English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
white water U ابشارهای کوتاه رودخانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
afflux U خیزاب بالاامدن سطح اب رودخانه بوسیله کاهش عرض رودخانه
up the river U سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
affluent رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
liman U خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
river line U خط رودخانه
river gravel U شن رودخانه
river clay U گل رودخانه
glacier U رودخانه یخ
rever U رودخانه
glaciers U رودخانه یخ
rivers U رودخانه
river U رودخانه
upstream U بالای رودخانه
river profile U نیمرخ رودخانه
river mouth U دهانه رودخانه
the karoon river U رودخانه کارون
river line U خط ساحل رودخانه
river trip U مسافرت رودخانه ای
river trip U گردش رودخانه ای
bottom ice U یخ کف دریاچه یا رودخانه
riparian U ساحل رودخانه زی
by water U از راه رودخانه
riverbed U بستر رودخانه
riverine U سواحل رودخانه
an open river U رودخانه باز
conferva U علف رودخانه
stethe U ساحل رودخانه
bight U پیچ رودخانه
euphrates U رودخانه فرات
head stream U سرچشمه رودخانه
water system U رودخانه و شعبات ان
alpheus U رب النوع رودخانه
fork of ... river U شاخه رودخانه ...
the river karoon U رودخانه کارون
riverward U بطرف رودخانه
potamology U مبحث رودخانه ها
river bank U ساحل رودخانه
river beds U بستر رودخانه
river banks U ساحل رودخانه
low water U فروکش اب رودخانه
lethe U اب رودخانه بزرخ
streamed U رودخانه ابراهه
strands U لایه رودخانه
strand U لایه رودخانه
ostiary U دهانه رودخانه
headwater U بالادست رودخانه
along the river U درامتداد رودخانه
levee U کناره رودخانه
river bed U بستر رودخانه
stream U رودخانه ابراهه
streams U رودخانه ابراهه
interamnian U واقع در میان دو رودخانه
upstream U مخالف جریان رودخانه
near bank U ساحل نزدیک رودخانه
niagara U رودخانه و ابشار نیاگارا
levee U دیواره ساحلی رودخانه
upstream U بالادست جریان رودخانه
bank effect U اثر کناره رودخانه
keelboat U قایق پهن رودخانه
fluvial U زیست کننده در رودخانه
fluviatic U پیداشده رودخانه رودخانهای
excavation in river bed U خاکبرداری در بستر رودخانه
styx U رودخانه عالم اسفل
deliberate crossing U عبور با فرصت از رودخانه
sluggish stream U رودخانه با جریان کند
naiad U حوری موجددریاچه رودخانه
forced crossing U عبور اجباری از رودخانه
keelboatman U کرجی بان رودخانه
bayou U شاخه فرعی رودخانه
hasty crossing U عبور تعجیلی از رودخانه
riverain U ساکن ساحل رودخانه
basins U حوزه رودخانه ابگیر
basin U حوزه رودخانه ابگیر
riparian U حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
ferryboats U قایق عبور از رودخانه
chute U شیب تند رودخانه
chutes U شیب تند رودخانه
river basin U ابگیر یا حوضه رودخانه
spans U پل زدن روی رودخانه
spanning U پل زدن روی رودخانه
spanned U پل زدن روی رودخانه
basin area U حوزه ابریز رودخانه
inland navigation U کشتی رانی در رودخانه ها
ferryboat U قایق عبور از رودخانه
head water U بالای رودخانه بالارود
eyot U جزیره کوچک در رودخانه
riparian U وابسته بکنار رودخانه
head water U قسمت بالادست رودخانه
span U پل زدن روی رودخانه
river bed level U تراز بستر رودخانه
palisades U صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
palisade U صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
fluviomarine U درست شده رودخانه ودریا
river forcasting U پیش بینی جریان رودخانه
haugh U زمین رسوبی کنار رودخانه
navigation river U رودخانه قابل کشتی رانی
hurst U جای کم عمق در رودخانه یا دریا
he put me across the river U مرا بدانسوی رودخانه برد
fluviatile U نهری زندگی کننده در رودخانه
cess U سرازیری کنار رودخانه وغیره
to fall down the river U باجریان رودخانه حرکت کردن
detritus U مواد خردوریز محمولات اب رودخانه
summer bed of a river U بستر تابستانی رودخانه مسیل
to clean arives U رودخانه ایی را لاروبی کردن
strath U بستر پهن مسیر رودخانه
bed building stage of river U تراز سطح متوسط اب رودخانه
whitewater racing U مسابقه در مسیر اشفته رودخانه
ice mining U انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
fluviograph U الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
fairways U قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
dragsman U لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
rhenish U شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
fairway U قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
holm U زمین مسطح وپست نزدیک رودخانه
staff gauge U اشل اندازه گیری ارتفاع اب رودخانه
fluviometer U الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
riparian rights U حقوق خاصه مالکین خریم رودخانه ها و انهار
How long is the River Nile? U طول وعرض رودخانه نیل چقدر است ؟
wharfs U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharf U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
logjam U انباشتگی تنهی درختان بریده شده در رودخانه
gorge portion U محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
riffling U کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffles U کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
watersheds U منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
watershed U منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
effective snow melt U برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
wharves U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
live lining U ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
camp-shedding U [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
riffle U کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffled U کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
The teo countries are separated by this river. U این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند
riparian law U قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
nilometer U الت خود نگارودرجه داربرای سنجش بلندی اب رودخانه
holm U جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
gauging station U ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
estacade U سدی که ازتیرهاوپایههای چوبی در رودخانه یادریابرای بستن راه
base flow U مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
sandbar U جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
bank protection U حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
acheval U ارتشی که جناحش در اثرمانعی مانندباتلاق یا رودخانه از ان دورو مجزا باشد
gauging section U مقطعی از کانال یا رودخانه که عمق اب یا سرعت اب اندازه گیری میشود
terrigenous U تشکیل شده بوسیله عمل سایش رودخانه وجریان اب خاکزاد
estuaries U دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
estuary U دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
alluviation U رسوبات ماسه و شن ناشی ازکم شدن سرعت جریان رودخانه
ferrybridge U کشتی ای که قطار راه اهن راازروی رودخانه یاخلیج میبرد
hurdle step U جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
caisson U اطاقکی که جهت دستیابی به بستر رودخانه به سمت پایین گودبرداری میشود
water hole U سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
snag boat U کشتی بخاری کوچک که با ان بستر رودخانه هارا ازموانع پاک می کنند
The Pied Piper of Hamelin U نی نواز هاملن [با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
ferryboats U قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
The Pied Piper of Hamelin U فلوت زن رنگارنگ هاملن [با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
ferryboat U قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
ferries U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferried U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferrying U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferry U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
period of concentration U در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
pygmies U کوتاه
curtal U کوتاه
miniature U کوتاه
pygmy U قد کوتاه
liliputian U قد کوتاه
pygmy U کوتاه
pigmies U کوتاه
pygmies U قد کوتاه
pigmies U قد کوتاه
miniatures U کوتاه
stocky U کوتاه
stockier U کوتاه
bas relif U کوتاه
stockiest U کوتاه
low U کوتاه
succinct U کوتاه
puny U قد کوتاه
short U کوتاه
little U کوتاه
pigmy U کوتاه
pigmy U قد کوتاه
concise U کوتاه
scut U دم کوتاه
shorter U کوتاه
dumpy U کوتاه
shortest U کوتاه
down U کوتاه
of short duration U کوتاه
succinct <adj.> U کوتاه
short <adj.> U کوتاه
stunts U کوتاه
fleeting <adj.> U کوتاه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com