Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
on call
<idiom>
U
آماده برای ترک خدمت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
on-call service
U
آماده برای ترک در خدمت
[اصطلاح رسمی]
Other Matches
bins
U
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bin
U
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
open
U
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opened
U
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opens
U
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
busies
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
careered
U
شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careering
U
شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careers
U
شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
career
U
شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
prone to do something
آماده کردن برای
to stand ready to
[+ verb]
U
آماده بودن برای
to stand ready for
[+ noun]
U
آماده بودن برای
to prepare
[for]
U
آماده شدن
[به یا برای]
efective
U
واجدصلاحیت برای خدمت
prone to do something
آماده برای کردن کاری
hit the books
<idiom>
U
برای کلاس آماده شدن
rework
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
sixth forms
U
دورهی آماده سازی برای دانشگاه
sixth form
U
دورهی آماده سازی برای دانشگاه
reworks
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworked
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
address
آماده شدن برای ضربه یا هدفگیری
reworking
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
liability to military service
U
مشمولیت برای خدمت نظام وفیفه
to square up
U
خود را آماده کردن
[برای دعوی یا حمله]
to be on-call
U
در آماده باش برای ترک درخدمت بودن
on tap
<adj.>
U
همیشه آماده
[برای ریختن از شیره بشکه]
I am prepared for any eventuality.
U
برای هر گونه پیش آمدی آماده هستم
american campaign medal
U
نشان خدمت امریکا برای سالهای 64- 1491
demands
U
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demanded
U
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demand
U
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
streams
U
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
cts
U
CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
device handler
U
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device driver
U
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
stream
U
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
streamed
U
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
configured in
U
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
takedown
U
مدت زمانی که یک وسیله جانبی آماده برای کار دیگری میشود
duty assignment
U
واگذار کردن وفیفه گماردن به خدمت تعیین محل خدمت شغل دادن
dataset
U
سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه آماده استفاده است
takedown
U
حذف نوار یا کاغذ یا دیسک از یک وسیله جانبی پس از یک کار و آماده کردن آن برای بعدی
workspace
U
فضایی در حافظه که برای استفاده آماده است یا در حال حاضر اپراتور در آن کار میکند
program
U
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
invited
U
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
programs
U
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
invites
U
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invite
U
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
buffer
U
فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
expanded memory system
U
ابزاری که حافظه اضافی در IBM PC قرار دارد را مدیریت میکند و برای برنامه ها آماده استفاده می سازد
appliance computer
U
سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
open
U
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
opened
U
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
opens
U
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
idle
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idlest
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idles
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
line up
<idiom>
U
سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
wait on
U
خدمت رسیدن و خدمت کردن
EMM
U
امکانی که حافظه جانبی رادر IBM PC مدیریت میکند و آن را برای برنامه آماده استفاده میکند
ApacheÔ HTTPD
U
معروفترین محصول نرم افزاری وب سرور که مانند یک بزرگراه آماده است و به شما برای نصب وب سرور امکان میدهد
report program generator
U
زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
flushing
U
و آماده برای کار جدید یا پس از قط ع یک کار
flush
U
و آماده برای کار جدید یا پس از قط ع یک کار
flushes
U
و آماده برای کار جدید یا پس از قط ع یک کار
dishonorable discharge
U
اخراج از خدمت به علت عدم صلاحیت اخراج از خدمت
wait upon
U
پیشخدمتی کردن خدمت رسیدن و خدمت کردن
idles
U
نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idled
U
نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idle
U
نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idlest
U
نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
extends
U
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extend
U
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending
U
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
at one's fingertips
<idiom>
U
آماده
able
آماده
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
serviced
U
خدمت
service
U
خدمت
duty
U
خدمت
on duty
U
سر خدمت
office
U
خدمت
offices
U
خدمت
on service
U
سر خدمت
sorb
U
خدمت
in arms
<idiom>
U
آماده جنگیدن
here goes nothing
<idiom>
U
آماده شروع
handshaking
U
آماده دریافت
accommodate
آماده کردن
make provisions
U
آماده کردن
make arrangements
U
آماده کردن
accessible
آماده پذیرایی
up in arms
<idiom>
U
آماده حمله
up to
<idiom>
U
آماده شیطنت
make preparations
U
آماده کردن
set out
<idiom>
U
آماده سفرشدن
in the pipeline
[Colloquial]
U
در آماده سازی
get ready
<idiom>
U
آماده شدن از
take up arms
<idiom>
U
آماده جنگیدن
give-and-take
U
آماده به توافق
drafts
U
به خدمت فراخواندن
serve
U
در خدمت بودن
duty station
U
محل خدمت
served
U
خدمت کردن
drafted
U
به خدمت فراخواندن
serve
U
خدمت کردن به
serve
U
خدمت کردن
draft
U
به خدمت فراخواندن
breach of duty
U
ترک خدمت
be off one's duty
U
سر خدمت نبودن
exempt from duty
U
معاف از خدمت
bad conduct discharge
U
اخراج از خدمت
public service
U
خدمت بجامعه
serves
U
در خدمت بودن
extra duty
U
خدمت اضافی
serves
U
خدمت کردن به
ready for duty
U
اماده خدمت
active federal service
U
خدمت کادر
ministrant
U
خدمت کننده
general discharge
U
خاتمه خدمت
personal service
U
خدمت شخصی
served
U
در خدمت بودن
served
U
خدمت کردن به
one's service
U
خدمت یکسره
on duty
U
درحین خدمت
serves
U
خدمت کردن
servant
U
پیش خدمت
servants
U
پیش خدمت
ministration
U
اداره خدمت
in service
U
به خاطر خدمت
to wait
U
خدمت رسیدن
service contract
U
قرارداد خدمت
caskets
U
کلاه خدمت
casket
U
کلاه خدمت
while on duty
U
حین خدمت
service uniform
U
اونیفرم خدمت
dismissal
U
اخراج از خدمت
conscription
U
خدمت اجباری
dismissals
U
اخراج از خدمت
service medal
U
نشان خدمت
service cap
U
کلاه خدمت
service calls
U
شیپور خدمت
sea duty
U
خدمت دریا
chancery
U
در ان خدمت میکند
veteran service
U
خدمت سربازی
service stairs
U
پلکان خدمت
active service
U
خدمت کادرثابت
shore duty
U
خدمت ساحل
military service
U
خدمت نظامی
information service
U
خدمت اطلاعاتی
attendance
U
خدمت ملازمت
honorable service
U
خدمت با افتخار
attendances
U
خدمت ملازمت
ministers
U
خدمت کردن
shipmate
U
هم خدمت درناو
carded for record
U
از خدمت صف معاف
national service
U
خدمت ملی
au pair
U
خدمت تهاتری
off duty
U
خارج از خدمت
desertion
U
فرار از خدمت
half pay
U
حق انتظار خدمت
record of service
U
سابقه خدمت
service obligation
U
تضمین خدمت
compulsory service
U
خدمت وفیفه
minister
U
خدمت کردن
au pairs
U
خدمت تهاتری
desertion
U
ترک خدمت
obliging
U
اماده خدمت
up for grabs
<idiom>
U
آماده رقابت شدن
preparations
U
آماده کردن چیزی
psyched up
<idiom>
U
آماده انجام کار
dinner etc. is served
U
غذا آماده است
preparation
U
آماده کردن چیزی
fair game
U
طعمهی حاضر و آماده
at someone's beck and call
<idiom>
U
همیشه آماده پذیرایی
promise the moon
<idiom>
U
آماده انجام کار
cold
U
بدون آماده بودن
colder
U
بدون آماده بودن
coldest
U
بدون آماده بودن
colds
U
بدون آماده بودن
get set
<idiom>
U
آماده شروع شدن
red alert
U
حالت آماده باش
red alerts
U
حالت آماده باش
go ahead
<idiom>
U
آماده کار شدن
luncheon meat
U
گوشت پخته و آماده
in store
<idiom>
U
آماده بوقوع پیوستن
certificate of service
U
تصدیق نامه خدمت
inbearing
U
فضولانه حاضر خدمت
inbearing
U
ناخوانده حاضر خدمت
d. certificate
U
ورقه پایان خدمت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com