English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
continuous U آنچه بدون توقف ادامه یابد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
run on U ادامه دادن متن بدون توقف
alternates U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternated U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternate U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
backward chaining U روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
time in U ادامه بازی پس از توقف
preventative U آنچه سعی در توقف رویدادن چیزی شود
nonstop U بدون توقف
continuously U بدون توقف
let (something) ride <idiom> U ادامه دادن بدون عوض شدن شرایط
no end <idiom> U پی درپی بدون توقف
a thorugh train U قطار بدون توقف
carry one's bat U تا پایان بازی ادامه دادن کارتوپزن بدون سوختن
play out one's option U ادامه بازی در تیم پس ازپایان قرارداد بدون قراردادجدید
automatic U آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
autos U خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
automatics U آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
auto U خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
on the fly U در حین اجرای برنامه بدون توقف اجرا
processor U ارسال سیگنال ورودی به پردازنده , بررسی درخواست توجه که باعث توقف آنچه در حال اجرا است میشود و به رسانه فراخوان پاسخ میدهد
dead U دستوربرنامه کار یا خطایی که باعث توقف برنامه بدون بهبود میشود
halts U دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halted U دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halt U دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
relocatable U آنچه قابل انتقال به محل دیگری ازحافظه است بدون اینکه روی عملیاتش اثربگذارد
demo U نشان دادن آنچه یک برنامه کاربردی میتواند انجام دهد بدون پیاده سازی تمام توابع
demonstrations U نرم افزاری که آنچه یک برنامه قادر به انجام است بدون پیاده سازی توابع آن نشان میدهد
demonstration U نرم افزاری که آنچه یک برنامه قادر به انجام است بدون پیاده سازی توابع آن نشان میدهد
boostrap operation U عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
implied trust U امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
machined U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machines U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
drops U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropping U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropped U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
run through <idiom> U ازاول تا آخر بدون توقف کردن تمرین کردن
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> U به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
hold over U به تصرف ملک ادامه دادن ادامه دادن
Whatsoever U هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
fish fag U زن بدزبان یابد دهان
the old p should be continued U رویه پیش بایدادامه یابد
fast moving stock U موجودی که به سرعت کاهش می یابد
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
estate in reversion U هبهای که مدتی پس از انشاء تحقق یابد
CSLIP U نرخ ارسال داه افزایش می یابد
pipelines U بنابراین سرعت اجرای برنامه افزایش می یابد
pipeline U بنابراین سرعت اجرای برنامه افزایش می یابد
ox fly U یکجور مگس که بزیرپوست گاو راه می یابد
prosodemic U درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
Appetite comes with eating. <proverb> U با پیش رفت فعالیت تمایل افزایش می یابد. [ضرب المثل]
static economy U اقتصاد ساکن وضعیت اقتصادی یی که مدت زیادی دوام یابد
overnight U مسابقهای که ثبت نام 27ساعت پیش از مسابقه پایان می یابد
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
wash in U پیچش بال بطوریکه زاویه نصب ان بطرف نوک کاهش یابد
dynamically U ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
west coast computer faire U یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
dynamic U ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
rarefaction U جریان مافوق صوت درمجرای همگرا که در ان فشارکاهش یافته و سرعت شدیداافزایش یابد
outdent U خطی از متن که نسبت به سایر خطوط یک پاراگراف بیشتر به سمت چپ بسط می یابد
prototype U اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
prototypes U اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
stand fast U فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
venturi U کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
half life period U مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
i/o U فایلی که محتوای آن از رسانه ذخیره سازی به رسانه جانبی انتقال می یابد
average propensity to consume U میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
average propensity to save U میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
subscribers U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscriber U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
mercantilists U مرکانتیلیست ها اقتصاددانانی که معتقد بودندرفاه اقتصادی یک کشور دراثر بوجود امدن مازاد در ترازپرداختها و تراکم طلا وسایرفلزات گرانقیمت افزایش می یابد
continuance U ادامه
going on U ادامه
continuation U ادامه
resumption U ادامه
continuation line U خط ادامه
expansion card U کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
bring on U ادامه دادن
discontinuation U عدم ادامه
hold on U ادامه دادن
continuable U قابل ادامه
to run on U ادامه داشتن
continuant U ادامه دهنده
extends U ادامه دادن
extending U ادامه دادن
extend U ادامه دادن
continuation card U کارت ادامه
continuative U ادامه دهنده
continue statement U حکم ادامه
to take up U ادامه دادن
to follow U ادامه دادن
to continue U ادامه دادن
to carry on U ادامه دادن
further U ادامه دادن
furthered U ادامه دادن
furthering U ادامه دادن
furthers U ادامه دادن
to drag on or out U ادامه دادن
to keep on U ادامه دادن
discontinuance U عدم ادامه
take up U ادامه دادن
continues U ادامه دادن
for a continuance U برای ادامه
discontinuing U ادامه ندادن
hang on <idiom> U ادامه دادن
keep on U ادامه دادن
discontinues U ادامه ندادن
reopening U ادامه دادن
run on U ادامه دادن
discontinue U ادامه ندادن
over run U ادامه به کاردادن
keep U ادامه دادن
go on <idiom> U ادامه دادن
reopens U ادامه دادن
go along <idiom> U ادامه دادن
keeps U ادامه دادن
carry-on U ادامه دادن
carry on U ادامه دادن
reopened U ادامه دادن
keep up <idiom> U ادامه دادن
reopen U ادامه دادن
duration U مدت ادامه
discontinued U ادامه ندادن
continue U ادامه دادن
hold good <idiom> U ادامه دادن
continuation U عمل ادامه دادن
detainer U حکم ادامه توقیف
shorthanded U ادامه با بازیگر کمتر
sustaining U نگهدارنده ادامه دهنده
bide U بکاری ادامه دادن
viability U امکان ادامه حیات
keep the home fires burning <idiom> U اجازه ادامه دادن
continuator U ادامه دهنده مستمر
track U ادامه گوی در مسیربولینگ
thwarted U ادامه دادن یا کشیدن
live on U بزندگی ادامه دادن
thwart U ادامه دادن یا کشیدن
follow-throughs U ادامه حرکت پس از ضربه
dwell at U اتش را ادامه دادن
follow-through U ادامه حرکت پس از ضربه
contd U مخفف ادامه یافته
transattack period U مدت ادامه تک اتمی
tracks U ادامه گوی در مسیربولینگ
dwell at U به تیراندازی ادامه دادن
inability to box U ناتوان از ادامه دادن
to press ahead with U با زور ادامه دادن
go head U ادامه بدهید بفرماید
dash U مسیری را ادامه دادن
fall behind <idiom> U درمانده از ادامه راه
dashed U مسیری را ادامه دادن
dashes U مسیری را ادامه دادن
tracked U ادامه گوی در مسیربولینگ
to set on U با زور ادامه دادن
mask design U اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
keep up with <idiom> U به شکل قبل ادامه دادن
maintains U ابقا کردن ادامه دادن
topspin U ادامه حرکت چرخش توپ
extrapolations U ادامه روند تعمیم دهی
discounting match U ادامه ندادن به مسابقه کشتی
touch in goal line U ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
maintain U ابقا کردن ادامه دادن
maintained U ابقا کردن ادامه دادن
extrapolation U ادامه روند تعمیم دهی
resume U چکیده کلام ادامه یافتن
run U دوام یافتن ادامه دادن
runs U دوام یافتن ادامه دادن
resumed U چکیده کلام ادامه یافتن
resumes U چکیده کلام ادامه یافتن
resuming U چکیده کلام ادامه یافتن
Keep moving! U ادامه بده [بدهید ] به راه!
give someone the green light <idiom> U اجازه ادامه به کار رادادن
hang on U ادامه دادن دوام داشتن
border break U ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
Gothic Survival U [ادامه عنصر سبک گوتیک]
robustly U که کار را پس از خطا ادامه میدهد
stick it out <idiom> U طاقت آوردن ،ادامه دادن
i took up where he left U از جایی که او ول کرد من ادامه دادم
robust U که کار را پس از خطا ادامه میدهد
viability U قدرت ادامه زندگی پس از تولد
maintrain U ادامه دادن عقیده داشتن
go on U سخن خود را ادامه دهید
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com