English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
high aerial آنتن مرتفع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aerial antenna آنتن
t aerial آنتن
t type aerial آنتن
aerial آنتن
aerial circuit آنتن هوایی
built in aerial آنتن دستگاهی
aerial آنتن هوایی
image aerial آنتن تصویر
harp aerial آنتن باد بزنی
adjustable antenna آنتن قابل تنظیم
high freqyency aerial آنتن امواج بلند
magnet core aerial آنتن با هسته آهنربایی
aerial آنتن هوایی رادیو
aerial mine مین آنتن دار
The pigeous peched on the television aerial . U کبوترها روی آنتن تلویزیون نشستند
air time U زمانپخش برنامههای رادیو یا تلویزیون روی آنتن
head U وسیله ارتباطی بین آنتن و شبکه کابل تلویزیونی
footprints U فضای پوشیده شده توسط وسیله ارسال مثل ماهواره یا آنتن
footprint U فضای پوشیده شده توسط وسیله ارسال مثل ماهواره یا آنتن
hiding U مرتفع
hidings U مرتفع
elevated U مرتفع
high U مرتفع
raised flooring U کف مرتفع
highest U مرتفع
highs U مرتفع
high cloud U ابرهای مرتفع
champaign U زمین مرتفع
aerie U اشیانهء مرتفع
aerie U خانهء مرتفع
Cat U حصار مرتفع
Cat U قلعه مرتفع
outdoor antenna U انتن مرتفع
high level cistern U ابفشان مرتفع
plateaux U جلگه مرتفع
high U جای مرتفع
obviating U مرتفع کردن
obviated U مرتفع کردن
height U جای مرتفع
heights U جای مرتفع
obviate U مرتفع کردن
obviates U مرتفع کردن
blast furnaces U کوره مرتفع
plateaus U جلگه مرتفع
highest U جای مرتفع
highs U جای مرتفع
blast furnace U کوره مرتفع
plateau U جلگه مرتفع
lifting U مرتفع بنظرامدن بلندی
lift U مرتفع بنظرامدن بلندی
lifts U مرتفع بنظرامدن بلندی
eagre U موج یا سدخیلی مرتفع
to make all doubts even U هرگونه شک را مرتفع کردن
cateran U اهل مناطق مرتفع
lifted U مرتفع بنظرامدن بلندی
uplands U زمین مرتفع دور از دریا
upland U زمین مرتفع دور از دریا
detoxification U مرتفع شدن حالت مسمومیت
aerie U لانهء پرنده بر روی صخرهء مرتفع
reserved for unexpired risks U ذخیره برای خطرات مرتفع نشده
arch-band U [نوار یا تسمه ی مرتفع زیر طاق]
karoo U قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
blast furnace slag U تفاله کورههای مرتفع روباره کوره بلند
williwaw U جریان هوای سرد که در سرزمینهای مرتفع میوزد
karroo U قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
roller-coasters U راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
roller coaster U راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
roller-coaster U راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
fjeld U فلات مرتفع وصخره داری که تقریبا هیچ درختی نداشته باشد
deodorizing U بوی بد را مرتفع کردن گندزدایی کردن
deodorizes U بوی بد را مرتفع کردن گندزدایی کردن
deodorised U بوی بد را مرتفع کردن گندزدایی کردن
deodorize U بوی بد را مرتفع کردن گندزدایی کردن
deodorises U بوی بد را مرتفع کردن گندزدایی کردن
deodorized U بوی بد را مرتفع کردن گندزدایی کردن
deodorising U بوی بد را مرتفع کردن گندزدایی کردن
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com