English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
third U آنچه بعد از دومین می آید
thirds U آنچه بعد از دومین می آید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> U به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
second detector U دومین
Whatsoever U هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
first intentions U دومین تصورات
secondary treatment U پاکسازی دومین
secondary productivity U فراوردگی دومین
second intentions U دومین تصورات
second class U دومین درجه
second class U دومین مرتبه
secondary treatment U تصفیه دومین
second best U دومین نفر
second-best U دومین نفر
secondary consumers U مصرف کنندگان دومین
Go to the second crossroad. به دومین چهارراه بروید.
thirty U دومین امتیاز گیم
thirties U دومین امتیاز گیم
only at the second go U تازه در دومین تقلا
bezantler U دومین بچه شاخ
seconded U دومین بار ثانوی
Go to the second crossroad. به دومین تقاطع بروید.
seconds U دومین بار ثانوی
seconding U دومین بار ثانوی
second U دومین بار ثانوی
the second man to come U دومین کسی که امد
betas U دومین حرف الفبای یونانی
countermining distance U فاصله مجاز بین دومین
topmast U دومین دکل کشتی از عرشه
beta U دومین حرف الفبای یونانی
runners-up U دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runner up U دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runner-up U دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
i was the second to speak U دومین کسی که سخن گفت من بودم
supertonic U نت بعد از کلید نت دومین اهنگ میزان
reconvert U برای دومین بار بدین یا ایینی گرویدن
b U دومین حرف الفبای انگلیسی که ازحروف بی صداست
double U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
doubled U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
doubled up U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
daisy chain U زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
deuteronomic U وابسته به کتاب تثنیه که دومین کتاب تورات است
cladding U واسطه شفافی که هسته یک فیبر نوری را احاطه میکند دومین لایه واحد فیبر نوری
exclusive U آنچه شامل نمیشود
lightweight U آنچه سنگین نیست
auxiliaries U آنچه کمک میکند
used U آنچه جدید نیست
unwanted U آنچه لازم نیست
knowledge U آنچه دانسته است
auxiliary U آنچه کمک میکند
lightweights U آنچه سنگین نیست
circular U آنچه در یک دایره می چرخد
contiguous U آنچه اثر می گذارد
circulating U آنچه به راحتی می چرخد
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
authentic U آنچه درست است
biased U آنچه اریب دارد
producing U آنچه تولید میکند
circulars U آنچه در یک دایره می چرخد
constants U آنچه تغییر نمیکند
constant U آنچه تغییر نمیکند
previous U آنچه زودتر رخ میدهد
incoming U آنچه از خارج می آید
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
protective U آنچه حافظت میکند
electric U آنچه با الکتریسیته کار میکند
differential U آنچه اختلاف را نشان میدهد
continual U آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
characteristic U آنچه مخصوص یا ویژه است
characteristically U آنچه مخصوص یا ویژه است
significant U آنچه معنای مخصوصی دارد
significantly U آنچه معنای مخصوصی دارد
efficient U آنچه که خوب کار میکند
clearest U آنچه به سادگی فهمیده میشود
differentials U آنچه اختلاف را نشان میدهد
malfunctioning U آنچه خوب کار نکند
relevant U آنچه ارتباط مهمی دارد
immediate U آنچه یکباره اتفاق افتد
durable U آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
malfunction U آنچه کامل کار نکند
malfunction U آنچه درست کار نکند
controllable U آنچه قابل کنترل است
exchangeable U آنچه قابل تغییر است
expandable U آنچه قابل گسترش باشد
extensible U آنچه قابل گسترش است
maskable U آنچه نادیده گرفتنی است
multifunction U آنچه تابعهای متعددی دارد
preformatted U آنچه فرمت شده باشد
removable U آنچه قابل جابجایی است
selectable U آنچه قابل انتخاب باشد
transportable U آنچه قابل حمل است
unedited U آنچه ویرایش نشده است
What must be must be . <proverb> U آنچه باید بشود خواهد شد .
What soes not endure does not merit attachment . <proverb> U آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
Seldom seen soon forgotten . <proverb> U از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
computable U آنچه قابل محاسبه است
alterable U آنچه قابل تغییر است
malfunctioned U آنچه کامل کار نکند
malfunctioned U آنچه درست کار نکند
malfunctions U آنچه کامل کار نکند
malfunctions U آنچه درست کار نکند
normal U معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
variable U آنچه قابل تغییر است
variables U آنچه قابل تغییر است
residual U آنچه در پشت سر باقی می ماند
value U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
values U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
chargeable U آنچه قابل شارژ است
valuing U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
audible U آنچه قابل شنیدن است
dependent U آنچه به دلیلی متغیر است
clearer U آنچه به سادگی فهمیده میشود
irretrievable U آنچه قابل بازگشت نیست
recognizably U آنچه قابل تشخیص است
convertible U آنچه قابل تبدیل است
convertibles U آنچه قابل تبدیل است
visible U آنچه قابل دیدن است
relative U آنچه با دیگری مقایسه شود
clear U آنچه به سادگی فهمیده میشود
recognizable U آنچه قابل تشخیص است
requirements U آنچه مورد نیاز است
comparable U آنچه قابل مقایسه نیست
flexible U آنچه قابل تغییر است
availability U آنچه به آسانی بدست آید
simple U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
commoners U آنچه اغلب اتفاق میافتد
common U آنچه اغلب اتفاق میافتد
clears U آنچه به سادگی فهمیده میشود
simplest U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
interchangeable U آنچه قابل تغییر است
finished U آنچه کامل شده است
commonest U آنچه اغلب اتفاق میافتد
roundest U آنچه در دایره حرکت میکند
round U آنچه در دایره حرکت میکند
movable U آنچه قابل حرکت است
prior U آنچه قبلاگ رخ داده است
distant U آنچه در محلی قرار دارد
ambiguous U آنچه دو معنای ممکن دارد
approximating U آنچه تقریبا درست است
identities U آنچه کسی یا چیزی است
quantifiable U آنچه قابل شمارش است
simpler U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
hidden U آنچه قابل دیدن نیست
identity U آنچه کسی یا چیزی است
ambiguities U آنچه به روشنی تعریف نشده است
contents U محتوا یا آنچه دروی چیزی باشد
magnetic U آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
accidental U آنچه تصادفی اتفاق افتاده است
heuristic U آنچه از تجربیات گذشته درس گیرد
easy to use U آنچه قابل فهم و انجام باشد
downloadable U آنچه قابل بار کردن است
accessible U آنچه قابل دستیابی و دسترسی است
alternate U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternated U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternates U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
unique U آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
specify U بیان واضح آنچه نیاز است
specifying U بیان واضح آنچه نیاز است
hand-held U آنچه قابل نگهداری در دست است
additional U آنچه جمع شده یا اضافه است
selectively U آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
selective U آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
pre- U آنچه قبلا توافق شده است
pre U آنچه قبلا توافق شده است
specifies U بیان واضح آنچه نیاز است
addressable U آنچه قابل آدرس دهی است
special U آنچه متفاوت یا غیر عادی است
preventive U آنچه مانع رویدادن چیزی شود
uniquely U آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
centralized U آنچه در یک موقعیت مرکزی قرار دارد
magnets U آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
synchronous U آنچه همان با دیگری اجرا شود.
blinds U آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
payment on account آنچه علی الحساب پرداخت میشود
original U آنچه اول استفاده یا ساخته شود
originals U آنچه اول استفاده یا ساخته شود
unauthorized U آنچه باید مجوز داشته باشد
frequented U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
magnet U آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
available U آنچه قابل دستیابی یا خرید است
incompatible U ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
unconditional U آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد
successive U آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
inactive U آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
optional U آنچه قابل انتخاب شدن باشد
What costs little is little esteemed . <proverb> U آنچه کم بهاست ارج کمترى دارد .
I spoke my mind. U آنچه دردل داشتم بزبان آوردم
Except what is mentioned in paragraph 3. U باستثنای آنچه درپاراگراف 3 آمده است
impulsive U آنچه برای زمان کوتاهی می ماند
frequenting U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
frequents U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
logical U آنچه از منط ق در عملیاتش استفاده میکند
complete U آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
predefined U آنچه قبلا معرفی شده است
completed U آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completes U آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completing U آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
adjacent U آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com