Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (40 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
downloadable
U
آنچه قابل بار کردن است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
manageable
U
آنچه قابل کار کردن به سادگی باشد
Other Matches
exchangeable
U
آنچه قابل تغییر است
visible
U
آنچه قابل دیدن است
convertible
U
آنچه قابل تبدیل است
alterable
U
آنچه قابل تغییر است
recognizably
U
آنچه قابل تشخیص است
quantifiable
U
آنچه قابل شمارش است
removable
U
آنچه قابل جابجایی است
recognizable
U
آنچه قابل تشخیص است
interchangeable
U
آنچه قابل تغییر است
variable
U
آنچه قابل تغییر است
extensible
U
آنچه قابل گسترش است
variables
U
آنچه قابل تغییر است
controllable
U
آنچه قابل کنترل است
expandable
U
آنچه قابل گسترش باشد
chargeable
U
آنچه قابل شارژ است
audible
U
آنچه قابل شنیدن است
irretrievable
U
آنچه قابل بازگشت نیست
flexible
U
آنچه قابل تغییر است
comparable
U
آنچه قابل مقایسه نیست
convertibles
U
آنچه قابل تبدیل است
transportable
U
آنچه قابل حمل است
hidden
U
آنچه قابل دیدن نیست
selectable
U
آنچه قابل انتخاب باشد
movable
U
آنچه قابل حرکت است
computable
U
آنچه قابل محاسبه است
accessible
U
آنچه قابل دستیابی و دسترسی است
available
U
آنچه قابل دستیابی یا خرید است
optional
U
آنچه قابل انتخاب شدن باشد
hand-held
U
آنچه قابل نگهداری در دست است
erasable
U
آنچه قابل پاک شدن است
addressable
U
آنچه قابل آدرس دهی است
easy to use
U
آنچه قابل فهم و انجام باشد
visuals
U
آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
alternative
U
آنچه به جای چیز دیگر قابل اجراست
visually
U
آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
alternatives
U
آنچه به جای چیز دیگر قابل اجراست
user
U
آنچه توسط کاربر قابل انتخا است
users
U
آنچه توسط کاربر قابل انتخا است
audio
U
مربوط به صدا یا آنچه قابل شنیدن است
selectable
U
آنچه توسط کاربر قابل انتخاب است
visual
U
آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
computer readable
U
آنچه قابل خواندن و فهم توسط کامپیوتر باشد
usable
U
آنچه برای معرف قابل استفاده و فراهم است
effective
U
آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
relocatable
U
آنچه قابل انتقال به محل دیگری ازحافظه است بدون اینکه روی عملیاتش اثربگذارد
Tell not all you know , nor do all you can.
<proverb>
U
به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
readable
U
آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
fixes
U
داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
fix
U
داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
machined
U
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machines
U
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine
U
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
Whatsoever
U
هرچه
[هر آنچه]
[آنچه ]
models
U
آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
modelled
U
آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
model
U
آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
modeled
U
آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
fast
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
operational
U
آنچه کار میکند یا مربوطه به نحوه کار کردن ماشین است
erectable
U
قابل راست کردن یا بنا کردن
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
rebuttable
U
قابل رو کردن
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
translatable
U
قابل معنی کردن
combatable
U
قابل جنگ کردن
estimable
U
قابل براورد کردن
swimmable
U
قابل شنا کردن
projectable
U
قابل پرتاب کردن
separable
U
قابل جدا کردن
magnetizable
U
قابل مغناطیسی کردن
condensible
U
قابل خلاصه کردن
multiplicable
U
قابل ضرب کردن
exhaustible
U
قابل خالی کردن
reversible
U
قابل پشت و رو کردن
manageable
U
قابل اداره کردن
multipliable
U
قابل ضرب کردن
auxiliary
U
آنچه کمک میکند
exclusive
U
آنچه شامل نمیشود
lightweights
U
آنچه سنگین نیست
authentic
U
آنچه درست است
incoming
U
آنچه از خارج می آید
knowledge
U
آنچه دانسته است
unwanted
U
آنچه لازم نیست
auxiliaries
U
آنچه کمک میکند
the long and the short of it
<idiom>
آنچه گفتنی است
producing
U
آنچه تولید میکند
contiguous
U
آنچه اثر می گذارد
the above was a summary
آنچه دربالا گفته شد
lightweight
U
آنچه سنگین نیست
biased
U
آنچه اریب دارد
circular
U
آنچه در یک دایره می چرخد
circulars
U
آنچه در یک دایره می چرخد
circulating
U
آنچه به راحتی می چرخد
used
U
آنچه جدید نیست
constant
U
آنچه تغییر نمیکند
constants
U
آنچه تغییر نمیکند
previous
U
آنچه زودتر رخ میدهد
protective
U
آنچه حافظت میکند
inflatable
U
قابل تورم یا باد کردن
removable
U
قابل سوار و پیاده کردن
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
commonest
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
preformatted
U
آنچه فرمت شده باشد
differential
U
آنچه اختلاف را نشان میدهد
roundest
U
آنچه در دایره حرکت میکند
relevant
U
آنچه ارتباط مهمی دارد
approximating
U
آنچه تقریبا درست است
significantly
U
آنچه معنای مخصوصی دارد
malfunction
U
آنچه کامل کار نکند
maskable
U
آنچه نادیده گرفتنی است
malfunction
U
آنچه درست کار نکند
unedited
U
آنچه ویرایش نشده است
availability
U
آنچه به آسانی بدست آید
immediate
U
آنچه یکباره اتفاق افتد
malfunctions
U
آنچه درست کار نکند
malfunctions
U
آنچه کامل کار نکند
relative
U
آنچه با دیگری مقایسه شود
malfunctioned
U
آنچه درست کار نکند
continual
U
آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
malfunctioned
U
آنچه کامل کار نکند
significant
U
آنچه معنای مخصوصی دارد
ambiguous
U
آنچه دو معنای ممکن دارد
common
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
round
U
آنچه در دایره حرکت میکند
prior
U
آنچه قبلاگ رخ داده است
thirds
U
آنچه بعد از دومین می آید
requirements
U
آنچه مورد نیاز است
characteristically
U
آنچه مخصوص یا ویژه است
characteristic
U
آنچه مخصوص یا ویژه است
differentials
U
آنچه اختلاف را نشان میدهد
values
U
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
commoners
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
distant
U
آنچه در محلی قرار دارد
clear
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
simplest
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
durable
U
آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
Seldom seen soon forgotten .
<proverb>
U
از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
What soes not endure does not merit attachment .
<proverb>
U
آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
residual
U
آنچه در پشت سر باقی می ماند
What must be must be .
<proverb>
U
آنچه باید بشود خواهد شد .
third
U
آنچه بعد از دومین می آید
value
U
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
simpler
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
normal
U
معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
simple
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
identities
U
آنچه کسی یا چیزی است
identity
U
آنچه کسی یا چیزی است
electric
U
آنچه با الکتریسیته کار میکند
multifunction
U
آنچه تابعهای متعددی دارد
clearer
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
finished
U
آنچه کامل شده است
clearest
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
efficient
U
آنچه که خوب کار میکند
malfunctioning
U
آنچه خوب کار نکند
valuing
U
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
dependent
U
آنچه به دلیلی متغیر است
clears
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
attachable
U
قابل بهم پیوستن یا ضمیمه کردن
roadworthy
U
اماده مسافرت قابل سفر کردن
frequent
U
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
specifies
U
بیان واضح آنچه نیاز است
centralized
U
آنچه در یک موقعیت مرکزی قرار دارد
desktop
U
آنچه در بالا میز قرار دارد
desktop
U
آنچه روی میز انجام میشود
alternates
U
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
adjacent
U
آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است
selectively
U
آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
alternated
U
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
magnets
U
آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
continuous
U
آنچه بدون توقف ادامه یابد
alternate
U
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
uniquely
U
آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
inactive
U
آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
magnet
U
آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
frequented
U
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
frequenting
U
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
incompatible
U
ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
specifying
U
بیان واضح آنچه نیاز است
What costs little is little esteemed .
<proverb>
U
آنچه کم بهاست ارج کمترى دارد .
specify
U
بیان واضح آنچه نیاز است
magnetic
U
آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
heuristic
U
آنچه از تجربیات گذشته درس گیرد
accidental
U
آنچه تصادفی اتفاق افتاده است
payment on account
آنچه علی الحساب پرداخت میشود
contents
U
محتوا یا آنچه دروی چیزی باشد
ambiguities
U
آنچه به روشنی تعریف نشده است
unconditional
U
آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد
unique
U
آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
successive
U
آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
original
U
آنچه اول استفاده یا ساخته شود
pre
U
آنچه قبلا توافق شده است
I spoke my mind.
U
آنچه دردل داشتم بزبان آوردم
blinded
U
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blinds
U
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
preventive
U
آنچه مانع رویدادن چیزی شود
complete
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com