English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 21 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
au fait U آشنا به واقعیات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mimesis U تقلید هنر از واقعیات
escapism U خودداری ازشرکت درکارهای سیاسی فرار از واقعیات
acquainted آشنا
to get to know U آشنا شدن [با]
to become acquainted [with] U آشنا شدن [با]
affiliate U آشنا کردن
home ground U آشنا بهمحیط
acquaint آشنا کردن
accustom آشنا شدن
accustom آشنا کردن
acquaintance آشنا آشنایان
old hat U آشنا و مکرر
pre acquaint از پیش آشنا کردن
A firend last year and an aquaintance this year!. <proverb> U پارسال دوست امسال آشنا.
Loge time no see ! Hello Stranger ! U پارسال دوست امسال آشنا
I know the area more or less . U کم وبیش با این منطقه آشنا هستم
That's old hat! <idiom> U این که آشنا و مکرر [پیش پا افتاده ] است!
My sister says she's looking forward to meeting you. U خواهر من می گوید که مشتاق است با شما آشنا شود.
convention U استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
conventions U استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com