Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
complete
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completed
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completes
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completing
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
discretionary
U
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
requirements
U
آنچه مورد نیاز است
unconditional
U
آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد
specifies
U
بیان واضح آنچه نیاز است
specify
U
بیان واضح آنچه نیاز است
specifying
U
بیان واضح آنچه نیاز است
netblock
U
ابشاری که نیاز به دفاع ندارد
automatics
U
آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
automatic
U
آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
auto
U
خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
autos
U
خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
These statistics speak for themselves.
U
این آمار به هیچ توضیحی نیاز ندارد.
static
U
حافظه غیر فرار که نیاز به تنظیم مجدد ندارد
resident
U
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
residents
U
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
it is allup with him
U
دیگر امیدی ندارد
uniquely
U
آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
unique
U
آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
alternatives
U
آنچه به جای چیز دیگر قابل اجراست
alternative
U
آنچه به جای چیز دیگر قابل اجراست
notation
U
و دیگر نیاز به کروشه نیست
notations
U
و دیگر نیاز به کروشه نیست
Your passport is no longer valid.
گذرنامه شما دیگر اعتبار ندارد.
the interest of it is gone
U
دیگر خوش مزگی یا تازگی ندارد
He has no influence . He cuts no ice. He carries no weight
U
دیگر کلاهش پشم ندارد ( فاقد نفوذ است )
best fit
U
1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
standalone
U
که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
enclose
U
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
enclosing
U
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
encloses
U
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
modifying
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modify
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifies
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
he has nothing of his own
U
چیزی ندارد
identities
U
آنچه کسی یا چیزی است
values
U
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
identity
U
آنچه کسی یا چیزی است
value
U
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
valuing
U
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
unattended operation
U
سیستمی که بدون نیاز به اپراتور یا شخص دیگر برای بررسی کار میکند
monofuel
U
سوختی که بتنهایی و بدون نیاز به هوا یا اکسیدکننده دیگر مورد استفاده قرارمیگیرد
compiling
U
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compile
U
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiles
U
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiled
U
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
contents
U
محتوا یا آنچه دروی چیزی باشد
preventive
U
آنچه مانع رویدادن چیزی شود
adjacent
U
آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است
it does not matter
U
عیب ندارد چیزی نیست
It doesnt matter. it is nothing.
U
چیزی نیست ( عیب ندارد )
changes
U
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
changing
U
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
change
U
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
changed
U
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
preventative
U
آنچه سعی در توقف رویدادن چیزی شود
notation
U
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
asynchronous
U
اتصال یک ترمینال که به یک وسیله دیگر متصل است به طوری که این دو نیاز نیست هم سان باشند
notations
U
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
Such a thing does not exist at all .
U
چنین چیزی اصلا" وجود ندارد
neither fish nor fowl
<idiom>
U
چیزی که به گروه مشخص تعلق ندارد
It is a case of tit for tat .
U
چیزی که عوض داد گله ندارد
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
simplest
U
وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simple
U
وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simpler
U
وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
supplied
U
تامین چیزی که مورد نیاز است .
supply
U
تامین چیزی که مورد نیاز است .
supplying
U
تامین چیزی که مورد نیاز است .
discarding
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discard
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discards
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discarded
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
intermediate
U
آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
machines
U
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machined
U
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine
U
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
viewing
U
جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است
views
U
جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است
view
U
جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است
viewed
U
جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است
It is all over between them . They are thru with each other .
U
بین آنها چیزی باقی نمانده ( را بطه یا تماسی وجود ندارد )
commodity
U
چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
commodities
U
چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
extension
U
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extensions
U
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
Tell not all you know , nor do all you can.
<proverb>
U
به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
direct dyes
U
رنگینه های مستقیم
[که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
pass on
<idiom>
U
رد کردن چیزی که دیگر
to p on one thing to another
U
چیزی را به چیز دیگر انداختن
lose
U
نداشتن چیزی دیگر پس از این
loses
U
نداشتن چیزی دیگر پس از این
She turned the conversation to another subject.
U
او
[زن]
موضوع را
[به چیزی دیگر]
عوض کرد.
exchanged
U
دادن چیزی به جای چیز دیگر
exchange
U
دادن چیزی به جای چیز دیگر
interchanged
U
جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanges
U
جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
exchanging
U
دادن چیزی به جای چیز دیگر
intruders
U
قرار دادن چیزی در چیز دیگر
exchanges
U
دادن چیزی به جای چیز دیگر
substitution
U
جایگزین کردن چیزی با چیز دیگر
intruder
U
قرار دادن چیزی در چیز دیگر
interchange
U
جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanging
U
جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
zero wait state
U
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
carry
U
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
alternative
U
چیزی که میتواند جای چیز دیگر را بگیرد
substitute
U
قرار دادن چیزی درمحل چیز دیگر.
substituted
U
قرار دادن چیزی درمحل چیز دیگر.
substituting
U
قرار دادن چیزی درمحل چیز دیگر.
carrying
U
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carries
U
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carried
U
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
alternatives
U
چیزی که میتواند جای چیز دیگر را بگیرد
inclusive
U
چیزی هک در میان چیز دیگر شامل شود
share
U
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
superimposes
U
قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
superimposing
U
قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
shares
U
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
superimpose
U
قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
shared
U
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
changer
U
وسیلهای که چیزی را با چیز دیگر جابجا میکند
He that blows in the dust fills his eyes.
<proverb>
U
کسى که شرم ندارد وجدان هم ندارد.
There is no point in it . It doest make sense . It is meaningless.
U
معنی ندارد ! ( مورد و مناسبت ندارد )
factors
U
چیزی که مهم است یا روی چیز دیگر اثردارد
factor
U
چیزی که مهم است یا روی چیز دیگر اثردارد
to lose track
[of]
U
فراموش کنند
[یا دیگر ندانند]
که شخصی
[چیزی]
کجا است
LUT
U
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند توسط برنامه بدون نیاز به محاسبه هر نتیجه در صورت نیاز
double coincidence of wants
U
زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
he is second to none
U
دومی ندارد بالادست ندارد
cleaned
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
Whatsoever
U
هرچه
[هر آنچه]
[آنچه ]
implicit function
U
معادله چیزی که حل ان مستلزم حل یک یا چند معادله دیگر باشد
plene administravit
U
بر این مبنا که اموال متوفی مستغرق دیونش شده است و دیگر چیزی باقی نمانده است
transformed
U
تغییر وضعیت چیزی از یک سطح به سطح دیگر
transform
U
تغییر وضعیت چیزی از یک سطح به سطح دیگر
transforms
U
تغییر وضعیت چیزی از یک سطح به سطح دیگر
transforming
U
تغییر وضعیت چیزی از یک سطح به سطح دیگر
dependent
U
غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
width
U
اندازه چیزی از یک طرف به طرف دیگر
fasted
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
chips
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
U
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
U
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered
U
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shifted
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile
U
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
to concern something
U
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
he had no more no to say
U
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
to watch something
U
مراقب
[چیزی]
بودن
[توجه کردن به چیزی]
[چیزی را ملاحظه کردن]
HTML
U
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
the long and the short of it
<idiom>
آنچه گفتنی است
the above was a summary
آنچه دربالا گفته شد
exclusive
U
آنچه شامل نمیشود
auxiliary
U
آنچه کمک میکند
authentic
U
آنچه درست است
producing
U
آنچه تولید میکند
circulating
U
آنچه به راحتی می چرخد
constants
U
آنچه تغییر نمیکند
incoming
U
آنچه از خارج می آید
constant
U
آنچه تغییر نمیکند
lightweights
U
آنچه سنگین نیست
contiguous
U
آنچه اثر می گذارد
previous
U
آنچه زودتر رخ میدهد
unwanted
U
آنچه لازم نیست
used
U
آنچه جدید نیست
knowledge
U
آنچه دانسته است
auxiliaries
U
آنچه کمک میکند
protective
U
آنچه حافظت میکند
circular
U
آنچه در یک دایره می چرخد
circulars
U
آنچه در یک دایره می چرخد
lightweight
U
آنچه سنگین نیست
biased
U
آنچه اریب دارد
there is no limit to it
U
حد ندارد
there is no style about her
U
ندارد
it does not weigh with me
U
ندارد
flicker free
U
ی ندارد
he is not of that stamp
U
را ندارد
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
third
U
آنچه بعد از دومین می آید
differentials
U
آنچه اختلاف را نشان میدهد
clear
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
clears
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearest
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
common
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
preformatted
U
آنچه فرمت شده باشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com