English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 115 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
built in aerial آنتن دستگاهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aerial antenna آنتن
aerial آنتن
t aerial آنتن
t type aerial آنتن
aerial circuit آنتن هوایی
high aerial آنتن مرتفع
aerial آنتن هوایی
image aerial آنتن تصویر
aerial آنتن هوایی رادیو
adjustable antenna آنتن قابل تنظیم
aerial mine مین آنتن دار
magnet core aerial آنتن با هسته آهنربایی
high freqyency aerial آنتن امواج بلند
harp aerial آنتن باد بزنی
The pigeous peched on the television aerial . U کبوترها روی آنتن تلویزیون نشستند
air time U زمانپخش برنامههای رادیو یا تلویزیون روی آنتن
head U وسیله ارتباطی بین آنتن و شبکه کابل تلویزیونی
footprints U فضای پوشیده شده توسط وسیله ارسال مثل ماهواره یا آنتن
footprint U فضای پوشیده شده توسط وسیله ارسال مثل ماهواره یا آنتن
broken <adj.> U شکسته [دستگاهی]
instrumental analysis U تجزیه دستگاهی
presetting U تنظیم از قبل [دستگاهی]
bitumen boiler U دستگاهی که با ان قیر رامیجوشانند
to park U پارک کردن [دستگاهی]
ripper U دستگاهی که زمین را شیارمیزند
mansions U عمارت چند دستگاهی
mansion U عمارت چند دستگاهی
hook-up U اتصال [به دستگاهی الکتریکی]
mill U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
echo depth sounder U دستگاهی که عمق طنین را می سنجد
reeling U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
heliograph U دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
excavators U دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
reels U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
mills U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
bar bender U دستگاهی که میل گرد را خم میکند
reeled U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
air compresser U دستگاهی که هوا را متراکم میکند
reel U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
excavator U دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
automation U کنترل و هدایت دستگاهی بطورخودکار
inquiry station U دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
hydromatic U دستگاهی که بافشار روغن کار میکند
to put something into operation U دستگاهی [کارخانه ای] را راه انداختن [مهندسی]
termograph U دستگاهی که حرارت روزانه را ثبت میکند
to start up something U دستگاهی [کارخانه ای] را راه انداختن [مهندسی]
coffee mills U دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
wind gauge U دستگاهی که سرعت باد را اندازه می گیرد
aeromotor U هرگونه دستگاهی که با جریان هواکار کند
generator U دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
generators U دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
to conk out U خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
bathometer U دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
to have packed up [British E] U خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to work flawlessly U بطور بی عیب و نقص کار کردن [دستگاهی]
to have packed up [British E] U کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to crap out U خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to fall over [computer, programme, ...] U [موقتا] کار نکردن [دستگاهی یا برنامه ای و غیره]
reader U هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد
readers U هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد
to crap out U کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
marigraph U دستگاهی که نوسانات جزر ومد را ثبت میکند
pantograph U دستگاهی که باان مقیاس یک نقشه را تغییرمی دهند
to conk out U کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
camera lucida U دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
reading wand U دستگاهی که نشان ها و کدهارا به صورت نوری درک میکند
actinograph U دستگاهی که تغییرات نیروی اشعهء خورشید را ثبت میکند
roller U دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
cannibalize U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
atomisers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
planimeter U دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
atomizers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
cannibalising U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
blasting machine U دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
rollers U دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
atomizer U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
cannibalises U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
checks U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
checked U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
check U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
batcher U دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
winch U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winched U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
cons U در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
conning U در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
conned U در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
con U در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
demount U کنار گذاشتن یک رسانه ذخیره مغناطیسی از دستگاهی که روی ان نوشته و از ان می خواند
eerom U دستگاهی که به طور الکتریکی پاک شده و مجددا" برنامه ریزی می گردد
winching U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winches U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
uart U Receiver UniversalAsynchronous Transmitter دستگاهی که دادههای موازی را به داده سری تبدیل میکند
franking machine U دستگاهی که تاریخ و هزینه پست را روی کاغ چاپ میکند نقش تمبر
Autocue U دستگاهی که مطالب را برای گوینده تلویزیون در حین اجرای برنامه نمایش میدهد
assembly lines U دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly line U دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
computer output microfilm recorder U دستگاهی که خروجی کامپیوتررا روی فیلم حساس به نوربه شکل میکروسکوپی ضبط میکند
control buoy U بویه کنترل کننده مینها دستگاهی که محل مینهای شناور زیر دریا را نشان میدهد
streaming tape drive U دستگاهی که یک کارتریج نوارپیوسته را نگهداری کردن واساسا" به عنوان پشتیبان گردانندههای دیسک سخت بکار می رود
combine U دستگاهی که داده را روی سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فلاپی دیسک می خواند و می نویسد
combines U دستگاهی که داده را روی سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فلاپی دیسک می خواند و می نویسد
combining U دستگاهی که داده را روی سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فلاپی دیسک می خواند و می نویسد
vibrator U دستگاهی که درملات بتن نهاده و هوای داخل بتن را تخلیه میکند
vibrators U دستگاهی که درملات بتن نهاده و هوای داخل بتن را تخلیه میکند
bell conveyor U دستگاهی که مخلوط بتن را ازروی نوار به محل بتن ریزی حمل میکند
toggle U مربوط است به هر دستگاهی که دارای دو حالت پایدار است
toggles U مربوط است به هر دستگاهی که دارای دو حالت پایدار است
demodulator U دستگاهی که سیگنالهای انتقال یافته در یک اتصال مخابراتی را دریافت کرده وانها را به پالسهای الکتریکی یا بیتها که قابل ورود به ماشین داده پردازباشند
lpt U در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند
send only device U دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com