English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
protective fire U اتشهای حفافت کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scheduled fire U اتشهای برنامه ریزی شده اتشهای طبق برنامه
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
shielding region U ناحیه حفافت کننده
protecting ring U حلقه حفافت کننده
splash proof enclosure U حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
marching fire U اتشهای هجومی
final protective fires U اخرین اتشهای حفافتی
on call U اتشهای طبق درخواست
close defensive fires U اتشهای پدافندی نزدیک
heavy fire team U تیم اتشهای زمینی سنگین
flanking fire U اتش پهلویی اتشهای مربوط به حفظ جناحها
security U حفافت
custody U حفافت
safe guard U حفافت
egis U حفافت
safekeeping U حفافت
cell protection U حفافت سل
protection U حفافت
conservation U حفافت
preservation U حفافت
block protection U حفافت بلوک
storage protection U حفافت انباره
data encryption U حفافت داده
system security U حفافت سیستم
file protection U حفافت فایل
data protection U حفافت داده ها
storage protection U حفافت حافظه
soil conservation U حفافت خاک
degree of protection U میزان حفافت
file protection U حفافت پرونده
anti skid protection U حفافت از لغزش
guard U حفافت کردن
maintenance U حفافت کردن
protecting U حفافت کردن
safety gap U دهانه حفافت
armor protection U حفافت زرهی
safeguards U حفافت کردن
safeguard U حفافت کردن
guarding U حفافت کردن
self protection U حفافت از خود
guards U حفافت کردن
protect by fuse U حفافت با فیوز
shielded U حفافت شده
protection key کلید حفافت
anodic protection U حفافت اندی
protection level U سطح حفافت
protection ring U حلقه حفافت
safeguarded U حفافت کردن
safeguarding U حفافت کردن
memory protection U حفافت حافظه
line differential protection U حفافت دیفرانسیلی خط
protect U حفافت کردن
formats U حفافت حافظه و..
safe keeping U حفافت توجه
protects U حفافت کردن
impedance protection U حفافت امپدانس
shields U حفافت کردن
protection U عمل حفافت
format U حفافت حافظه و..
shield U حفافت کردن
overcurrent device U دستگاه حفافت
physical security U حفافت تاسیسات
conservable U قابل حفافت
collective protection U حفافت گروهی
collective protection U حفافت جمعی
cathode protection U حفافت کاتدی
x ray protection U حفافت رونتگن
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
wards U محجور حفافت بخش
write protect ring U حلقه حفافت از نوشتن
environmental conservation U حفافت محیط زیست
anticorrosive protection U حفافت در برابر خوردگی
drip proof enclosure U حفافت در مقابل ریزش اب
cryptoguard U مسئول حفافت رمز
shield U حفافت کردن درمقابل
distance protection U وسیله حفافت فاصله
insulation against vibration U حفافت در برابر ارتعاش
conservation programs U برنامههای حفافت منابع
ward U محجور حفافت بخش
insulation protection U حفافت عایق بندی
file protect ring U حلقه حفافت پرونده
keeps U حفافت امانت داری
high tension protection U حفافت فشار قوی
overload protection U حفافت بار زیاد
flood protection U حفافت در مقابل طغیان
overvoltage protection U حفافت فشار زیاد
cryptosecurity U حفافت مکاتبات رمزی
custody of goods U حفافت یا نگهداری کالا
data encyption standard U استاندارد حفافت داده
positional protection device U دستگاه حفافت درگاه
to keep watch and ward U حفافت یادفاع کردن
software protection U حفافت نرم افزاری
power system protection U حفافت سیستم قدرت
keep U حفافت امانت داری
shields U حفافت کردن درمقابل
unprotected field U میدان حفافت نشده
protected location U مکان حفافت شده
file protect ring U حلقه حفافت فایل
protected field U میدان حفافت شده
copy protection U حفافت دربرابر کپی
self protection U صیانت نفس حفافت از خود
safeguard U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
write protect disable U بی اثر کردن حفافت در برابرنوشتن
signal security U حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
rust protection U حفافت در برابر زنگ زدگی
chemical security U حفافت برعلیه مواد شیمیایی
degree of protection U میزان تامین درجه حفافت
beaching U سنگ چینی جهت حفافت
safeguarded U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
retention U حفافت توقیف بازداشت کردن
acid vapor canister U ماسک حفافت در برابر بخاراسید
subsidiaries U باقیمانده در محل برای حفافت
subsidiary U باقیمانده در محل برای حفافت
password protection U حفافت به کمک کلمه رمز
electronic security U رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
safeguards U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarding U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
write protect notch U شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
bed pitching U سنگ چینی کف کانال جهت حفافت
sacristan U متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
poaches U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poached U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poach U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
ppd U Device Protection Port دستگاه حفافت گذرگاه
troop safety U حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
bank protection U حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
shared U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
barff's precess U حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
protecting U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
shares U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
protects U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
shields U حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
blanketed U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blanket U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
scalper U پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
scribing U روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
blankets U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
protect U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
noises U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noise U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
shield U حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
share U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
final protective line U خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
bail out U کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
barrier forces U نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
write protect tab U حفافت دیسک لغزان از نوشته شدن اطلاعات جدید به وسیله یک شکاف که روی دیسک ایجاد میشود
write protect U غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
reserved area U مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
armor protection U حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
take sides <idiom> U حفافت ازیک طرف به طرف دیگر
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com