English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
seen fire U اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
air defense commander U فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
scanned U دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scan U دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scans U دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
air defense action area U منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
flak U گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
air defense readiness U وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
splash U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
intermediate area U منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
air defense U پدافند هوایی
anti aircraft defense U پدافند ضد هوایی
anti aircraft U پدافند هوایی
air observation U دیدبانی هوایی
aerial observation U دیدبانی هوایی
air defense artillery U توپخانه پدافند هوایی
integrated defense U پدافند هوایی توام
air defense element U عنصر پدافند هوایی
air defense command U فرماندهی پدافند هوایی
active air defense U پدافند عامل هوایی
flak U توپخانه پدافند هوایی
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
sector commander U فرمانده ناحیه پدافند هوایی
air defense sector U منطقه ماموریت پدافند هوایی
rules of engagement U روشهای درگیری پدافند هوایی
air defense ship U ناو مخصوص پدافند هوایی
area air defense commander U فرمانده منطقه پدافند هوایی
vital area U منطقه حیاتی پدافند هوایی
air spot U تنظیم تیربا دیدبانی هوایی
faker U هواپیمای تمرینی درتیراندازی پدافند هوایی
weapons hold U فرمان اتش قطع در پدافند هوایی
air defense direction center U مرکز هدایت اتش پدافند هوایی
continuous strip photography U عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
splashed U در پدافند هوایی یعنی هواپیمای دشمن زده شد
air defense artillery controller U مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
missile master U دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی
air spot U تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
flad suppression U تیر ممانعتی روی جنگ افزارهای پدافند هوایی
parroted U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrot U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrots U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroting U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
filter center U مرکز کنترل و نتیجه گیری ازاخبار پدافند هوایی
battery integration end radar display U وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
fire unit U یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
mauler U نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
effectiveness clock U دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
quail U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
speed ring U طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
static employment U کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
limiting velocity U بیشترین سرعت هواپیما تحت زاویه معین نسبت به افق
counterflak U اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی
isolead curve U خط میزان منحنی نقاط هم سبقت در تیراندازی خط نمایش سبقت
ship U کشتی هوایی هواپیما
airspeed U سرعت هوایی هواپیما
ships U کشتی هوایی هواپیما
air miss U تصادم هوایی دو هواپیما
airspeeds U سرعت هوایی هواپیما
best angle of climb airspeed U سرعتی در هواپیما که بیشترین افزایش ارتفاع دریک نقطه معین را سبب میشود
launch time U زمان پرواز هوایی هواپیما
bilateral spotting U دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
spots U پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
spot U پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
ground nadir U نقطه سمت القدم هواپیما درعکاسی هوایی
liner U باسرعت حداکثر هواپیما حرکت کنید در درگیری هوایی
gate U فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
liners U باسرعت حداکثر هواپیما حرکت کنید در درگیری هوایی
gates U فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
fewest U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
marker circle U دایره مشخص کننده مرکزمنطقه فرود هوایی یا باندفرود هواپیما
few U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
fewer U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
tip U در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
tipping U در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
controlled airspace U قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
controlled pattern U بارریزی کنترل شده هوایی بارریزی با استفاده ازگسترش معین چترها
air position U موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
linear speed U روش محاسبه سبقت به طریقه خطی سبقت خطی هدف
lead curve U خط منحنی گرفتن سبقت درتیراندازی منحنی سبقت توپ
snake mode U روش تعقیب مارپیچی درپدافند هوایی روش پروازمارپیچی هواپیما
heads up U در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد
air signal U علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی
air dispatcher U متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
sustained rate U سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
island U منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
islands U منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
air transportable sonar U سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
which transponder U علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
false attack U حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
night vision U دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
flank observation U دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
approach end U نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness U حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdowns U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling U تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdown U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
plane director U نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
air mileage indicator U کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aft U قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
air policing U عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief U افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay U در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
air delivery container U جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel U گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
spoiler U صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
space charter U اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
screwpropeller U پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
sleeve target U هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop U چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
coordinated turn U دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
fly through U عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
aviation pay U معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air interdiction U عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air pilots U خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
unremitting U مداوم
ongoing U مداوم
cyclic U مداوم
sequential U مداوم
continuing U مداوم
running U مداوم
continuous U مداوم
constants U مداوم
constant U مداوم
overtaking lane U خط سبقت
antedated U سبقت
competitive U سبقت جو
antedates U سبقت
precession U سبقت
antecedence U سبقت
transcendence or cy U سبقت
competitiveness U سبقت جو
antedate U سبقت
precedence U سبقت
overtaking U سبقت
persistent U پایا مداوم
persistent inflation U تورم مداوم
drum roll U ضربات مداوم
continuous illumination U روشنایی مداوم
steadiest U پی درپی مداوم
fluctuates U تغییر مداوم
fluctuated U تغییر مداوم
continuous fire U اتش مداوم
stand U دفاع مداوم
steadies U پی درپی مداوم
steadied U پی درپی مداوم
fluctuate U تغییر مداوم
discontinuous U غیر مداوم
steady state growth U رشد مداوم
halting U غیر مداوم
steady U پی درپی مداوم
running fire U اتش مداوم
sustained fire U تیر مداوم
sustained illumination U روشنایی مداوم
sustained rate U نواخت مداوم
sustaining growth U رشد مداوم
life long education U اموزش مداوم
sustained fire U اتش مداوم
endurance time U سرعت مداوم
durably U بطور مداوم
drum rolls U ضربات مداوم
steadying U پی درپی مداوم
moment U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
transcending U سبقت جستن
outdistancing U سبقت گرفتن بر
passant U سبقت گیر
overtake U سبقت گرفتن
overtaken U سبقت گرفتن
overtakes U سبقت گرفتن
grab U سبقت گرفتن
grabbed U سبقت گرفتن
outdistances U سبقت گرفتن بر
grabbing U سبقت گرفتن
outdistanced U سبقت گرفتن بر
grabs U سبقت گرفتن
to get the better of U سبقت گرفتن بر
outdistance U سبقت گرفتن بر
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com