English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
defensive league U اتحاد دفاعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
strong point U پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
unity U اتحاد
federal U اتحاد
togetherness U اتحاد
injunctions U اتحاد
injunction U اتحاد
union U اتحاد
unions U اتحاد
alliances U اتحاد
alliance U اتحاد
accretion U اتحاد
consolidation U اتحاد
integrity U اتحاد
league U اتحاد
federative U اتحاد
conferderation U اتحاد
identities U اتحاد
incorporation U اتحاد
leagues U اتحاد
solidarity U اتحاد
identity U اتحاد
confederations U اتحاد
confederation U اتحاد
disunity U عدم اتحاد
confederacies U اتحاد پیوند
diphthongs U اتحاد دو صوت
unison U اتحاد اتفاق
sodality U اتحاد یگانگی
diphthong U اتحاد دو صوت
Soviet Union U اتحاد شوروی
unitive U موجد اتحاد
unifiable U قابل اتحاد
consolidation U ترکیب اتحاد
syneresis U اتحاد دو حرف
confederacy U اتحاد پیوند
monetary convention U اتحاد ارزی
mathematical identity U اتحاد ریاضی
union U اتحاد اتحادیه
union U اتحاد واتفاق
monetary convention U اتحاد پولی
coalitions U اتحاد موقتی
coalition U اتحاد موقتی
marriages U یگانگی اتحاد
marriage U یگانگی اتحاد
unions U اتحاد واتفاق
unions U اتحاد اتحادیه
associations U معاشرت اتحاد
association U معاشرت اتحاد
tie U اتحاد وابستگی
military convention U اتحاد نظامی
union U اتحاد سازش
unions U اتحاد سازش
ties U اتحاد وابستگی
vindicative U دفاعی
apologetic U دفاعی
backfield U خط دفاعی
defensive line U خط دفاعی
defensive U دفاعی
misalliance U اتحاد وائتلاف نامناسب
spirit de corps U روح یگانگی و اتحاد
leagues U اتحاد متحد کردن
unionist U هواخواه اتحاد و یگانگی
unionists U هواخواه اتحاد و یگانگی
league U اتحاد متحد کردن
pentarchy U اتحاد پنج حکومت
slurring U خط اتحاد لکه ننگ
slurred U خط اتحاد لکه ننگ
band U دستهء موسیقی اتحاد
slur U خط اتحاد لکه ننگ
triumvir U عضو اتحاد سه گانه
synoeky U اتحاد واتفاق الحاق
synoecy U اتحاد واتفاق الحاق
bands U دستهء موسیقی اتحاد
solidarity U بهم پیوستگی [اتحاد]
slurs U خط اتحاد لکه ننگ
zones U منطقه دفاعی
cover U بازی دفاعی
defensive league U اتحادیه دفاعی
covers U بازی دفاعی
odd front U خط دفاعی 4 نفره
zone U منطقه دفاعی
blue line U خط دفاعی هاکی
defense position U موضع دفاعی
defense mechanism U مکانیسم دفاعی
defense information U اطلاعات دفاعی
defense base U پایگاه دفاعی
defensive fire U اتش دفاعی
defensive war U جنگ دفاعی
five man line U خط دفاعی 5 نفره
defensively U حالت دفاعی
defence mechanisms U مکانیزم دفاعی
defence mechanism U مکانیزم دفاعی
agger U پشته ی دفاعی
mixers U نوعی خط دفاعی
mixer U نوعی خط دفاعی
preventive war U نبرد دفاعی
rejoinder U پاسخ دفاعی
stack the defence U ارایش دفاعی
backcourt U نیمه دفاعی
rejoinders U پاسخ دفاعی
coverings U بازی دفاعی
pan americanism U طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
Soviets U هیئت حاکمه اتحاد جماهیرشوروی
Soviet U هیئت حاکمه اتحاد جماهیرشوروی
pentarchy U اتحاد پنج نیرو یاپنج حس
post union U اتحاد پستی بین المللی
switch position U موضع دفاعی بینابین
defensive player U شطرنج باز دفاعی
paler U حصار دفاعی دفاع
defensive wrestler U کشتی گیر دفاعی
defensiveness U حالت دفاعی داشتن
ante-mural [e] U جان پناه دفاعی
switch position U موضع رابط دفاعی
protective cover U جان پناه دفاعی
Cashel U [استحکامات دفاعی ایرلندی]
first defense gun U جلوترین تیربار دفاعی
bump and go U نوعی مانور دفاعی
back judge U داور در محوطه دفاعی
sandbagged U ایجاداستحکامات دفاعی کردن
sandbagging U ایجاداستحکامات دفاعی کردن
apologists U نویسندهء رسالهء دفاعی
apologist U نویسندهء رسالهء دفاعی
rejoin U پاسخ دفاعی دادن
rejoined U پاسخ دفاعی دادن
rejoining U پاسخ دفاعی دادن
guard U حالت دفاعی شمشیرباز
rejoins U پاسخ دفاعی دادن
guards U حالت دفاعی شمشیرباز
guarding U حالت دفاعی شمشیرباز
bangoe gei U تکنیک دفاعی تکواندو
sandbag U ایجاداستحکامات دفاعی کردن
cover-up U در لاک دفاعی فرورفتن
press U تاکتیک دفاعی فشرده
defense articles U اماد و تجهیزات دفاعی
presses U تاکتیک دفاعی فشرده
decompensation U فروپاشی مکانیسمهای دفاعی
cross block U سد کردن خط دفاعی از کنار
pale U حصار دفاعی دفاع
palest U حصار دفاعی دفاع
bump and run U نوعی مانور دفاعی
sandbags U ایجاداستحکامات دفاعی کردن
rejoinder U پاسخ دفاعی دادن
rejoinders U پاسخ دفاعی دادن
cover up U در لاک دفاعی فرورفتن
cover-ups U در لاک دفاعی فرورفتن
misjoinder U اتحاد ناصحیح وتبانی اصحاب دعوی
block U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
blocked U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
blocks U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
integration U یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
corralling U دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corralled U دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corral U دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corrals U دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
parrying U حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parries U حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
defensive U منطقه دفاعی شامل دروازه
broken field U محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
parried U حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
prevent defence U جبهه دفاعی با استفاده از نفراضافی
integrated defense U پدافند ازمناطق توام دفاعی
special pleader U متخصص تهیه لوایح دفاعی
parry U حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
blocs U جعبه قرقره اتحاد دو یاچند دسته بمنظورخاصی
bloc U جعبه قرقره اتحاد دو یاچند دسته بمنظورخاصی
seams U نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
seam U نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
chevaux de fries U [ترتیب دفاعی مانع های تیز]
formation U برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
defenceman U مدافع منطقه دفاعی غیر ازدروازه بان
take guard U وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
audible U تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
redoubt U موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
peace dividend U ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
break out U نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
declaring U پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declares U پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declare U پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
special pleading U علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه
plene administrative preter U دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
defense emergency U مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
plea in abatement U دفاعی که باعث معلق ماندن یابه تعویق افتادن دعوی خواهان شود
safety U بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
coalitions U مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد
coalition U مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد
central treaty organization U سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
brucsels treaty organization U سازمان پیمان بروکسل پیمان دفاعی منعقده بین بلژیک و بریتانیا و فرانسه وهلند و لوکزامبورگ در 8491
roll back U به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
central treaty organization U پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
defense readiness condition U وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com