Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 96 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cross fire
U
اتشبار متقاطع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
counter battery
U
ضد اتشبار
fiery
U
اتشبار
batteries
U
اتشبار
battery
U
اتشبار
spitfire
U
اتشبار
battery commander
U
فرمانده اتشبار
battery headquarters
U
ارکان اتشبار
battery center
U
مرکز اتشبار
counter battery
U
عملیات ضد اتشبار
counter battery criteria
U
خط مشی ضد اتشبار
counterbattery fire
U
تیر ضد اتشبار
battery executive
U
افسرتیر اتشبار
firing battery
U
اتشبار تیر
headquarters battery
U
اتشبار ارکان
headquarters battery
U
اتشبار قرارگاه
hostile battery
U
اتشبار دشمن
separate battery
U
اتشبار مستقل
safety card
U
کارت تامین اتشبار
battery defense
U
پدافند دور تا دور اتشبار پدافند از اتشبار
battery executive
U
افسر اجرائیات اتشبار
battery
U
اتشبار صدای طبل
batteries
U
اتشبار صدای طبل
suspect battery
U
اتشبار مشکوک دشمن
firing battery
U
اتشبار تیراندازی کننده
battery groung pattern
U
طرح گسترش توپهای اتشبار
thwartwise
U
متقاطع
intersecting
U
متقاطع
crossover
U
متقاطع
crisscross
U
متقاطع
intercepter
U
متقاطع
traversing
U
متقاطع
traversing
U
خط متقاطع
crosser
U
متقاطع
crossest
U
متقاطع
crosses
U
متقاطع
transverse
U
متقاطع
traverse
U
متقاطع
traversed
U
خط متقاطع
traverses
U
متقاطع
cross
U
متقاطع
traverse
U
خط متقاطع
traverses
U
خط متقاطع
traversed
U
متقاطع
crosscurrent
U
جریان متقاطع
cross wires
U
سیمهای متقاطع
crosshatching
U
هاشورزنی متقاطع
cross-section
U
سطح متقاطع
crossrail
U
ریل متقاطع
secant line
U
خط متقاطع
[ریاضی]
secant
U
خط قاطع متقاطع
groined vault
U
طاق متقاطع
interconversion
U
تبدیل متقاطع
cross-sections
U
سطح متقاطع
cross hatch
U
هاشور متقاطع
interlacing arches
U
طاقهای متقاطع
intersecting
U
قوسی متقاطع
unresolved corners
U
حاشیه متقاطع
diagonal
U
سیم بر متقاطع
closed traverse
U
خطوط متقاطع
transversely
U
بطوراریب یا متقاطع
cross bearings
U
سمتهای متقاطع
cross fire
U
اتش متقاطع
transverse section
U
برش متقاطع
word square
U
جدول کلمات متقاطع
interlacing arch
U
طاق های متقاطع
thwartwise
U
بطور متقاطع اریب
inweave
U
درهم متقاطع کردن
cross elasticity of demand
U
کشش متقاطع تقاضا
charade
U
جدول کلمات متقاطع
built up crossing
U
قطعه ریل متقاطع
crossword puzzle
U
جدول کلمات متقاطع
coefficient of cross elasticity
U
ضریب کشش متقاطع
cross buck
U
حمله دو مهاجم بصورت متقاطع
to an overthwart
U
بطور متقاطع ازاین سو بان سو
criss-cross
U
بهطور متقاطع حرکت کردن
criss-crossed
U
بهطور متقاطع حرکت کردن
criss-crosses
U
بهطور متقاطع حرکت کردن
criss-crossing
U
بهطور متقاطع حرکت کردن
at an overthwart
U
بطور متقاطع ازاین سو بان سو
cross section
U
برش متقاطع نمونه یا حد وسط
missile monitor
U
نوعی سیستم توزیع اتش الکترونیکی متحرک پدافندهوایی که در سطح گروه وگردان و اتشبار مورد استفاده میباشد
crossover
U
متقاطع کردن برای ازدیادفشار و سرعت
interlacing arches
U
طاقهایی که نقشه ساختمانی انهابه پرگارهای متقاطع میماند
crossbones
U
تصویر دو استخوان متقاطع درزیر جمجمه که نشان پرچم دزدان دریایی است
range section
U
قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
cross elasticity of demand
U
درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
autotomic
U
متقاطع بطور خودبخود وابسته به تقسیم خودبخود
autotomous
U
متقاطع بطور خودبخود وابسته به تقسیم خودبخود
cross hairs
U
دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
saluting battery
U
توپ اجراکننده تیر سلام اتشبار تیر سلام
battery control central
U
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
crossest
U
قطع کردن متقاطع کردن
crosses
U
قطع کردن متقاطع کردن
crosser
U
قطع کردن متقاطع کردن
cross
U
قطع کردن متقاطع کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com