English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pyrophorous U اتش گیرنده مجاورت هوا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
backwards U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backward U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
request U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
collateral U در مجاورت هم
juxtaposition U مجاورت
neighborhood U مجاورت
proximity U مجاورت
propinquity U مجاورت
abutment U مجاورت
vicinity U مجاورت
vichywater U مجاورت
contiguity U مجاورت
adjacence or cency U مجاورت
joins U در مجاورت بودن
neiggourhood U جوار مجاورت
greenside U در مجاورت زمین
law of contiguity U قانون مجاورت
joined U در مجاورت بودن
join U در مجاورت بودن
vicinage U مجاورت همسایگی
adjacence U نزدیکی مجاورت
adjacency U نزدیکی مجاورت
neighborhoods U همسایگی مجاورت
neighbourhood U همسایگی مجاورت
neighbourhoods U همسایگی مجاورت
association by contiguity U تداعی از راه مجاورت
signalling U 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
juxtaposition U جا دادن اقلام در مجاورت یکدیگر
pyrophorus U چیزی که در مجاورت هواخودبخود اتش گیرد
atmospheric corrosion U فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
tip fading U [رنگ پریدگی الیاف در مجاورت نور آفتاب]
catalysis U اثر مجاورت جسمی دریک فعل وانفعال شیمیایی
catalysts U عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
catalyst U عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
side tone U انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
pneumatolysis U تاثیر بخار گرم ومایعات وفشار درتشکیل سنگهای معدنی واقع در مجاورت سنگهای اذرین
prehensorial U گیرنده
adopter U گیرنده
prehensile U گیرنده
touching U گیرنده
acceptor U گیرنده
receivers U گیرنده
prehensory U گیرنده
accipient U گیرنده
assignee U گیرنده
barrage reception U سد گیرنده
catcher U گیرنده
consignee U گیرنده
receptors U گیرنده
payees U گیرنده
getter U گیرنده
grantee U گیرنده
receptor U گیرنده
sensor U گیرنده
recipient U گیرنده
recipients U گیرنده
fetching U گیرنده
payee U گیرنده
reciever U گیرنده
addressee U گیرنده
catchier U گیرنده
catchiest U گیرنده
receiver U گیرنده
reciptacle U گیرنده
addressees U گیرنده
catchy U گیرنده
enteroceptor U گیرنده درونی
volumetric receptor U گیرنده حجمی
interoceptor U گیرنده احشایی
determiner U تصمیم گیرنده
determiners U تصمیم گیرنده
acceptor level U تراز گیرنده
enteroceptor U گیرنده احشایی
two valve receiver U گیرنده دو لامپی
tube receiver U گیرنده لامپی
transreceiver U فرستنده و گیرنده
borrower U وام گیرنده
feoffee U گیرنده تیول
borrower U قرض گیرنده
borrowers U وام گیرنده
exteroceptor U گیرنده برونی
borrowers U قرض گیرنده
exempted , adressee U گیرنده استثنایی
interoceptor U گیرنده درونی
cell receptor U گیرنده سلولی
cessionary U انتقال گیرنده
decision maker U تصمیم گیرنده
chemoreceptor U گیرنده شیمیایی
clocker U گیرنده وقت
crystal set U گیرنده اشکارساز
communication receiver U گیرنده مخابرات
concluder U نتیجه گیرنده
consignee U گیرنده امانت
offtake canal U کانال گیرنده
catch of guage U گیرنده بارانسنج
acquisitive فرا گیرنده
prepossessing U گیرنده جالب
donee U هبه گیرنده
amateur receiver U گیرنده اماتور
donee U گیرنده هدیه
opiate receptor U گیرنده افیونی
distilling receiver U گیرنده تقطیر
auto radio U گیرنده اتومبیل
bailee U تحویل گیرنده
baroreceptor U گیرنده فشار
beat receiver U گیرنده تداخلی
bribee U رشوه گیرنده
donee U گیرنده هبه
transferee U انتقال گیرنده
receivers U دستگاه گیرنده
jams U سد گیرنده پاس
pawnee U رهن گیرنده
passcatcher U گیرنده پاس
strikingly U موثر گیرنده
striking U موثر گیرنده
nociceptor U گیرنده درد
receiving antenna U انتن گیرنده
receiving set U دستگاه گیرنده
proprioceptor U گیرنده عضلانی
mortgagee U رهن گیرنده
mechanic recepter U گیرنده مکانیکی
loanee U وام گیرنده
jammed U سد گیرنده پاس
jam U سد گیرنده پاس
receivers U گیرنده رادیویی
receivers U فرف گیرنده
receiver U گیرنده رادیویی
receiver U دستگاه گیرنده
trainees U تعلیم گیرنده
trainee U تعلیم گیرنده
radio receiver U گیرنده رادیویی
receiver U فرف گیرنده
pledgee U رهن گیرنده
pledgee U وثیقه گیرنده
comprehensive U فرا گیرنده
photoreceptor U گیرنده نور
receiving set U گیرنده رادیویی
inductance U گیرنده انرژی
high fidelity receiver U گیرنده رابط
grantee U انتقال گیرنده
rejuvenescent U جوانی از سر گیرنده
fondler U اغوش گیرنده
grabber hand U دست گیرنده
television receiver U گیرنده تلویزیونی
revenger U انتقام گیرنده
single circuit receiver U گیرنده یک مداره
payees U گیرنده وجه
thermoreceptor U گیرنده دمایی
sound probe U گیرنده صوتی
tither U عشر گیرنده
payee U گیرنده وجه
iterant U ازسر گیرنده
transferee U تحویل گیرنده
decreasing U نقصان گیرنده
distance receptor U گیرنده دوربرد
itching palm U دست گیرنده
transceiver U فرستنده و گیرنده
superheterodyne receiver U گیرنده سوپر هترودین
radio sextant U گیرنده امواج کیهانی
transceiver U دستگاه گیرنده فرستنده
d.c. reciever U گیرنده جریان دائم
iterative U ازسر گیرنده تکراری
printing receiving apparatus U دستگاه گیرنده ثبات
pressure points U نقطههای گیرنده فشار
feoffee U زعیم انتقال گیرنده
decision making unit U واحد تصمیم گیرنده
mains receiving set U دستگاه گیرنده شبکه
donee country U کشور کمک گیرنده
zero beat U تنظیم موج گیرنده
receiver output volume U شدت صوت گیرنده
receiver gating U ولت افزایی گیرنده
marginal borrower U وام گیرنده نهائی
holders U گیرنده اشغال کننده
periclinal U ازهمه سو شیب گیرنده
directional reciever U گیرنده جهت دار
overtaking vessel U شناوه سبقت گیرنده
long wave receiver U گیرنده موج بلند
consignee U گیرنده کالای ارسالی
annuitant U گیرنده مستمری سالیانه
alienee U گیرنده مال موردانتقال
address U نشانی گیرنده پیام
receptors U ستاره مساعد گیرنده
borrowers U عاریه گیرنده مقترض
borrower U عاریه گیرنده مقترض
holder U گیرنده اشغال کننده
determinant U تصمیم گیرنده عاجز
determinants U تصمیم گیرنده عاجز
addresses U نشانی گیرنده پیام
addressed U نشانی گیرنده پیام
platforms U رسانگر حامل گیرنده
platform U رسانگر حامل گیرنده
receivers U دستگاه گیرنده بی سیم
color zones U مناطق گیرنده رنگ
receptor U ستاره مساعد گیرنده
catcher U فرفرههای گیرنده محصول
receiver U دستگاه گیرنده بی سیم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com