English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hydrophile U اب دوست علاقمند به اب
hydrophilic U اب دوست علاقمند به اب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
audiophile U شخص موسیقی دوست علاقمند بموسیقی
Other Matches
A friend in need is a friend indeed.. <proverb> U دوست آن باشد که گیرد دست دوست,در پریشان یالى و درماندگى.
I like to be friends with you. U من دوست دارم با تو دوست باشم.
fondest U علاقمند
fond U علاقمند
devoted U علاقمند
fonder U علاقمند
interest U علاقمند کردن
interests U علاقمند کردن
zoophilic U علاقمند به جانور
sweet tooth U علاقمند به شیرینی
attached U دلبسته علاقمند
wedded U بسیار علاقمند
zoophilous U علاقمند به جانور
kleptomaniac U علاقمند به دزدی
kleptomaniacs U علاقمند به دزدی
responsive U علاقمند ومتوجه
philoprogenitive U علاقمند به اولاد
amative U علاقمند بامورجنسی
beseeching U علاقمند-ازرویاشتیاقوآرزو
enamoured U علاقمند و عاشقبهچیزی
fashionmonger U علاقمند به مد وسلیقه
longhair U علاقمند به چیزی
long haired U علاقمند به چیزی
They grew attached ( attracted) to each other. U به همدیگر علاقمند شدند
gastronome U علاقمند بغذای خوب
air minded U علاقمند به فضانوردی وهوانوردی
thermotropic U علاقمند به گرما دماگرای
bonvivant U علاقمند بزندگی خوب
discophile U علاقمند به صفحات گرامافون
heterosexuals U علاقمند به جنس مخالف
heterosexual U علاقمند به جنس مخالف
spelunker U علاقمند به اکتشاف غار
jaeger U علاقمند به شکار مرد شکارچی
sig U علاقمند به یک نرم افزاریاسخت افزار خاصی هستند
irrigationist U کسیکه در مسائل وابسته به ابیاری علاقمند است
national educational computing conferenc U جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
I am done with you. U رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am [have] finished with you. U رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
computer nik U استفاده کننده علاقمند کامپیوترکه وقت زیادی را صرف کاربا کامپیوتر میکند
special interest group U که علاقمند به سخت افزار یا نرم افزار خاصی هستند
homebody U ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
philoginous U زن دوست
philogynist U زن دوست
friend U دوست
heart-to-hearts U دوست
heart-to-heart U دوست
heart to heart U دوست
amicable U دوست
chums U دوست
chum U دوست
schoolmates U دوست
schoolmate U دوست
formalist U دوست
hydrophilic U اب دوست
dienophile U دی ان دوست
leal U دوست
hydrophilic compound U اب دوست
bozo U دوست
friendless U بی دوست
unfriended U بی دوست
friends U دوست
buddies U دوست
buddy U دوست
ally U دوست
allying U دوست
hydrophilic compound U ترکیب اب دوست
liquorish U نوشابه دوست
pen pals U دوست مکاتبهای
lithophilous U سنگ دوست
pen pals U دوست قلمی
pen pal U دوست مکاتبهای
pen pal U دوست قلمی
girlfriends U دوست دختر
girlfriend U دوست دختر
family men U زن و بچه دوست
myrmecophilous U مورجه دوست
family man U زن و بچه دوست
necrophilous U لاشه دوست
negrophil U زنگی دوست
negrophil U سیاه دوست
lipophilic U چربی دوست
unlovely U دوست نداشتنی
hydrophilic U ترکیب اب دوست
careerists U حرفه دوست
I need my e U من دوست دارم
intimado U دوست صمیمی
isophilic U همجنس دوست
kissing kind U باهم دوست
nucleophile U هسته دوست
philotechnic U صناعت دوست
pornerastic U جنده دوست
psychrophilic U سرما دوست
saprophytic U پوده دوست
to make a friend of U دوست شدن با
take kindly to <idiom> U دوست داشتن
sweet tooth U شیرینی دوست
his friend's murder U قتل دوست او
solomon U صلح دوست
philotechnic U صنعت دوست
careerist U حرفه دوست
ornithophilous U مرغ دوست
zoophilous U حیوان دوست
oxyphil U اسید دوست
oxyphile U اسید دوست
patiot U میهن دوست
phiadelphian U نوع دوست
zoophilic U حیوان دوست
phihellenic U یونانی دوست
philanthrope U بشر دوست
philhellene U دوست یونان
philhellenic U دوست یونان
philobiblic U کتاب دوست
xenophile U بیگانه دوست
likeable U دوست داشتنی
disliking U دوست نداشتن
dislikes U دوست نداشتن
disliked U دوست نداشتن
dislike U دوست نداشتن
fraternizing U دوست بودن
fraternizes U دوست بودن
fraternized U دوست بودن
fraternize U دوست بودن
fraternising U دوست بودن
cronies U دوست صمیمی
crony U دوست صمیمی
affect U دوست داشتن
likable U دوست داشتنی
social U جمعیت دوست
social U گروه دوست
likes U دوست داشتن
liked U دوست داشتن
like U دوست داشتن
sporting U بازی دوست
gregarious U گروده دوست
affects U دوست داشتن
fraternises U دوست بودن
fraternised U دوست بودن
friends U دوست کردن
patriot U وطن دوست
expressionist U حالت دوست
expressionism U حالت دوست
philanthropists U بشر دوست
philanthropist U بشر دوست
lovely U دوست داشتنی
loveliest U دوست داشتنی
lovelier U دوست داشتنی
patriots U وطن دوست
patriotic U میهن دوست
cobber U دوست صمیمی
friend U دوست کردن
lovable U دوست داشتنی
peaceable U صلح دوست
warlike U جنگ دوست
humanitarian U بشر دوست
loyalists U دولت دوست
loyalist U دولت دوست
loveable U دوست داشتنی
rats U دوست بی وفا
dendrophilous U درخت دوست
germanophil U المان دوست
chessist U شطرنج دوست
hail fellow U دوست صمیمی
culturist U فرهگ دوست
heliophilous U افتاب دوست
halophilous U نمک دوست
hand and glove U دوست یک دل ویکزبان
hand and glove U دوست همراز
dislikable U دوست نداشتنی
dislikeable U دوست نداشتنی
hand in glove U دوست همراز
electrophile U الکترون دوست
hand in glove U دوست یک دل ویکزبان
francophil U فرانسه دوست
gallophile U فرانسه دوست
cater cousin U دوست صمیمی
hemophile U خون دوست
amativeness U دوست داشتن
humnanist U همنوع دوست
acidophile U اسید دوست
bibliophil U کتاب دوست
acidophile U ترشی دوست
francophile U فرانسه دوست
anglophile U انگلیسی دوست
friendly state U کشور دوست
boyfriends U دوست پسر
boyfriend U دوست پسر
humansit U انسان دوست
loves U معشوقه دوست داشتن
loved U معشوقه دوست داشتن
love U معشوقه دوست داشتن
I don't like this. من این را دوست ندارم.
celibatarian U عزب یاتجرد دوست
This is my friend. U این دوست من است.
dressy U متداول لباس دوست
dressiest U متداول لباس دوست
dressier U متداول لباس دوست
hemophile U موجود خون دوست
patriots U وطن دوست ها [مرد]
snake in the grass U خطر نزدیک دوست دو رو
i remain yours truly U دوست صمیمی شما
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com