Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
high-rise
U
آسمان خراش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scraping
U
خراش اثر خراش
scraped
U
خراش اثر خراش
scrapes
U
خراش اثر خراش
scrape
U
خراش اثر خراش
the sky is above us
آسمان بالای سر ماست
give right arm
<idiom>
U
کلاه به آسمان انداختن
He is sky -cold.
<proverb>
U
آدم آسمان جلى است .
Spint not against heaven,it will fall back in thy .
<proverb>
U
بر آسمان تف مکن,که به صورتت بر مى گردد .
He has not a single star in all the seven skies.
<proverb>
U
یک ستاره در هفت آسمان ندارد.
as different as chalk and cheese
<idiom>
U
مثل آسمان و ریسمان
[متفاوت]
To be transported with joy . To be over joyed . To throw up ones cap.
U
کلاه خود را بهوا ( به آسمان ) انداختن
The sky was black with crows.
U
آسمان از کلاغ سیاه شده بود
Marriage are made in heaven .
<proverb>
U
عقدشان توى آسمان بسته شده است .
He says one thing and does another.
U
حرفش با عملش از زمین تا آسمان فرق دارد
Wherever you go the sky has the same colour .
<proverb>
U
به هر کجا که روى آورى آسمان همین رنگ است .
irritation
U
خراش
rifts
U
خراش
rift
U
خراش
scratched
U
خراش
irritations
U
خراش
scart
U
خراش
rasure
U
خراش
scratch
U
خراش
scratches
U
خراش
scratching
U
خراش
grazes
U
خراش
grazed
U
خراش
graze
U
خراش
groove
U
خراش
grooves
U
خراش
abrasions
U
خراش
abrasion
U
خراش
sky scraper
U
اسمان خراش
scratchy
U
خراش دار
skyscraper
U
اسمان خراش
sky scaper
U
اسمان خراش
skyscrapers
U
اسمان خراش
strigil
U
بدن خراش
disk crash
U
خراش دیسک
scotch
U
چاک خراش
scotching
U
چاک خراش
scotches
U
چاک خراش
scotched
U
چاک خراش
attrition
U
مالش خراش
a bradent
U
وسیله خراش
scuffed
U
صدای خراش
scuff
U
صدای خراش
scuff
U
خراش فرسایش
prick
U
خراش سوزن
pricking
U
خراش سوزن
strident
U
گوش خراش
prickles
U
خراش کوچک
stridently
U
گوش خراش
prickle
U
خراش کوچک
prickled
U
خراش کوچک
scuffs
U
خراش فرسایش
pricks
U
خراش سوزن
scuffing
U
خراش فرسایش
scuffing
U
صدای خراش
scuffed
U
خراش فرسایش
pricked
U
خراش سوزن
rase
U
خراش دادن
scuffs
U
صدای خراش
prickly
U
خراش دهنده
abradent
U
الت خراش
loudest
U
پر صدا گوش خراش
scratch hardness
U
درجه سختی خراش
scratch hardness tester
U
ازمایشگر سختی خراش
irritant
U
خراش اور دلخراش
irritants
U
خراش اور دلخراش
loud
U
پر صدا گوش خراش
louder
U
پر صدا گوش خراش
to strip the paint off the wall
U
رنگ را از دیوار
[با خراش]
کندن
stridulous or lant
U
دارای صدای گوش خراش
raspy
U
دارای صدای گوش خراش
pricked
U
خلیدن باچیز نوک تیز فروکردن خراش دادن
pricking
U
خلیدن باچیز نوک تیز فروکردن خراش دادن
pricks
U
خلیدن باچیز نوک تیز فروکردن خراش دادن
prick
U
خلیدن باچیز نوک تیز فروکردن خراش دادن
ruyi clouds
U
ابر آرزو
[در فرش های چینی گاه از طرح ابر آسمان استفاده می شود که نشانه بخت و اقبال است.]
merry dancers
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
cloud band border
[حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
irritated
U
خراش دادن سوزش دادن
irritate
U
خراش دادن سوزش دادن
irritament
U
خراش اور سوزش اور
irritates
U
خراش دادن سوزش دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com