Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
expression
U
ابراز کلمه بندی
expressions
U
ابراز کلمه بندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
word warp
U
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
wording
U
جمله بندی کلمه بندی
wording
U
کلمه بندی
word choice
U
کلمه بندی
choice of words
U
کلمه بندی
verbiage
[American English]
U
کلمه بندی
diction
U
کلمه بندی
phrasal
U
مربوط به کلمه بندی
phrased
U
کلمه بندی کردن
phrases
U
کلمه بندی کردن
phrase
U
کلمه بندی کردن
phraseology
U
کلمه بندی انشاء
phrased
U
کلمه بندی سخن موجز
phrase
U
کلمه بندی سخن موجز
phrases
U
کلمه بندی سخن موجز
hyphens
U
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphen
U
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph
U
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
search and replace
U
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
worded
U
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
word
U
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
least significant bit
U
رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
prefixes
U
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefix
U
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
statute at large
U
چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
markers
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
word
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
worded
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augment
U
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmented
U
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmenting
U
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
marker
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augments
U
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
Persian rug
U
[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another
U
یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
ring shift
U
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
hypertext
U
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
processor
U
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
syllable
U
جزء کلمه مقطع کلمه
syllables
U
جزء کلمه مقطع کلمه
synonym
U
کلمه مترادف کلمه هم معنی
synonyms
U
کلمه مترادف کلمه هم معنی
lsb
U
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
proposal
U
ابراز
proposals
U
ابراز
manifestations
U
ابراز
irreticence
U
ابراز
revelations
U
ابراز
manifestation
U
ابراز
revelation
U
ابراز
soft
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
enclitic
U
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
softer
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softest
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
keyword
U
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
empressement
U
ابراز صمیمیت
evince
U
ابراز کردن
evinces
U
ابراز کردن
evincing
U
ابراز کردن
express
U
ابراز کردن
expressed
U
ابراز کردن
expresses
U
ابراز کردن
expressing
U
ابراز کردن
divulged
U
ابراز کردن
lay bare
U
ابراز کردن
irreticent
U
ابراز کننده
evinced
U
ابراز کردن
self assertiveness
U
ابراز وجود
divulge
U
ابراز کردن
merriment
U
ابراز شادی
divulging
U
ابراز کردن
presentation of evidance
U
ابراز دلیل
divulges
U
ابراز کردن
shifts
U
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift
U
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted
U
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
heart goes out to someone
<idiom>
U
ابراز احساسات کردن
certificate of achievement
U
مدرک ابراز لیاقت
professes
U
ابراز ایمان کردن
certificate of capacity
U
مدرک ابراز لیاقت
profess
U
ابراز ایمان کردن
professing
U
ابراز ایمان کردن
impemitently
U
بدون ابراز پشیمانی
exhibits
U
ارائه دادن ابراز کردن
exhibited
U
ارائه دادن ابراز کردن
to say something to the effect that ...
U
ابراز کردن خود دایربراینکه ...
evinced
U
معلوم کردن ابراز داشتن
evince
U
معلوم کردن ابراز داشتن
evincing
U
معلوم کردن ابراز داشتن
evinces
U
معلوم کردن ابراز داشتن
exhibiting
U
ارائه دادن ابراز کردن
scope for one's energies
U
میدان برای ابراز فعالیت
displays
U
نشان دادن ابراز کردن
exhibit
U
ارائه دادن ابراز کردن
displaying
U
نشان دادن ابراز کردن
display
U
نشان دادن ابراز کردن
displayed
U
نشان دادن ابراز کردن
soft
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softest
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
citation
U
تقدیررسمی از ابراز لیاقت تشویق نامه
Holy moly!
<idiom>
U
اصطلاح برای ابراز تعجب یا حیرت
holy cow !
[holy smoke !]
<idiom>
U
اصطلاح برای ابراز تعجب یا حیرت
citations
U
تقدیررسمی از ابراز لیاقت تشویق نامه
Everyone sends their regards to you.
U
همه بهت ابراز ارادت کردن.
self expression
U
ابراز وتصریح عقاید وخصوصیات خود
cycles
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
evaluation rating
U
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
brainstorming
U
گردهمایی که در آن همه چارهها و اندیشههای خود را ابراز میکنند
carpet classification
U
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
ratings
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
rating
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
ideologies
U
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideology
U
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
telescopic
U
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
U
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification
U
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineaments
U
طرح بندی صورت بندی
classification
U
طبقه بندی رده بندی
classifications
U
طبقه بندی رده بندی
lineament
U
طرح بندی صورت بندی
laggin
U
اب بندی کردن اب بندی ناوها
regrade
U
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrading
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
gift wrap
U
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
security classification
U
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification
U
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
black designation
U
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparent
U
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently
U
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grade
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
groups
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
presumption hominis
U
قرینه ضعیفه که به فرض وجود ان طرف مجبور به ابراز ادله معارض نیست چون این قرینه به تنهایی ولو با نبودن دلیل معارض قدرت اثباتی ندارد
unitized load
U
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
verbs
U
کلمه
worded
U
کلمه
exactly
<adv.>
U
کلمه به کلمه
road sense
U
کلمه
parol
U
کلمه
letter for letter
<adv.>
U
کلمه به کلمه
MOTs
U
کلمه
word
U
کلمه
word for word
U
کلمه به کلمه
verbatim
<adv.>
U
کلمه به کلمه
verb
U
کلمه
to the letter
<adv.>
U
کلمه به کلمه
faithfully
<adv.>
U
کلمه به کلمه
MOT
U
کلمه
word for word
<adv.>
U
کلمه به کلمه
dogmatic marxism
U
مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
approach formation
U
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity
U
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
letter perfect
U
کلمه بکلمه
qualifier
U
کلمه توصیفی
pass
U
کلمه عبور
numeric word
U
کلمه عددی
passed
U
کلمه عبور
passes
U
کلمه عبور
adverbum
U
کلمه بکلمه
literatim
U
کلمه بکلمه
memory word
U
کلمه حافظه
alphabetic word
U
کلمه الفبایی
fixes
U
که اندازه کلمه
qualifiers
U
کلمه توصیفی
word processor
U
کلمه پرداز
password
U
کلمه رمز
machine word
U
کلمه ماشین
mosul
U
نکته کلمه
synonym
U
کلمه مترادف
word processors
U
کلمه پرداز
passwords
U
کلمه رمز
keyword
U
کلمه کلیدی
oaths
U
کلمه قسم
watchwords
U
کلمه رمزی
ghost word
U
کلمه غیرمصطلح
triliteral
U
کلمه سه حرفی
word processing
U
پردازش کلمه
parts of speech
U
اقسام کلمه
doubleword
U
کلمه مضاعف
double word
U
کلمه مضاعف
ablaut
U
تصریف کلمه
vocable
U
کلمه صوتی
trisyllable
U
کلمه سه هجائی
word length
U
طول کلمه
word length
U
درازای کلمه
data word
U
کلمه داده
half word
U
نیم کلمه
word mark
U
نشان کلمه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com