English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 29 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
harp aerial آنتن باد بزنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to give to wife U بزنی دادن
to take in marriage U بزنی گرفات
to take to wife U بزنی گرفتن
to fall in love with a woman U بزنی عاشق شدن
palmetto U نخل باد بزنی
It wI'll be a feather in your cap . U هر گلی بزنی بسر خودت زدی
So dont try to device yourself . U سعی نکن خودت را گول بزنی
If you say that to her, you will be stirring up a hornet's nest. U اگر این حرف را به او بزنی، عصبی اش می کنی.
t type aerial آنتن
t aerial آنتن
aerial antenna آنتن
aerial آنتن
aerial circuit آنتن هوایی
aerial آنتن هوایی
built in aerial آنتن دستگاهی
high aerial آنتن مرتفع
image aerial آنتن تصویر
If you try to cheat the bank, you wil be digging your own grave. U اگر سعی کنی بانک را گول بزنی، با دست خودت گورت را کنده ای.
aerial آنتن هوایی رادیو
adjustable antenna آنتن قابل تنظیم
high freqyency aerial آنتن امواج بلند
aerial mine مین آنتن دار
magnet core aerial آنتن با هسته آهنربایی
The pigeous peched on the television aerial . U کبوترها روی آنتن تلویزیون نشستند
air time U زمانپخش برنامههای رادیو یا تلویزیون روی آنتن
head U وسیله ارتباطی بین آنتن و شبکه کابل تلویزیونی
footprints U فضای پوشیده شده توسط وسیله ارسال مثل ماهواره یا آنتن
footprint U فضای پوشیده شده توسط وسیله ارسال مثل ماهواره یا آنتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com