Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cartel
U
اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
cartels
U
اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
close corporation
U
شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
emulation
U
رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
e f t a (european free trade association
U
اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
western european union
U
اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
unionism
U
اصول تشکیلات اتحادیه اتحادیه گرایی
directory
U
روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
directories
U
روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
union shop
U
یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
men of property
U
صاحبان املاک
men of position
U
صاحبان مقام
equity
U
حق صاحبان شرکت
equities
U
حق صاحبان شرکت
chamber of shipping
U
انجمن صاحبان کشتی
men of place
U
صاحبان مقام یا منصب
general meeting of share holders
U
مجمع عمومی صاحبان سهام
handicap stake
U
مسابقهای که مبلغ شرطبندی از صاحبان اسبهاست
corporative state
U
حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
miracle play
U
نمایش بخشی از زندگی پیغمبران یا صاحبان کشف وکرامت
proxy
U
نماینده صاحب سهم در مجمع عمومی صاحبان سهام وکیل
related industries
U
صنایع مرتبط
metal industries
U
صنایع فلزی
imagery
U
صنایع بدیعی
steel industries
U
صنایع فولادی
handicrafts
U
صنایع دستی
nationalized industries
U
صنایع ملی
nationalized industries
U
صنایع دولتی
primary industries
U
صنایع اولیه
fine art
U
صنایع مستظرفه
heavy industry
U
صنایع سنگین
woodcraft
U
صنایع چوبی
heavy industries
U
صنایع سنگین
figure of speech
U
صنایع ادبی
indigenous industries
U
صنایع بومی
consumer industries
U
صنایع مصرفی
handcraft
U
صنایع یدی
utility
U
صنایع همگانی
key industries
U
صنایع کلیدی
key industries
U
صنایع اصلی
knowledge industries
U
صنایع اطلاعاتی
figures of speech
U
صنایع بدیعی
food industries
U
صنایع غذایی
government owned industries
U
صنایع دولتی
chemical industries
U
صنایع شیمیایی
indigenous industries
U
صنایع محلی
dilettante
U
دوستدارتفننی صنایع زیبا
antitrust
U
یااتحادیههای بزرگ صنایع
heavy goods
U
محصول صنایع سنگین
government owned industries
U
صنایع متعلق بدولت
increasing cost industry
U
صنایع با هزینههای افزایشی
aesthetes
U
طرفدار صنایع زیبا
dilettanti
U
دوستدارتفننی صنایع زیبا
dilettantes
U
دوستدارتفننی صنایع زیبا
aesthete
U
طرفدار صنایع زیبا
plastic arts
U
صنایع پلاستیکی یا قالبی
industrially
U
از نظر حرف و صنایع
protectionists
U
طرفدار حمایت از صنایع داخلی
protectionist
U
طرفدار حمایت از صنایع داخلی
chamber of commerce
U
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
minerva
U
صنایع یدی خدای پزشکی
industries and mines
U
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
purple patch
U
نوشته اراسته به صنایع بدیعی
purple passage
U
نوشته اراسته به صنایع بدیعی
eia
U
Association ElectronicIndustries سازمان صنایع الکترونیک
industrial
U
دارای صنایع بزرگ اهل صنعت
guild socialism
U
اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
to protect home industry
U
صنایع درونی را حفظ وتشویق کردن
florulent
U
خوش عبارت دارای صنایع بدیعی
bounties
U
تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
euphuism
U
انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
protect home judustry
U
حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات
approval by acclamation
U
تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
fraternities
U
اتحادیه
fraternity
U
اتحادیه
federation
U
اتحادیه
confederacy
U
اتحادیه
federations
U
اتحادیه
confederacies
U
اتحادیه
guild
U
اتحادیه
guilds
U
اتحادیه
union
U
اتحادیه
leagues
U
اتحادیه
unions
U
اتحادیه
league
U
اتحادیه
syndicate
U
اتحادیه صنفی
trade unions
U
اتحادیه بازرگانی
craft union
U
اتحادیه صنفی
syndicates
U
اتحادیه صنفی
corporativism
U
صنف اتحادیه
trade unions
U
اتحادیه تجارتی
custom union
U
اتحادیه گمرکی
trade union
U
اتحادیه اصناف
trade union
U
اتحادیه صنفی
trade unions
U
اتحادیه تجاری
trade unions
U
اتحادیه کارگری
trade unions
U
اتحادیه صنفی
trade unions
U
اتحادیه اصناف
economic union
U
اتحادیه اقتصادی
trade union
U
اتحادیه تجارتی
trade union
U
اتحادیه بازرگانی
trade union
U
اتحادیه تجاری
trade union
U
اتحادیه کارگری
defensive league
U
اتحادیه دفاعی
customs union
U
اتحادیه گمرکی
company union
U
اتحادیه شرکت
labor unions
U
اتحادیه کارگری
labor unions
U
اتحادیه کارگران
wheel
U
اتحادیه ورزشی
wheeling
U
اتحادیه ورزشی
wheels
U
اتحادیه ورزشی
association football
U
اتحادیه فوتبال
trades unions
U
اتحادیه تجارتی
trades unions
U
اتحادیه اصناف
citcuit
U
اتحادیه بازیها
trades unions
U
اتحادیه صنفی
trades unions
U
اتحادیه کارگری
labor union
U
اتحادیه کارگری
trades unions
U
اتحادیه تجاری
labor union
U
اتحادیه کارگران
corporatism
U
صنف اتحادیه
unionists
U
عضو اتحادیه
trades unions
U
اتحادیه بازرگانی
business union
U
اتحادیه بازرگانی
unions
U
اتحاد اتحادیه
circuits
U
اتحادیه کنفرانس
incorporator
U
کارمند اتحادیه
industrial union
U
اتحادیه صنعتی
European Union
[EU]
U
اتحادیه اروپا
vertical union
U
اتحادیه صنعتی
syndicalism
U
اتحادیه گرایی
offensive league
U
اتحادیه تهاجمی
labor service
U
اتحادیه کارگران
labour union
U
اتحادیه کارگران
labourunion
U
اتحادیه کارگران
lague
U
مجمع اتحادیه
union
U
اتحاد اتحادیه
circuit
U
اتحادیه کنفرانس
unionist
U
عضو اتحادیه
union
<adj.>
U
اتحادیه کارگری
union
<adj.>
U
اتحادیه صنفی
union
<adj.>
U
اتحادیه بازرگانی
divisions
U
اتحادیه باشگاههای حرفهای
division
U
اتحادیه باشگاههای حرفهای
to unionise
[British E]
U
بشکل اتحادیه درآوردن
unions
U
پیوند اتحادیه اتصالی
union
U
پیوند اتحادیه اتصالی
pan american union
U
اتحادیه پان امریکن
non union
U
جدا از اتحادیه صنفی
to unionize
[American E]
U
بشکل اتحادیه درآوردن
syndicator
U
تشکیل دهنده اتحادیه
trust
U
اتحادیه شرکتها ائتلاف
trusted
U
اتحادیه شرکتها ائتلاف
trusts
U
اتحادیه شرکتها ائتلاف
trade unionist
U
عضو اتحادیه صنفی
trade unionists
U
عضو اتحادیه صنفی
leaguer
U
محاصره عضو اتحادیه
carpet exporters union
U
اتحادیه صادرکنندگان فرش
hanse
U
اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
syndicate
U
تشکیل اتحادیه دادن
syndicates
U
اتحادیه تشکیل دادن
syndicates
U
تشکیل اتحادیه دادن
syndicate
U
اتحادیه تشکیل دادن
international union
U
اتحادیه بین المللی
the miner's f.
U
اتحادیه یاپیمان کان کنان
u.f.a cup
U
جام اتحادیه باشگاههای اروپا
guild
U
اتحادیه محل اجتماع اصناف
syndicalism
U
پیروی از اصول اتحادیه صنفی
guilds
U
اتحادیه محل اجتماع اصناف
f.a cup
U
جام اتحادیه باشگاههای انگلستان
vorticism
U
مکتب نقاشی کوبیسم انگلیسی که در نقاشی از صنایع جدیدنیز استفاده کرده
trade unionism
U
پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
unionization
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionize
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionized
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
afips
U
اتحادیه امریکایی انجمنهای پردازش اطلاعات
federates
U
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
unionizing
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
federating
U
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federated
U
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federate
U
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
ORIA
U
اتحادیه واردکنندگان فرش های شرقی
unionising
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionizes
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionises
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionised
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
nonunion
U
کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
a ban from flying in the EU
U
قدغن پرواز در
[منطقه]
اتحادیه اروپا
stock exchnge
U
بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
Japonaiserie
U
[از بعد از نیمه قرن نوزدهم میلادی طراحی ژاپنی متاثر از فرهنگ غرب بویژه در صنایع دستی و زیبایی شناسی بوجود آمد.]
grey cup
U
مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
Freemason
U
[استاد کار بنای آزاد در اتحادیه معماران]
international air transport association
U
اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
craft union
U
اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
ifips
U
اتحادیه بین المللی انجمنهای پردازش اطلاعات
guild socialism
U
سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
protectionism
U
دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
dumping
U
صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور
similar
<adj.>
U
مشابه
alike
<adj.>
U
مشابه
akin
<adj.>
U
مشابه
like
<adj.>
U
مشابه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com