjunctions
U
اتصال
tie line
U
خط اتصال
conjunction
U
اتصال
coitus
U
اتصال
scarfs
U
اتصال
bounding
U
اتصال
networks
U
اتصال
incorporation
U
اتصال
contact
U
اتصال
network
U
اتصال
scarf
U
اتصال
tie down
U
اتصال
cutter link
U
اتصال
synchronises
U
با هم اتصال دادن
corner joint
U
اتصال گوشه
coupler link
U
عضو اتصال
ground connection
U
اتصال زمین
delta connection
U
اتصال مثلث
synchronize
U
با هم اتصال دادن
synchronizes
U
با هم اتصال دادن
coupler link
U
لینک اتصال
dead earth
U
اتصال زمین
cross linking
U
اتصال عرضی
synchronising
U
با هم اتصال دادن
contact series
U
اتصال سری
contact plug
U
فیش اتصال
coupling factor
U
ضریب اتصال
coupling instability
U
نااستواری اتصال
coupling coefficient
U
ضریب اتصال
coupling valve
U
ارزش اتصال
contact pair
U
زوج اتصال
delta connection
U
اتصال دلتا
connexion
U
ارتباط اتصال
coupling magent
U
اهنربای اتصال
corner joint
U
اتصال فارسی
coupling capacitor
U
خازن اتصال
crosspoint
U
زوج اتصال
connector symbol
U
علامت اتصال
data link
U
اتصال داده
coupling element
U
عنصر اتصال
connector
U
اتصال دهنده
adaptor piece
U
حلقه اتصال
drag bar
U
میله اتصال
short-circuits
U
اتصال کوتاه
short-circuit
U
اتصال کوتاه
by pass
U
اتصال کوتاه
conjunctions
U
اتصال اقتران
cable joint
U
موف اتصال
conjunction
U
اتصال اقتران
cam control
U
بادامک اتصال
connecting
U
اتصال دهنده
brittannia joint
U
اتصال بریتانیایی
acondylose
U
منفصل بی اتصال
arris fillet joint
U
اتصال فرنگی
automatic drop
U
اتصال خودکار
acondylous
U
منفصل بی اتصال
balanced circuit
U
اتصال سیمتریک
ball joint
U
توپی اتصال
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com