Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
craft union
U
اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
e f t a (european free trade association
U
اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
western european union
U
اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
european atomic energy community
U
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
professionalism
U
صفات وعادات مخصوص اهل حرفه حرفه یی
unionism
U
اصول تشکیلات اتحادیه اتحادیه گرایی
aisp
U
انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
association in information systems
U
انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
ground crew
U
متخصصین فنی ومکانیکهای هواپیما
union shop
U
یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
society of certified processors
U
سازمانی که علائق و خواستههای متخصصین تایید شده کامپیوتر را ارائه میدهد
macdraw
U
معماری مهندسی یانقشه کشان و متخصصین مشابه در هنرهای گرافیکی طراحی شده است
organized
U
متشکل
formant
U
متشکل
endarch
U
متشکل در خارج
organizes
U
متشکل کردن
organize
U
متشکل کردن
organizing
U
متشکل کردن
organises
U
متشکل کردن
unaligned
U
غیر متشکل
organising
U
متشکل کردن
gimmal
U
متشکل ازقطعات مرتبط
reorganized
U
دوباره متشکل کردن
reorganizing
U
دوباره متشکل کردن
reorganizes
U
دوباره متشکل کردن
bitty
U
متشکل از قطعات ریز
reorganize
U
دوباره متشکل کردن
reorganising
U
دوباره متشکل کردن
reorganises
U
دوباره متشکل کردن
reorganised
U
دوباره متشکل کردن
party
U
دسته متشکل جمعیت
e c s c (european coal & steel commissio
U
سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
geodesic dome
U
گنبد متشکل ازسطوح هندسی
tetraspore
U
گروهی متشکل ازچهار هاگ
stanzaic
U
متشکل از چند بند شعر
council of entent
U
متشکل از جمهوریهای افریقایی داهومی
nation-states
U
حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
nation state
U
حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
nation-state
U
حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
diarchy
U
سیستم حکومت متشکل از دو رکن مستقل
beam column framing
U
ساختمان با قابهای متشکل ازتیر و ستون
lignocellulose
U
مواد سلولزی متشکل بافتهای چوبی
recombinant
U
موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
nordic council
U
شورای اسکاندیناوی مجمع متشکل ازنمایندگان دانمارک
DNA double helix
U
[یک ساختار دو رشته ایی متشکل از ۴ نوکلئوتید است. ]
jo bolt
U
نوعی پرچ با دندانههای داخلی متشکل از سه قسمت
career
U
حرفه
mTtiers
U
حرفه
metiers
U
حرفه
workless
U
بی حرفه
profession
U
حرفه
profession
U
حرفه یی
professions
U
حرفه یی
professions
U
حرفه
line of business
U
حرفه
craftsman trade
U
حرفه
professional
<adj.>
U
حرفه ای
avocation
U
حرفه
metier
U
حرفه
careers
U
حرفه
careering
U
حرفه
careered
U
حرفه
vocations
U
حرفه
vocation
U
حرفه
trends
U
حرفه
trend
U
حرفه
mysteries
U
حرفه
skill
U
حرفه
occupations
U
حرفه
craft
U
حرفه
crafts
U
حرفه
traded
U
حرفه
mystery
U
حرفه
occupation
U
حرفه
businesses
U
حرفه
business
U
حرفه
trade
U
حرفه
bilateral infrastructure
U
سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
association for women in computing
U
متشکل از افرادی که پردازش کامپیوتر علاقه مند هستند
technologist
U
حرفه شناس
pursuits
U
حرفه پیشه
vocation
U
حرفه صدا
vocations
U
حرفه صدا
trade
U
حرفه کسب
legal profession
U
حرفه وکالت
careerists
U
حرفه دوست
trade
U
پیشه حرفه
professionalize
U
حرفه یی شدن
professionalize
U
حرفه یی کردن
prizefighter
U
مشت زن حرفه یی
pursuit
U
حرفه پیشه
careerist
U
حرفه دوست
traded
U
حرفه کسب
professionalism
U
حرفه یی بودن
avocation
U
کار حرفه
dilettante
U
غیر حرفه
traded
U
پیشه حرفه
dilettanti
U
غیر حرفه
dilettantes
U
غیر حرفه
career woman
U
زن دارای حرفه یا پیشه
career women
U
زن دارای حرفه یا پیشه
prizefighting
U
مشت زنی حرفه یی
he is a physician byprofession
U
حرفه او طبابت است
professions
U
افهار پیشه و حرفه
profession
U
افهار پیشه و حرفه
contractors tool
U
ابزار حرفه ساختمان
handicraft
U
صنعت دستی حرفه
laymen
U
خارج از حرفه یا فن خاصی
layman
U
خارج از حرفه یا فن خاصی
master slave computer system
U
یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
technology
U
حرفه شناسی شناخت دانشی
technologies
U
حرفه شناسی شناخت دانشی
smithery
U
کار و هنر و حرفه فلزکاری
capacitor intel filter
U
شبکهای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظور یکنواخت کردن خروجی موج داررکتیفایر
wrap round engine
U
موتور توربوجت متشکل ازقسمت مرکزی ان که با کانال رم جت مجزایی احاطه شده است
cellulose nitrate
U
ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درمواد منفجره دوپها وپلاستیکهای ساختمانی بکارمیرود
reed valve
U
شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
union
U
اتحادیه
unions
U
اتحادیه
fraternity
U
اتحادیه
confederacies
U
اتحادیه
league
U
اتحادیه
guilds
U
اتحادیه
fraternities
U
اتحادیه
federation
U
اتحادیه
guild
U
اتحادیه
federations
U
اتحادیه
leagues
U
اتحادیه
confederacy
U
اتحادیه
Common Market
U
بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
rollpin
U
پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
open loop system
U
مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
multipropellant
U
سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
unions
U
اتحاد اتحادیه
wheel
U
اتحادیه ورزشی
economic union
U
اتحادیه اقتصادی
union
<adj.>
U
اتحادیه کارگری
union
<adj.>
U
اتحادیه بازرگانی
customs union
U
اتحادیه گمرکی
union
<adj.>
U
اتحادیه صنفی
defensive league
U
اتحادیه دفاعی
custom union
U
اتحادیه گمرکی
incorporator
U
کارمند اتحادیه
vertical union
U
اتحادیه صنعتی
circuits
U
اتحادیه کنفرانس
European Union
[EU]
U
اتحادیه اروپا
offensive league
U
اتحادیه تهاجمی
wheeling
U
اتحادیه ورزشی
lague
U
مجمع اتحادیه
labour union
U
اتحادیه کارگران
labourunion
U
اتحادیه کارگران
labor service
U
اتحادیه کارگران
union
U
اتحاد اتحادیه
industrial union
U
اتحادیه صنعتی
syndicalism
U
اتحادیه گرایی
corporatism
U
صنف اتحادیه
trade unions
U
اتحادیه بازرگانی
trade unions
U
اتحادیه تجارتی
trades unions
U
اتحادیه اصناف
trades unions
U
اتحادیه صنفی
trades unions
U
اتحادیه کارگری
trades unions
U
اتحادیه تجاری
trades unions
U
اتحادیه بازرگانی
trades unions
U
اتحادیه تجارتی
labor unions
U
اتحادیه کارگران
trade unions
U
اتحادیه تجاری
trade union
U
اتحادیه صنفی
trade union
U
اتحادیه کارگری
trade union
U
اتحادیه تجاری
trade union
U
اتحادیه بازرگانی
trade union
U
اتحادیه تجارتی
unionists
U
عضو اتحادیه
trade unions
U
اتحادیه اصناف
unionist
U
عضو اتحادیه
trade unions
U
اتحادیه صنفی
trade union
U
اتحادیه اصناف
trade unions
U
اتحادیه کارگری
circuit
U
اتحادیه کنفرانس
association football
U
اتحادیه فوتبال
labor unions
U
اتحادیه کارگری
craft union
U
اتحادیه صنفی
labor union
U
اتحادیه کارگران
labor union
U
اتحادیه کارگری
citcuit
U
اتحادیه بازیها
company union
U
اتحادیه شرکت
syndicate
U
اتحادیه صنفی
wheels
U
اتحادیه ورزشی
syndicates
U
اتحادیه صنفی
corporativism
U
صنف اتحادیه
business union
U
اتحادیه بازرگانی
cellulose acetate
U
ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
cuno filter
U
نوعی فیلتر متشکل از تعدادی دیسک که توسط تیغه هایی ازهم جدا شده اند
carpet exporters union
U
اتحادیه صادرکنندگان فرش
trust
U
اتحادیه شرکتها ائتلاف
trade unionist
U
عضو اتحادیه صنفی
trade unionists
U
عضو اتحادیه صنفی
unions
U
پیوند اتحادیه اتصالی
to unionize
[American E]
U
بشکل اتحادیه درآوردن
trusted
U
اتحادیه شرکتها ائتلاف
trusts
U
اتحادیه شرکتها ائتلاف
syndicate
U
تشکیل اتحادیه دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com