Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 89 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
convention
U
ائین قراردادی
conventions
U
ائین قراردادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
discharge of contract
U
انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
zoroastrianism
U
ائین زردشتی
pareseeism
U
ائین زرتشتی
law of civil procedure
U
ائین دادرسی مدنی
formalism
U
رعایت ائین و اداب
solemnly
U
موقرانه با ائین و تشریفات
field manual
U
ائین نامه صحرایی
law of criminal procedure
U
ائین دادرسی کیفری
law of procedure
U
قانون ائین دادرسی
technical manual
U
ائین نامه فنی
article of a building by law
U
ائین نامه ساختمان
soldier's manual
U
ائین نامه راهنمای سربازان
p sexual relations
U
امیزش جنسی بطورهرج مرج وبدون رعایت ائین عروسی
arbitrary
U
قراردادی
defoult
U
قراردادی
contractual
U
قراردادی
based on a contract
U
قراردادی
advice code
U
کد قراردادی
bespoken
U
قراردادی
bespoke
U
قراردادی
conventional
U
قراردادی
default
U
قراردادی
defaulting
U
قراردادی
defaults
U
قراردادی
contracted
U
قراردادی
defaulted
U
قراردادی
contractual liability
U
مسئوولیت قراردادی
formal charge
U
بار قراردادی
contractual relationship
U
رابطه قراردادی
convectional current
U
جریان قراردادی
To conclude an agreement (contract).
U
قراردادی بستن
prosign
U
علامت قراردادی
conventional current
U
جریان قراردادی
unconventional
U
غیر قراردادی
arbitrary
U
دلبخواه قراردادی
arbitrarily
U
بطور قراردادی
code
U
نشانه قراردادی
agreed point
U
نقطه قراردادی
agreement water rate
U
نرخ قراردادی اب
contracted weaver
U
بافنده قراردادی
legal assistance
U
علایم قراردادی نقشه
military symbols
U
علایم قراردادی نظامی
hit and miss
<idiom>
U
ناخوشآیند ،غیر قراردادی
To annul
[abrogate]
a contract
قراردادی را باطل کردن
phonetic alphabet
U
کلمات قراردادی مخابراتی
enter into an agreement
U
قراردادی را منعقد کردن
base symbol
U
علایم قراردادی مبنا
award a contract
U
قراردادی را واگذار کردن
conventional programming
U
برنامه نویسی قراردادی
default font
U
فونت پیش فرض یا قراردادی
to enter into an agreement
U
پیمان یا قراردادی منعقد کردن
to draw up a contract
U
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
all in contract
U
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
advice code
U
کد قراردادی مخصوص ارسال اماد
taxi squadder
U
بازیگر عضو گروه قراردادی
guarantee a contract
U
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
conventionality
U
مطابقت با ایین ورسوم قراردادی
taxi
U
عضو گروه بازیگران قراردادی
taxied
U
عضو گروه بازیگران قراردادی
taxies
U
عضو گروه بازیگران قراردادی
taxiing
U
عضو گروه بازیگران قراردادی
creation of contractual tie
U
انشاء ایجاد رابطه قراردادی
to guarantee a contract
U
اجرای قراردادی راضمانت کردن
default setting
U
تنظیم پیش فرض یا قراردادی
taxi squad
U
گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
conventionalist
U
کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
conventionally
U
برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
executory contract
U
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
deal
U
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
to off an agreement
U
قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
yellow dog contract
U
قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
to give somebody an ultimatum
U
به کسی آخرین مدت را دادن
[برای اجرای قراردادی]
deals
U
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
commander's manual
U
ائین نامه راهنمای فرماندهان راهنمای فرماندهان در امر اموزش
contra proferentem
U
قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین
free on quay
U
قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
signals
U
علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
restraint of trade
U
قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
free on rail
U
قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
capitulation
U
تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
to pull off something
[contract, job etc.]
U
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
quick count
U
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
to sign up
U
قراردادی را امضا کردن
[اسم نویسی کردن]
conventional sign
U
علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
reciprocal agreement
U
قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
frustrated contract
U
قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
notional aircraft
U
هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com